#پیام_ناشناس
سلام،من و همسرم ۳۲سالمونه و ۵ساله ازدواج کردیم و یه پسر ۱ونیم ساله داریم،من ازشهر دیگه هستم و امدم شهردیگه
همسرم تو دعوا خیلی حرفهای بدی میزنه اوایل فحشم نبود فقط گلگی از بقیه بود،چندماهی هس حرفمون شده و بدترین فحش هارو شنیدم..همسرم اوایل برا خونه خرید میکرد اما دوساله هرچی رو با اصرار میخره،میوه خریدن رو انقد ازش خواستم دیگه بدم امده از خودم ک برا دو کیلو پرتقال باید اویزون بشم دیگه نمیگم،بخاطر قسط و وام و... دستش تنگه،از همه چی میزنه بجایی رسیده ک سیب زمینی پیازم باید حرف بشنوم تا بخره... چون پسرم کوچیکه نمیشه گاهی صبر کرد باید چیزی باشه براش بپزم، حرفمون شد گفتم چند روزه میگم سیب زمینی پیاز نداریم،گفتم کاری کردی خواسته من شده ازت سیب زمینی پیاز، ملت برا طلا و مسافرت و.. از همسرشون خواهش میکنن من چیارو باید بخوام اعصبانی شد گفت نداشتم نخریدم اما میدونم داشت بهش گفتم
تک تک اعصای خانوادم رو فحش های خیلی بدی داد،ب مرده و زندم رحم نکرده هیچ... برگشت ب من گفت انگار با ده تا مرد رابطه داشتی انقد از چشمم افتادی... زنگ بزم بابات بیاد ببره تورو
این حرف دلم رو خیلی شکونده نمیتونم فراموش کنم... اروم نمیشم همه علاقه و حس و انگیزه محبتم همه چیم رفته.. هیچ حسی ندارم نسبت بهش چندین ماهه رابطه ای بینمون نیس،حرفی نمیزنم از اول هم گوش شنوایی نداشت اما الان حتی یه حرف ساده هم نمیگم.. تو دلم میگم چی بگم..ب کی دارم میگم
نمیدونم باید چیکارکنم..خانوادم هیچ کدوم از دعواهای مارو نمیدونن،خانوادم اون زمانی ک دعوا کردیم چون خونه بازسازی میکردن نتونستم جمع کنم برم پیششون
همه همسرم رو خیلی خوب میدونن،دعوای اخری رو خانوادش متوجه شدن اتفاقی امدن خونمون و میدونن هم مقصر پسرشونه و میشناسنش، هزار حرف گفته اما میگن مرده دیگه تحمل کن یه چیزی گفته!!!! نمیدونم اگه منم مقصر بودم اینو میگفتن ب پسرشون؟؟؟ همسرمن برمیگرده تو دعوا ب من میگه نون و خرجی هم بهت نمیدم باز بی غیرتی نمیری.. حرفا سنگینه نمیشه قورت داد
بلافاصله بعد دعوا هم معذرت میخواد و قشنگ گفته تو دعوا حرفی ادم میزنه بدل نگیری ها پسفردا هی بگی اینو گفتی..😐
@ArHamsaraane
سلام،من و همسرم ۳۲سالمونه و ۵ساله ازدواج کردیم و یه پسر ۱ونیم ساله داریم،من ازشهر دیگه هستم و امدم شهردیگه
همسرم تو دعوا خیلی حرفهای بدی میزنه اوایل فحشم نبود فقط گلگی از بقیه بود،چندماهی هس حرفمون شده و بدترین فحش هارو شنیدم..همسرم اوایل برا خونه خرید میکرد اما دوساله هرچی رو با اصرار میخره،میوه خریدن رو انقد ازش خواستم دیگه بدم امده از خودم ک برا دو کیلو پرتقال باید اویزون بشم دیگه نمیگم،بخاطر قسط و وام و... دستش تنگه،از همه چی میزنه بجایی رسیده ک سیب زمینی پیازم باید حرف بشنوم تا بخره... چون پسرم کوچیکه نمیشه گاهی صبر کرد باید چیزی باشه براش بپزم، حرفمون شد گفتم چند روزه میگم سیب زمینی پیاز نداریم،گفتم کاری کردی خواسته من شده ازت سیب زمینی پیاز، ملت برا طلا و مسافرت و.. از همسرشون خواهش میکنن من چیارو باید بخوام اعصبانی شد گفت نداشتم نخریدم اما میدونم داشت بهش گفتم
تک تک اعصای خانوادم رو فحش های خیلی بدی داد،ب مرده و زندم رحم نکرده هیچ... برگشت ب من گفت انگار با ده تا مرد رابطه داشتی انقد از چشمم افتادی... زنگ بزم بابات بیاد ببره تورو
این حرف دلم رو خیلی شکونده نمیتونم فراموش کنم... اروم نمیشم همه علاقه و حس و انگیزه محبتم همه چیم رفته.. هیچ حسی ندارم نسبت بهش چندین ماهه رابطه ای بینمون نیس،حرفی نمیزنم از اول هم گوش شنوایی نداشت اما الان حتی یه حرف ساده هم نمیگم.. تو دلم میگم چی بگم..ب کی دارم میگم
نمیدونم باید چیکارکنم..خانوادم هیچ کدوم از دعواهای مارو نمیدونن،خانوادم اون زمانی ک دعوا کردیم چون خونه بازسازی میکردن نتونستم جمع کنم برم پیششون
همه همسرم رو خیلی خوب میدونن،دعوای اخری رو خانوادش متوجه شدن اتفاقی امدن خونمون و میدونن هم مقصر پسرشونه و میشناسنش، هزار حرف گفته اما میگن مرده دیگه تحمل کن یه چیزی گفته!!!! نمیدونم اگه منم مقصر بودم اینو میگفتن ب پسرشون؟؟؟ همسرمن برمیگرده تو دعوا ب من میگه نون و خرجی هم بهت نمیدم باز بی غیرتی نمیری.. حرفا سنگینه نمیشه قورت داد
بلافاصله بعد دعوا هم معذرت میخواد و قشنگ گفته تو دعوا حرفی ادم میزنه بدل نگیری ها پسفردا هی بگی اینو گفتی..😐
@ArHamsaraane