بسیاری از ما به رنج ناشی از گذشته خو گرفته ایم، رنج ها و خاطرات گذشته را بخشی از هویت خود می دانیم،
گویی بدون چنگ انداختن بر آنها پوچ
می شویم.
رنج های گذشته برای برخی از ما ارزش محسوب می شوند، نوعی از برتری بر دیگران، آن را بر سر دیگران می کوبیم و به آنها افتخار می کنیم، گویی زندگی مسابقه ی رنج کشیدن است.
در این صورت رنج های ما بخشی از هویت ما شده است، در این شرایط نمی توان بخشید، نمی توان از گذشته رد شد، نمی توان مشکلی را حل کرد، نمی توان با چشمی نو به زندگی نگریست.
در این حالت هدف و غایت زندگی ما با رنج بردن گره می خورد، و این بدترین معنایی است که برای زندگی می توان یافت.
یادمان باشد رنج بخشی از واقعیت تجربه ی زیستن هرکدام از ماست، اما نه چیزی است که برای ما ارزش و اعتبار بیاورد و نه سرفکندگی و شرم.
زمانی از رنج هایمان عبور می کنیم که به آنها به عنوان واقعیتی که می توان از آن درس گرفت نگاه کنیم نه مسئله ی ارزش و بی ارزشی، مدال افتخار یا داغ ننگ.
لحظه ای به رنج هایتان تامل کنید، آیا رنج هایی وجود دارند که به عنوان ارزش و بی ارزشی به آنها نگاه کنید؟
🔮@zehnpooya
.
گویی بدون چنگ انداختن بر آنها پوچ
می شویم.
رنج های گذشته برای برخی از ما ارزش محسوب می شوند، نوعی از برتری بر دیگران، آن را بر سر دیگران می کوبیم و به آنها افتخار می کنیم، گویی زندگی مسابقه ی رنج کشیدن است.
در این صورت رنج های ما بخشی از هویت ما شده است، در این شرایط نمی توان بخشید، نمی توان از گذشته رد شد، نمی توان مشکلی را حل کرد، نمی توان با چشمی نو به زندگی نگریست.
در این حالت هدف و غایت زندگی ما با رنج بردن گره می خورد، و این بدترین معنایی است که برای زندگی می توان یافت.
یادمان باشد رنج بخشی از واقعیت تجربه ی زیستن هرکدام از ماست، اما نه چیزی است که برای ما ارزش و اعتبار بیاورد و نه سرفکندگی و شرم.
زمانی از رنج هایمان عبور می کنیم که به آنها به عنوان واقعیتی که می توان از آن درس گرفت نگاه کنیم نه مسئله ی ارزش و بی ارزشی، مدال افتخار یا داغ ننگ.
لحظه ای به رنج هایتان تامل کنید، آیا رنج هایی وجود دارند که به عنوان ارزش و بی ارزشی به آنها نگاه کنید؟
🔮@zehnpooya
.