قاب يك پنجره و
خاطراتي كه دراو مي بينم
روزهايي كه گذشت
سالهايي كه دراو خوابيده است
درپَسِ پَرده ي اين پنجرهِ من
كودكي هايم را
به تماشا بودم
لحظاتي كه پراز شور و شعف
شيطنت هاي خوش كودكيم
خاله بازيهايي
كه پرازعشق
پراز عاطفه بود
توي صندوقچه ي خاطره ام
روزهایي سفيد.....لحظاتي سياه
عصرهايي پراز عطرِ اميد
همه باهم مرا باخود بُرد
مادر وقصه و شبهاي خوش تابستان
نُقل شيرين پَرِ روسريش
مي بردذهن مرا...تافراسوي زمان
پنجره بازشد و
خاطراتم گل كرد
مثل آن باغچه ي کنجِ حيات
مثل آن شب بويي
كه به گلدان دلم
عطرتورا مي بخشيد
مي نشينم لب حوض
بازي ماهيها
ونسيم خنكي
كه طراوت مي داد
همه ي روح مرا
كاش اين پنجره
كه پراز احساس است
روبه سمت افقي باز شود
كه پراز عاطفه است
وتورا مي آورد
ازپسِ كوه فراق
مثل خورشيدِ
همان صبح قشنگ
آي اي پنجره ها
بازهم قلب مرا دريابيد
وبگوييدنسيم
بنوازد زنوجان مرا
كه پراز تشويشم
خسته ودل ريشم
من دراين جاده ي تنهايي
چشم در راه هنوز
مانده........
تابرسد صبح اميد
معني صبح سپيد
#فریبا_دارابی
کانال دلنوشته های فریبا دارابی
@fariba_darabi48
@Ayene_eshgh
خاطراتي كه دراو مي بينم
روزهايي كه گذشت
سالهايي كه دراو خوابيده است
درپَسِ پَرده ي اين پنجرهِ من
كودكي هايم را
به تماشا بودم
لحظاتي كه پراز شور و شعف
شيطنت هاي خوش كودكيم
خاله بازيهايي
كه پرازعشق
پراز عاطفه بود
توي صندوقچه ي خاطره ام
روزهایي سفيد.....لحظاتي سياه
عصرهايي پراز عطرِ اميد
همه باهم مرا باخود بُرد
مادر وقصه و شبهاي خوش تابستان
نُقل شيرين پَرِ روسريش
مي بردذهن مرا...تافراسوي زمان
پنجره بازشد و
خاطراتم گل كرد
مثل آن باغچه ي کنجِ حيات
مثل آن شب بويي
كه به گلدان دلم
عطرتورا مي بخشيد
مي نشينم لب حوض
بازي ماهيها
ونسيم خنكي
كه طراوت مي داد
همه ي روح مرا
كاش اين پنجره
كه پراز احساس است
روبه سمت افقي باز شود
كه پراز عاطفه است
وتورا مي آورد
ازپسِ كوه فراق
مثل خورشيدِ
همان صبح قشنگ
آي اي پنجره ها
بازهم قلب مرا دريابيد
وبگوييدنسيم
بنوازد زنوجان مرا
كه پراز تشويشم
خسته ودل ريشم
من دراين جاده ي تنهايي
چشم در راه هنوز
مانده........
تابرسد صبح اميد
معني صبح سپيد
#فریبا_دارابی
کانال دلنوشته های فریبا دارابی
@fariba_darabi48
@Ayene_eshgh