دایی سرش توی گوشی بود با خباثت گوشیمو برداشتم و براش با شماره ناشناس اس ام اس کردم
_خیلی ک.یر کلفتی داری!
صدای نوتیف گوشیش که اومد گوشیش رو برداشت و با دیدن پیامم چشماش گردشد
سریع پیام بعدی رو براش نوشتم
_دوس داری یه ناز تپل و جوون بکنی؟!
دایی صورتش سرخ سرخ شده بود
هنوز نمیدونست اونی که بهش با خط،ناشناس اس ام اس داده خواهرزادشه
پیام آخر رو دادم و به تخم چشماش نگاه کردم
_دوس داری خواهرزادت رو بکنی؟ باورت نمیشه چقد نازم برات خیس شده!
https://t.me/+fjA1Wp6E9s05ODJk
https://t.me/+fjA1Wp6E9s05ODJk
دایی با چشمای گرد شده بهم زل زد و گوشی از دستش افتاد که زیر لب زمزمه کردم
_منو بکن دایی!😋💋💦
_خیلی ک.یر کلفتی داری!
صدای نوتیف گوشیش که اومد گوشیش رو برداشت و با دیدن پیامم چشماش گردشد
سریع پیام بعدی رو براش نوشتم
_دوس داری یه ناز تپل و جوون بکنی؟!
دایی صورتش سرخ سرخ شده بود
هنوز نمیدونست اونی که بهش با خط،ناشناس اس ام اس داده خواهرزادشه
پیام آخر رو دادم و به تخم چشماش نگاه کردم
_دوس داری خواهرزادت رو بکنی؟ باورت نمیشه چقد نازم برات خیس شده!
https://t.me/+fjA1Wp6E9s05ODJk
https://t.me/+fjA1Wp6E9s05ODJk
دایی با چشمای گرد شده بهم زل زد و گوشی از دستش افتاد که زیر لب زمزمه کردم
_منو بکن دایی!😋💋💦