من هرگز توان توهین کردن ندارم، از همان اولش هم نداشتم. توهین کردن هم توان میخواهد، درست مثل شلیک کردن، درست مثل اسلحه را روی پیشانی آدمها گذاشتن و ماشه را بی هیچ تردیدی، چکاندن...
توهین کردن هم بلدیت میخواهد، که من فاقد آنم! من اصولاً از سلاحهای روانی بیزارم، سرد و گرمش هم فرقی نمیکند. بارها شده با سکوتم، حق خودم را پایمال کردهام، ولی جسارت ایستادن و دفاع کردن نداشتهام، چون فرد مقابلم مجهز به سلاح توهین و بیانصافی بوده و من قادر به مقابله به مثل با او نبودهام.
سخت است بایستی، نگاه کنی، بشکنی، لبریز شوی اما تمام حرفها و منطقت را توی خودت بریزی، سخت است ولی من این سخت بودن را ترجیح میدهم به آدمِ بدی شدن! من این سخت بودن را ترجیح میدهم به شب را با عذاب خوابیدن...
آدمهای نابلد، اسلحه هم به دست بگیرند، از پسش بر نمیآیند،
آدمهای نابلد، هدفگیری هم بلد باشند، دلش را ندارند،
آدمهای نابلد، از همان اول، به آخرش فکر میکنند.
آدمهای نابلد، به جای همه، به خودشان آسیب میزنند...
مأموران یک جوخهی اعدام، ایستادند تا به اعدامی شلیک کنند، همهی تیرها به هدف خورده بود جز یکی،
همه بعد از تماشای کشتار آرام بودند، جز یکی،
یکی از مأموران، به طرز غیرقابل باوری، نابلد بود
•نرگس صرافیان
توهین کردن هم بلدیت میخواهد، که من فاقد آنم! من اصولاً از سلاحهای روانی بیزارم، سرد و گرمش هم فرقی نمیکند. بارها شده با سکوتم، حق خودم را پایمال کردهام، ولی جسارت ایستادن و دفاع کردن نداشتهام، چون فرد مقابلم مجهز به سلاح توهین و بیانصافی بوده و من قادر به مقابله به مثل با او نبودهام.
سخت است بایستی، نگاه کنی، بشکنی، لبریز شوی اما تمام حرفها و منطقت را توی خودت بریزی، سخت است ولی من این سخت بودن را ترجیح میدهم به آدمِ بدی شدن! من این سخت بودن را ترجیح میدهم به شب را با عذاب خوابیدن...
آدمهای نابلد، اسلحه هم به دست بگیرند، از پسش بر نمیآیند،
آدمهای نابلد، هدفگیری هم بلد باشند، دلش را ندارند،
آدمهای نابلد، از همان اول، به آخرش فکر میکنند.
آدمهای نابلد، به جای همه، به خودشان آسیب میزنند...
مأموران یک جوخهی اعدام، ایستادند تا به اعدامی شلیک کنند، همهی تیرها به هدف خورده بود جز یکی،
همه بعد از تماشای کشتار آرام بودند، جز یکی،
یکی از مأموران، به طرز غیرقابل باوری، نابلد بود
•نرگس صرافیان