برفِ نو، برفِ نو، سلام، سلام
بنشین، خوش نشستهای بر بام
پاکی آوردی، ای امیدِ سپید
همه آلودگیست این ایام...
راهِ شومیست میزند مُطرب
تلخواریست میچکد در جام
اشکواریست میکِشد لبخند
نَنگواریست میتَراشد نام...
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار
نقشِ همرنگ میزند رَسّام...
مرغِ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که بَرگُسیخته دام،
رَه به هموارجایِ دشت افتاد
ای دریغا که برنَیاید گام...
تشنه آنجا به خاکِ مرگ نشست
کآتش از آب میکند پیغام،
کامِ ما حاصل، آن زمان آمد
که طمع برگرفتهایم از کام...
خامسوزیم، الغرض، بدرود
تو فرود آی، برفِ تازه، سلام...
شعر و صدای #احمد_شاملو
@Classicalpoetry
بنشین، خوش نشستهای بر بام
پاکی آوردی، ای امیدِ سپید
همه آلودگیست این ایام...
راهِ شومیست میزند مُطرب
تلخواریست میچکد در جام
اشکواریست میکِشد لبخند
نَنگواریست میتَراشد نام...
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار
نقشِ همرنگ میزند رَسّام...
مرغِ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که بَرگُسیخته دام،
رَه به هموارجایِ دشت افتاد
ای دریغا که برنَیاید گام...
تشنه آنجا به خاکِ مرگ نشست
کآتش از آب میکند پیغام،
کامِ ما حاصل، آن زمان آمد
که طمع برگرفتهایم از کام...
خامسوزیم، الغرض، بدرود
تو فرود آی، برفِ تازه، سلام...
شعر و صدای #احمد_شاملو
@Classicalpoetry