ولی من هربار یه تیکه از خودمو پیشت جا میذاشتم که راه برای برگشتن بهت داشته باشم یه دفعه چشم باز کردم دیدم دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم
همهی وجودم، همهی قلبم، همهی من پیشت جامونده،حالا خودت هیچی نمیخوای لااقل برای برگردوندنِ من به من، برگردی؟
همهی وجودم، همهی قلبم، همهی من پیشت جامونده،حالا خودت هیچی نمیخوای لااقل برای برگردوندنِ من به من، برگردی؟