فردا امتحان پرهارتقا داریم و من چیزی نخواندهام. حتی یک کلمه. یعنی لایش را هم باز نکردهام. گفتم لایش؟ یاد آن جوکه افتادم که قزوینه یک پسر بچه را روی ترک دوچرخهاش نشانده و دارد با سرعت رکاب میزند، ازش میپرسند کجا با این عجله؟ میگوید فردا از این بچه امتحان دارم و هنوز لایش را باز نکردهام! اما چرا نخواندم؟ یکیاش برمیگردد به دیلاتاسیون ذاتیام که واقعا تا احساس خطر نکنم و چیزی برایم مهم نباشد به خودم تکان نمیدهم. دلیل دیگر اما هنوز خستگی آزمون رزیدنتی توی تنم است و تازه بعد از مدتها NPO¹بودن تازه PO² شدهام و حیفم میآید دوباره جسم و روانم را توی مسیر درسخواندن قرار دهم و فعلا دنبال استراحت هستم. گفتم PO یاد خاطرهای افتادم که رزیدنت اورولوژی تازه عقد کرده بود و داشت شیرینیاش را پخش میکرد. یکی دیگر از رزیدنتها بهش گفت حالا PO شدی یا نه؟! البته که میدانم دوری از درس زمان زیادی طول نمیکشد و بهزودی با اولین احساس خطر دستبهکار میشوم و با کمری پر و اندود از ویاگرا خوار درس و مشق را یکی میکنم. اصلا یکی از دعاهای هرشبم این است «خدایا بهشتت را نمیخواهم! فقط آنقدر به من فرصت بده که دستم به قلم و کتاب برسد. آنوقت اگر خواستی به دوزخم بفرستی، بفرست!»³
کلمات و ترکیبات تازه:
۱. مخفف عبارتی لاتین و به معنای ناشتا بودن بیمار و پرهیز از خوردن
۲. عکس مورد ۱. یعنی مصرف مواد و دارو و غذا از راه دهان
۳. یکی از دیالوگهای ماندگار سریال مختارنامه از زبان مختار ثقفی. طبیعتا در دیالوگ اصلی به جای کلمات قلم و کتاب، از قبضهی شمشیر استفاده شده است.
کلمات و ترکیبات تازه:
۱. مخفف عبارتی لاتین و به معنای ناشتا بودن بیمار و پرهیز از خوردن
۲. عکس مورد ۱. یعنی مصرف مواد و دارو و غذا از راه دهان
۳. یکی از دیالوگهای ماندگار سریال مختارنامه از زبان مختار ثقفی. طبیعتا در دیالوگ اصلی به جای کلمات قلم و کتاب، از قبضهی شمشیر استفاده شده است.