بعضیها همینکه برایشان داروی ضد افسردگی تجویز میکنی یا به یک روانپزشک ارجاعشان میدهی جوری فشاری میشوند انگار بهشان فحش خوار و مادر دادهای. من به این بیمارها میگویم دپرشن پلاس ایدیت! یعنی هم افسرده هستند و هم به مرض چیزخلی مبتلا هستند! (وام گرفته از بیماری پارکینسون پلاس دمنشیا) خب خواهر/برادر من افسرده هستی دیگر. فشاری شدن و چانهزدن ندارد که. بپذیر و پیگیر درمانت باش. بعضیها هم که کمی منطقیتر هستند افسردگی را میپذیرند اما زیر بار دارو نمیروند و اعتقاد دارند با تراپی و روانشناس و مشاور کارشان راه میافتند. من معمولا برای این افراد، شخص افسرده را به یک ماشینی که چرخهایش پنچر است تشبیه میکنم. تراپیست با حرفهایش مسیر پیش رو را برایت تشریح میکند و تو را به سمت جادهی زیبا هدایت میکند اما تا وقتی که ماشین پنچر است و قادر به حرکت نباشد حرکت و مسیری هم معنا ندارد. پنچرگیری این ماشین کار روانپزشک و داروهایش است که دوباره ماشین را قابل حرکت کند و بدهدش دست روانشناس و مشاور که هرجا بخواهد ببرد. خوشبختانه این تشبیهاتم تاکنون حسابی جواب داده و بیمار را راضی به دریافت نسخه و یا مراجعه به روانپزشک میکند.