_خم شو سرپایی بکنمت.
دخترک ترسیده به اندرسون زل زد و بسته ی نوار بهداشتی را به سینه اش چسباند.
_ من پریودم .
اندرسون پوزخندی زد و بازوی رایلی را گرفت.
- برای رفتن به اردوی مدرسه حال داری واسه سکس با من نه؟اونجاتو بسوزونم؟
رایلی با بغض دست لای پایش برد.
_ نمیشه خونریزیم شدیده. چرا درک نمیکنی؟
_ از پشت...جلوتو کار ندارم.
محکم تن رایلی را چرخاند، باسن گردش را گرفت و...
https://t.me/+-KfK6lH5totmYzE5
دختر ۱۷ سالهای که با پدرخوندش رابطه داره و...
دخترک ترسیده به اندرسون زل زد و بسته ی نوار بهداشتی را به سینه اش چسباند.
_ من پریودم .
اندرسون پوزخندی زد و بازوی رایلی را گرفت.
- برای رفتن به اردوی مدرسه حال داری واسه سکس با من نه؟اونجاتو بسوزونم؟
رایلی با بغض دست لای پایش برد.
_ نمیشه خونریزیم شدیده. چرا درک نمیکنی؟
_ از پشت...جلوتو کار ندارم.
محکم تن رایلی را چرخاند، باسن گردش را گرفت و...
https://t.me/+-KfK6lH5totmYzE5
دختر ۱۷ سالهای که با پدرخوندش رابطه داره و...