Toos Tahmasebi dan repost
دستکم تا دو سال پس از پنجاه و هفت، مدام در روزنامهها و مجلات با این دسته از شعرا و نویسندگان به اصطلاح مبارز مصاحبه میشد و خاضعانه از آنها تقاضا میکردند که نظام سیاسی و اقتصادی مطلوب برای آینده کشور و رویکرد مناسب برای رابطه با جهان را مشخص نمایند! این موضوع به روشنی نشان میداد که آنها یک گروه مرجع نیرومند در جامعه ایران آن روزها و همچنین با توجه به ضعف و انزوای شاخههای تخصصی علوم انسانی و سیاسی، نیرومندترین بخش از جریان روشنفکری و تنها گروه موثر آن به شمار میرفتند. در غیر این صورت و اگر این شرایط ویژه پنجاه و هفتی بر ایران حاکم نبود، هیچ دلیل عقلانی وجود نداشت که اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و غلامحسین ساعدی، مدام در روزنامهها درباره الگوی مطلوب نظام اقتصادی یا روابط خارجی کشور سخن بگویند! سیطره این دسته از "ادبای مبارز" بر جریان روشنفکری ایران، بخش مهمی از شرایطی را ایجاد میکرد که در آن بطور مثال صدای غلامحسین صدیقی شنیده نمیشد و صدایی علیه اعدام روشنفکرانی نظیر محمود جعفریان و پرویز نیکخواه برنمیخاست. گرایش سیاسی این "ادبای مبارز" ترکیبی از چپگرایی مارکسیستی و غرب ستیزی حقیرانه جهان سومی بود. آنها در تناقضها و تضادهای عمیق درونی خود در ارتباط با تجدد و جامعه تکان خورده و در حال تحول آن روز ایران غرق بودند و طبعا چیزی نداشتند که به پروسه پیشرفت کشور و خوشبختی مردم هدیه کنند. برای همین است که میبینید مثلا غلامحسین ساعدی از یک طرف از مطب روانپزشکی خود برای رابطه جنسی خارج از عرف با زنان و حتی همسر دوست نزدیکش سوءاستفاده میکند و از طرف دیگر از معشوقش میخواهد که چادر سیاه بر سر کرده، ترک تحصیل کند و با مردان غریبه سخن نگوید. این روشنترین بیان برای آن تناقض، سردرگمی و عقدههای فروخورده است که اشاره کردم و به هیچ وجه منحصر به شخص ساعدی نبود و غالب این به اصطلاح روشنفکران مبارز را در بر میگرفت. برخی دیگر به قدری در مصرف هروئین افراط میکردند که میبایست چند وقت یکبار عملا آنها را از جوب خیابان جمع کنند، دیگری در حالی تئورسین الگوی نوین زن مسلمان انقلابی به شمار میرفت، یک معتاد الکلی افسار گسیخته بود که دائما مرتکب خشونت خانگی میشد. استعداد فکری و ذهنی آنها صرف تشفی آن عقدهها و تناقضها و گرفتن انتقام از جامعه در حال پیشرفت آن روز میگردید. برای ارضای کینهی افسار گسیختهی خود از تجدد و پهلوی، از آوار کردن بدترین مصیبتهای ممکن بر سر ملت ایران ابا نداشتند. امروز ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ تمدنی است. اگرچه از سرمایه اجتماعی و نفوذ این "ادبای مبارز" میزان بسیار ناچیزی باقی مانده، اما این موج بزرگ انقلاب تمدنی در راه، همین میزان ناچیز را همچون پسمانده کوچکی از برف زمستان روبیده و نابود خواهد کرد. موج بزرگ انقلاب فرهنگی ایران برای تضمین پیروزی تمام عیارش، هیچ بت کوچک و نیمه شکستهای را برای مراسم جادوگری اصحاب ۵۷ باقی نخواهد گذاشت.