اسلام و مسئله انسان
(بخش نخست)
دربارهی اسلام و نگاهی که این دین به انسانها، آنگونه که من میفهمم، این بسیار مهم است که ببینیم دستگاههای فکری و اندیشهورزی چه الگوهایی از انسان به دست میدهند یا به عبارت دیگر باید ببینیم چه نگاهی به انسان دارند و آن را چگونه موجودی میبینند. آیا این نگاه با تحقیر یا وحشت همراه است یا با نیکی و ترغیب به خردورزی؟
در آن حدی که من اسلام را در مییابم و البته شواهد زیادی برای نظر خود دارم در اسلام به ویژه کتاب آسمانی آن یعنی قرآن به آدمی نگاه زنندهای وجود دارد. در ابتدا که انسانها را به چند بخش مختلف تقسیم میکند.
یک بخش مؤمناناند که در قرآن به این افراد یومنون بالغیب گفته میشود، یعنی کسانی که که به غیب ایمان دارند اینها پرهیزکارانند؛ این افراد کسانی هستند که در جنگها و شرایط مختلف همراه محمد بودهاند و شکی در فرامین الهی ندارند و در برابر محمد قرار نمیگیرند، هر چه او میگوید را به گوش شنیده و با جان لمس میکنند.
گروهی دیگر منافقان هستند. این افراد در نگاه قرآن به ظاهر مسلماناند و به قولی گاهی مسلماناند و گاهی مسلمان نیستند، بخشی از این موضوع به تاریخ بر میگردد، مثلاً در بعضی جنگها با پیامبر همراهی نمیکردند.
و گروهی دیگر که کافراناند، این گروه پیامبر اسلام را به عنوان فرستاده خدا قبول ندارند و با او هیچگاه همراه نمیشوند. در قرآن این افراد ذاتاً انسانهای پلید و بدی هستند یا به عبارت دیگر چوب کجی هستند که صرفاً با جهاد و کشتار راست میشوند. اما قسمت مهمتر آیاتی است که قرآن در یک مقیاس کلی به انسان نگاه دارد، فارغ از طبقه، جنس و عقیدهی او.
بهتر است به بعضی از آیات در این باب اشاره کنم: برای نمونه سورهی بلد آیهی ۴ آشکارا مینویسد: «که به راستی ما انسان را در رنج آفریدیم». در واقع قرآن این نظر را دارد که رنج انسانی را ما همراه با انسان آفریدیم و ما کاری کردیم که انسان در مشقت زندگی کند. در پایان توضیح خواهم داد که چرا قرآن همچین ادعایی را دارد. بهتر است به سورهی معراج آیهی ۱۹ نگاه کنیم: «به راستی انسان سخت آزمند (طمعکار) و بیتاب خلق شده است».
آفریدگار انسان یعنی الله ادعا میکند که من انسانها را آزمند آفریدم یعنی خدایی که سرشت و ذات او نیک است و بدی در او راه ندارد، آزمندی یا طمعکاری که جز مسائل اخلاقی ناپسند به شمار میرود را در انسان گذاشته و سرشت انسان را طماع و بیحوصله آفریده است، البته همه میدانیم طمعکاری اصلاً چیز خوبی نیست، ولی الله ادعا دارد که انسان را از یک گل بدبو درست کردیم حالا یک سری چالشهای اخلاقی هم در وجود انسان قرار دادیم. اما باید توجه کرد منظور نهادن این چیزهای بد در وجود انسان است (آزمندی طمعکاری و غیره).
در سورهی ابراهیم آیهی ۳۴ اشاره داره «هرچه از او خواستید به شما عطا کرد و هرچقدر نعمتهای خدا را برشمارید، نمیتوانید آن را به شمار درآورید. قطعاً انسان ستمپیشهی ناسپاس است». در این آیه با قطعیت انسان را ناسپاس و ستمپیشه میداند. و جای تعجب اینجاست با اینکه میداند انسان ناسپاس و ستمکار است، ولی او را خلق میکند.
در سوره زاریات آیهی ۵۶ میگوید: «جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند». مقصود این است که انسان و اجنه را آفریدم صرفا برای خودم (خدا). گذشته از این نگاه سادیستیک که چیزی را خلق کند در رنج و عذاب حالا هدف خلق چیزی جز پرستش کردن خودش نباشد، جن و انس ابزاری هستند در دستِ خدا و ابزاریاند برای پرستش و هرگونه که بخواهد میتواند با این شیء یا ابزار رفتار کند. نکتهای که باید بدان اشاره کند و اگر شد دوباره به آن باز میگردیم این نگاه شیءانگارانه در قرآن مصیبتی است که بر جوامع اسلامی وارد شده زیرا هنگامی شما میتوانید فردگرایی و حقوق بشر را در یک جامعه داشته باشید که مردمان آن جامعه انسان را همانند شیء یا کالا نبینند. کانت تعبیر بسیار دقیقی در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق دارد که شرح آن را ادامه خواهم آورد.
در سورهی بقره آیهی ۷ مینویسد: «خدا بر دلهای آنان و شنوایی آنها مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهای است و آنان را عذابی دردناک است». من هیچ گاه در این آیه منطقی نیافتم، هرجور که این آیه را میخوانم یک تناقض آشکار در آن سر درمیآورد، از یکسو میگوید ما چشم و گوش آنان را بستیم یعنی علت اینکه آنها ایمان نمیآورند ما هستیم و از سوی دیگر میگوید که چون ایمان نمیآورند آنان را عذاب میدهیم. انسان در مفهوم کلی خود در قرآن هیچ ارادهای ندارد، اراده آن یا دست خدا و فرستاده اوست یا در دست شیطان دشمن خداست. شاید فردی باشد که بگوید در قرآن آیاتی وجود دارد که اینگونه نیست، آسان را خلیفه بر روی زمین میداند، ولی باید در نظر داشت ما با دو روح ناسازگار در قرآن مواجه هستیم.
نویسنده: Peiman.Yoori
@AtheistsChannel
(بخش نخست)
دربارهی اسلام و نگاهی که این دین به انسانها، آنگونه که من میفهمم، این بسیار مهم است که ببینیم دستگاههای فکری و اندیشهورزی چه الگوهایی از انسان به دست میدهند یا به عبارت دیگر باید ببینیم چه نگاهی به انسان دارند و آن را چگونه موجودی میبینند. آیا این نگاه با تحقیر یا وحشت همراه است یا با نیکی و ترغیب به خردورزی؟
در آن حدی که من اسلام را در مییابم و البته شواهد زیادی برای نظر خود دارم در اسلام به ویژه کتاب آسمانی آن یعنی قرآن به آدمی نگاه زنندهای وجود دارد. در ابتدا که انسانها را به چند بخش مختلف تقسیم میکند.
یک بخش مؤمناناند که در قرآن به این افراد یومنون بالغیب گفته میشود، یعنی کسانی که که به غیب ایمان دارند اینها پرهیزکارانند؛ این افراد کسانی هستند که در جنگها و شرایط مختلف همراه محمد بودهاند و شکی در فرامین الهی ندارند و در برابر محمد قرار نمیگیرند، هر چه او میگوید را به گوش شنیده و با جان لمس میکنند.
گروهی دیگر منافقان هستند. این افراد در نگاه قرآن به ظاهر مسلماناند و به قولی گاهی مسلماناند و گاهی مسلمان نیستند، بخشی از این موضوع به تاریخ بر میگردد، مثلاً در بعضی جنگها با پیامبر همراهی نمیکردند.
و گروهی دیگر که کافراناند، این گروه پیامبر اسلام را به عنوان فرستاده خدا قبول ندارند و با او هیچگاه همراه نمیشوند. در قرآن این افراد ذاتاً انسانهای پلید و بدی هستند یا به عبارت دیگر چوب کجی هستند که صرفاً با جهاد و کشتار راست میشوند. اما قسمت مهمتر آیاتی است که قرآن در یک مقیاس کلی به انسان نگاه دارد، فارغ از طبقه، جنس و عقیدهی او.
بهتر است به بعضی از آیات در این باب اشاره کنم: برای نمونه سورهی بلد آیهی ۴ آشکارا مینویسد: «که به راستی ما انسان را در رنج آفریدیم». در واقع قرآن این نظر را دارد که رنج انسانی را ما همراه با انسان آفریدیم و ما کاری کردیم که انسان در مشقت زندگی کند. در پایان توضیح خواهم داد که چرا قرآن همچین ادعایی را دارد. بهتر است به سورهی معراج آیهی ۱۹ نگاه کنیم: «به راستی انسان سخت آزمند (طمعکار) و بیتاب خلق شده است».
آفریدگار انسان یعنی الله ادعا میکند که من انسانها را آزمند آفریدم یعنی خدایی که سرشت و ذات او نیک است و بدی در او راه ندارد، آزمندی یا طمعکاری که جز مسائل اخلاقی ناپسند به شمار میرود را در انسان گذاشته و سرشت انسان را طماع و بیحوصله آفریده است، البته همه میدانیم طمعکاری اصلاً چیز خوبی نیست، ولی الله ادعا دارد که انسان را از یک گل بدبو درست کردیم حالا یک سری چالشهای اخلاقی هم در وجود انسان قرار دادیم. اما باید توجه کرد منظور نهادن این چیزهای بد در وجود انسان است (آزمندی طمعکاری و غیره).
در سورهی ابراهیم آیهی ۳۴ اشاره داره «هرچه از او خواستید به شما عطا کرد و هرچقدر نعمتهای خدا را برشمارید، نمیتوانید آن را به شمار درآورید. قطعاً انسان ستمپیشهی ناسپاس است». در این آیه با قطعیت انسان را ناسپاس و ستمپیشه میداند. و جای تعجب اینجاست با اینکه میداند انسان ناسپاس و ستمکار است، ولی او را خلق میکند.
در سوره زاریات آیهی ۵۶ میگوید: «جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند». مقصود این است که انسان و اجنه را آفریدم صرفا برای خودم (خدا). گذشته از این نگاه سادیستیک که چیزی را خلق کند در رنج و عذاب حالا هدف خلق چیزی جز پرستش کردن خودش نباشد، جن و انس ابزاری هستند در دستِ خدا و ابزاریاند برای پرستش و هرگونه که بخواهد میتواند با این شیء یا ابزار رفتار کند. نکتهای که باید بدان اشاره کند و اگر شد دوباره به آن باز میگردیم این نگاه شیءانگارانه در قرآن مصیبتی است که بر جوامع اسلامی وارد شده زیرا هنگامی شما میتوانید فردگرایی و حقوق بشر را در یک جامعه داشته باشید که مردمان آن جامعه انسان را همانند شیء یا کالا نبینند. کانت تعبیر بسیار دقیقی در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق دارد که شرح آن را ادامه خواهم آورد.
در سورهی بقره آیهی ۷ مینویسد: «خدا بر دلهای آنان و شنوایی آنها مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهای است و آنان را عذابی دردناک است». من هیچ گاه در این آیه منطقی نیافتم، هرجور که این آیه را میخوانم یک تناقض آشکار در آن سر درمیآورد، از یکسو میگوید ما چشم و گوش آنان را بستیم یعنی علت اینکه آنها ایمان نمیآورند ما هستیم و از سوی دیگر میگوید که چون ایمان نمیآورند آنان را عذاب میدهیم. انسان در مفهوم کلی خود در قرآن هیچ ارادهای ندارد، اراده آن یا دست خدا و فرستاده اوست یا در دست شیطان دشمن خداست. شاید فردی باشد که بگوید در قرآن آیاتی وجود دارد که اینگونه نیست، آسان را خلیفه بر روی زمین میداند، ولی باید در نظر داشت ما با دو روح ناسازگار در قرآن مواجه هستیم.
نویسنده: Peiman.Yoori
@AtheistsChannel