خورشید| نوشته‌های تقی دژاکام


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


خبرنگار، ویراستار
و بیش‌فعال فضای مجازی!
ارتباط با مدیر کانال: @Dejakam

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


✳️ انجمن حجتیه و سیاست‌ورزی رندانه

بسیاری تصور می‌کنند مخالفت امام خمینی با انجمن حجتیه به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد و روز‌هایی که انجمن تصریح می‌کرد باید با هر حکومتی پیش از ظهور که عنوان اسلامی را یدک بکشد، مقابله کرد. همچنین به این دلیل که آنان می‌گفتند روال انجمن دخالت در سیاست نیست. این‌طور نبود؛ امام از زمان حضور در قم و سخنرانی‌های صریحش در درس و در فیضیه تا نجف و درس‌های حکومت اسلامی و تا بعد از پیروزی انقلاب بار‌ها و بار‌ها گزارهٔ غلطِ دخالت نکردن در سیاست را نقد و تخطئه کرده بود. درباره برداشت انحرافی از برخی روایات هم تصریح کرده بود: «یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود،‎ ‏این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر‌‎ ‏نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود‌‎ ‏قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، علم باطل است. در صورتی که آن روایات ‏ [‌‏اشاره دارد‌‏]‏ که هر کس علم بلند کند با عَلَم مهدی، به‌‎ ‏عنوان «مهدویت» بلند کند ‏ [‌‏باطل است.]‏»

درهرحال، برخلاف آنچه گاهی گفته می‌شود، مخالفت امام با انجمن حجتیه و مشی و تفکر آنان به هیچ‌وجه مربوط به بعد از انقلاب نیست و به سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب برمی‌گردد. آیت‌الله محمدرضا رحمت از شاگردان امام که ۱۳سال در نجف با امام بوده است، نقل می‌کند: «سال‌های اول ورود من به نجف بود؛ شاید یکی دو سال بعد از ورود امام در یک دیدار‌‎ ‌‏خصوصی در منزل امام با تعدادی از رفقای مشهد که یکی از آنان سؤ‌‏ال کرد، خانمی‌‎ ‌‏سی هزار تومان وجوهات بدهکار بوده است که این وجوهات را به آقای شیخ محمود‌‎ ‌‏حلبی داده است. امام فرمود: باید مجدداً بپردازد. امام جایز نمی‌دانست که وجوهات‌‎ ‌‏به آقای شیخ محمود حلبی که مسئولیت انجمن حجتیه را به عهده داشت داده شود. ‌‏این مسئله برای من آن‌روز خیلی جالب بود، چون شناختی از وی داشتم و او‌‎ ‌‏را از جهت علمی آدم باسوادی می‌دانستم ولی متأسفانه رژیم از او سوء استفاده زیادی علیه نهضت می‌کرد و آنان تلاش می‌کردند مردم را از نهضت رویگردان کنند. بدین‌جهت امام نسبت به آنان خیلی حساس بود. این‌مسئله حدود اوایل‌‎ ‌‏سال ۱۳۴۹ ﻫ. ش بود که سؤالات زیادی درباره انجمن حجتیه می‌شد. امام فرمود: هر‌‎ ‌‏گروه و دسته‌ای که برخلاف مسیر حرکت مردم حرکت کند، مردم باید آنان را کنار ‌‎ ‌‏بگذارند.»

نکته دیگر در این‌باره اینکه اگر کسی یا تشکیلاتی در سیاست دخالت نکند هم خود نوعی سیاست و سیاست‌ورزی است! اینکه تو دربرابر یک جنایت و یک جنایتکار بایستی و موضع بگیری یک نوع دخالت در سیاست است و اینکه در برابر جنایت و جنایتکار سکوت کنی و حرفی نزنی و نایستی هم نوعی سیاست‌ورزی رندانه است. بنابر این از آنان که چنین ادعایی دارند پذیرفته نیست که ما، هم در زمان شاه و هم پس از انقلاب در سیاست دخالت نکردیم؛ شما، هم در آن‌زمان در سیاست دخالت کردید و هم در بعد از انقلاب سیاست‌ورزی داشتید. وگرنه چرا باید تمام جلسات پرجمعیت شما در مشهد و شهر‌های بزرگ در امنیت کامل و حمایت محکم شهربانی برگزار بشود آن‌هم در زمانه‌ای که اگر کسی در همین مشهد و در مسجد کرامت یا در تهران و در مسجد هدایت می‌خواست بین دو نماز بایستد و دو کلمه درباره برخی مفاهیم اجتماعی مؤکد در قرآن سخن بگوید، اجازه نداشت و کارش به زندان ساواک می‌کشید!

آخرین نکته هم اینکه چگونه هم گروه‌های سیاسیِ رسماً ضدانقلابی چون مجاهدین و هم گروه‌های به‌اصطلاح دینمداری چون انجمن حجتیه و دیگر قاعدین، همزمان به این همپوشانی رسیدند که با برپایی حکومت اسلامی مخالفت کنند و از این بالاتر در این راه با هم دست بدهند و در بسیاری موارد از هم حمایت و دفاع کنند. اینکه در آن‌زمان اقدامات براندازانه نزدیکان آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری و حزب خلق مسلمان با فعالیت‌های تروریستی مجاهدین خلق و پیکار و حزب خلق عرب و... با هم یک هدف و یک مسیر را طی کردند یا امروز همراهان سیدصادق شیرازی با ضدانقلاب داخل و خارج یک نقطه را هدف گرفته‌اند معنی خاصی نمی‌دهد؟!

نسل جدید هنوز باید خیلی چیز‌ها درباره تاریخ انقلاب بداند تا بتواند بسیاری از همپوشانی‌های این روز‌ها را هضم کند. آنها که این داده‌های تاریخی و تحلیلی را دارند در انتقال آن به نسل جدید نباید کوتاهی کنند وگرنه به آینده خیانت کرده‌اند.

@tdejakam


انجمن حجتیه و سیاست‌ورزی رندانه

این یادداشت در صفحات اول و دوم #روزنامه_جوان امروز دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده و در پیوند زیر قابل دریافت است:
https://www.javanonline.ir/005MPk

@tdejakam


✳ دست‌های آلوده

امام حسن «علیه‌السلام» نقل می‌کند که دو مهمان ـ یک‌پدر و فرزندـ به پدرم وارد شدند. امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» پذیرایی مفصلی از این دو کردند و سپس دیدند که قنبر تشتی و پارچی چوبی آورد تا طبق روال، مهمانان دست‌های خود را بشویند. ناگهان پدرم شتافتند و وسایل شست‌‌وشو را از قنبر گرفتند تا خود برای شستن دست‌های مهمانان اقدام کرده باشند. مهمانان به پای پدرم افتادند که این چه کاری است، اما امیرالمؤمنین آنها را قسم داد و گفت من هم انسانی مثل شما هستم؛ بگذارید من این خدمت را بکنم. مهمانان به احترام پدرم اطاعت کردند اما در شستن دست‌هاشان زود کار را تمام کردند. امیرالمؤمنین به آنها فرمود: به حق [امامت]ی که مرا به‌خاطر آن احترام می‌کنید، در شستن دست‌هاتان راحت راحت باشید و فرقی بین من و قنبر قائل نباشید، و آنان چنین کردند.
***
هنگامی که نخستین بار این حکایت را شنیدم، به این فکر کردم که امام علی و رسول‌الله «علیهماالسلام» به فرمایش پیامبر، پدران امت‌اند و ما را فرزندان خود خوانده‌اند. این فرزندان گاه در پیچ‌وخم زندگی روزمره، دست به ارتکاب گناهانی و خطاهایی می‌زنند که روحشان را آلوده و جسمشان را فرسوده و نامه اعمالشان را سیاه می‌کند اما هرچه باشد پای سفره فیض و کرامت آنان و فرزندانشان نشسته‌اند و روزی می‌خورند. از این خاندان کریم و از این مهمان‌نوازان همیشگی بسیار بعید است که پس از پذیرایی‌هایشان دست‌های فرزندان خود را نشُسته رها کنند و روحشان را  با همه چرک‌ها پاک نکنند و آنها را به حال خود یا حتی به نوکران و قنبران خود واگذارند.

ما انسان‌هایی هستیم که با همه خطاها و سیاه‌کاری‌ها، پدر خود را فراموش و راهِ خانهٔ پدری را گم نمی‌کنیم و امیدواریم و می‌دانیم که به محض در زدن و چه بسا پیش از در زدن، او با مهربانی در را و آغوش خود را می‌گشاید و اشک از چشمان خطاکار ما پاک می‌کند و دستی به سروروی ما می‌کشد و تشت و ابریق می‌آورد تا دست‌ورویمان را بشوییم و پاک و مطهر باز هم بر سر سفرهٔ کرامت او بنشینیم.

ای امام عزیز! ای صاحب‌خانهٔ کریم! ای پدر مهربان! یک بار دیگر و این بار در آستانه میلاد پرسرور خودت به پیشت آمده‌ایم تا به تو و به خودمان تبریک بگوییم، اما پیش از آنکه بر سر سفره بنشینیم، این شما و این هم دست‌های آلودهٔ ما... پاکشان کن، پاکمان کن.

@tdejakam


✳️ دست‌های آلوده

این یادداشت در صفحات اول و دوم #روزنامه_جوان امروز دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ البته با تغییر تیتر منتشر شده است.

@tdejakam


آب و آتش dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
📽 نام قطعه: یارا یارا گاهی
شعر ترانه: #قیصر_امین‌پور
خواننده: #علیرضا_افتخاری
آهنگساز: #عباس_خوشدل
رهبر ارکستر: #فریدون_شهبازیان
ارکستر ملی ایران
اجرای ۲۷ دی ۱۳۹۵
تالار وحدت

@Ab_o_Atash


به یاد زنده‌یاد استاد #فریدون_شهبازیان


به نظرم گزارش امشب خانم #آمنه‌سادات_ذبیح‌پور دربار #آتش‌سوزی_لس‌آنجلس یکی از بهترین گزارش‌های چند وقت اخیر سیما و یکی از کاملترین گزارش‌های خود ایشان بود. دست‌مریزاد و بیش باد!

@tdejakam


✳️ این ۱۶۸ ساعت تماشایی - بخش دوم و آخر

پانزدهمین جشنواره فیلم عمار سرانجام پس از ۱۶۸ ساعت و نمایش ده‌ها فیلم کوتاه و بلند و مستند و حرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای سرانجام سه‌روز پیش به کار خود پایان داد تا این باقیات الصالحات مرحوم نادر طالب‌زاده و دوستانش خاطره‌ای خوش برای فیلمسازان جوانی باقی بگذارد که از مناطق دور و نزدیک کشور برای اعتلای اندیشه‌های بلند و ابراز حرف‌های ناگفته یا کمتر گفته‌شده به تکاپو افتادند تا سهمی در عرصه تولیدات فرهنگی کشورمان داشته باشند و فیلم‌هایی بسازند که ولو فقط یک‌بار و تنها در همین سالن سینما بهمن تهران به نمایش درآید.

من توفیق دیدن همه فیلم‌های جشنواره امسال را نداشتم و تنها ۱۹ مستند از بخش «حافظه تاریخی» را تماشا کردم که در ابتدای این یادداشت به فراز‌هایی از آنها اشاره شد؛ مستند‌هایی که یکی از یکی بهتر و قوی‌تر با شروع خوب و داده‌های تازه و گاه حیرت‌انگیز و پرداخت هنرمندانه و در عین حال سرشار از آگاهی و امید و اندیشه بود. 

واقعیت این است که خوشبختانه نسل جوان اگر در بسیاری از بخش‌ها کم‌کاری داشته باشد، در ساخت مستند‌های قوی و منصفانه سال به سال بهتر و موفق‌تر ظاهر می‌شود و امید‌ها را برای آیندهٔ بخش مستند ایران اسلامی بیشتر می‌کند. اما این نکته را نباید فراموش کنیم که جشنواره عمار از ابتدا قرار بوده است سینمای کسانی باشد که تریبون ندارند یا دسترسی به آن ندارند یا دارای روابطی نیستند که بتوانند این توان و این هنر را نشان دهند. عنوان جشنواره هم جشنواره مردمی عمار بوده و است. حتی بسیاری از پرتوفیق‌های این سال‌ها کسانی‌اند که کار خود را در جشنواره‌های اولیه عمار با دوربین کوچک و فیلم کوتاه و سوژه ساده شروع کرده بودند که امروز به این سطح از ارتقا رسیده‌اند. به نظر می‌رسد جشنواره عمار در ادامه روز‌ها و سال‌های روشن خود باید ضمن حفظ این نیرو‌های تربیت‌شده قوی، تربیت نسل بعدی جوان را جدی‌تر بگیرد و آنها را فراموش نکند؛ جوانانی که کسی آنها را جدی نمی‌گیرد و باید برای سال‌های بعد هم آثار فاخر جدیدی تولید کنند تا این جشنواره همچنان، هم «مردمی» مانده باشد و هم «عمار»گونه آگاهی و بینش دهد.

@tdejakam


✳️  این ۱۶۸ ساعت تماشایی - بخش اول

در اوج درگیری‌های سیاسی دهه ۴۰، امام خمینی در اقدامی غیرمعمول، برای زدن کلنگ یک مسجد، به روستای کاج می‌رود. دانشجویانِ سابقاً طرفدار خاتمی، در آخرین ۱۶ آذر دوران ریاست جمهوری وی در حالی‌که می‌کوشند مانع سخنرانی رئیس دولت اصلاحات شوند شعار می‌دهند: خاتمی! بسیجی! پیوندتان مبارک. «ملکه اعتضادی» از نوادگان شاهان قاجار و معشوقه افسران و درباریان پهلوی همزمان، هم در راه‌اندازی «شهر نو» دست دارد و هم از عوامل پشت پرده راه‌اندازی دادگاه دکتر محمد مصدق است. جمعی از دختران فریب‌خورده گروهک‌های کومله و پژاک و دیگر احزاب وابسته منطقه کردستان، برای اولین‌بار حاضر می‌شوند جلوی دوربین بیایند و از آنچه در جریان این فریب بر آنها رفته است سخن بگویند. امام‌جمعه شهید تبریز آیت‌الله آل‌هاشم از رفتن به میان جوانان در ورزشگاه‌ها و تبریک به هنرمندان جوان موفق در عرصه‌های مختلف و برداشتن حصار‌های میان مردم و مسئولان در نماز جمعه تبریز می‌گوید. مهدی هاشمی برادر داماد آیت‌الله منتظری به جرم کشتن آیت‌الله شمس‌آبادی به زندان می‌افتد، اما با وقوع انقلاب اسلامی و آزادی زندانیان، حبس خود را به دلیل مبارزه سیاسی علیه رژیم شاه قلمداد می‌کند. «علی اسفندیاری» (علی‌نفتی) نفت‌فروش یزدی و از یاران و همراهان مجاهد شهید آیت‌الله صدوقی در دوران مبارزه علیه شاه، به دست تروریست‌های سازمان مجاهدین خلق در یزد به شهادت می‌رسد. ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران در مصاحبه با رادیو بی‌بی‌سی می‌گوید: در روز‌های آخر حکومت محمدرضا پهلوی به دفتر نخست‌وزیری دعوت شدم، اما به‌جای اینکه مرا به دفتر رسمی نخست‌وزیر ببرند، به اتاق کوچک دیگری بردند که تاریک بود. وقتی وارد شدم، چراغ روشن شد و دیدم که در گوشه آن اتاق ارتشبد ازهاری با پیژامه دراز کشیده و کنارش یک کپسول اکسیژن است. متوجه شدم که سکته قلبی کرده و بیمار است. تعجب کردم که چرا از من خواسته به دیدنش بروم. گفت: تعجب نکنید! من از شما خواستم بیایید اینجا که مطلبی را به شما بگویم و آن اینکه... . مجاهدین خلق، سلطنت‌طلبان و مزدوران رسانه‌ای آنها تمام تلاش خود را کرده‌اند تا دولت امریکا برای «سید ابراهیم رئیسی» ویزا صادر نکند، اما او امروز پس از سخنرانی استوار در سازمان ملل و بالابردن تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و بزرگداشت او، بدون واهمه از تهدیدات پرسروصدای چندروز اخیر ضد انقلاب با پای پیاده و با گام‌های استوار از سازمان ملل تا هتل محل استقرار خود رفت و همه دوربین‌هایی که منتظر بودند او با خودرو از در دیگر سازمان ملل فرار را بر قرار ترجیح دهد را حیرت‌زده کرد. در ساعت ۱۱ یازدهمین‌روز از یازدهمین‌ماه ۱۹۱۸ جنگ جهانی اول با بیش از ۴۰ میلیون کشته و زخمی به پایان رسید که بخش اعظم آن را کشته‌های مافیای بمب‌افکن امریکا تشکیل می‌داد با بمب‌های تازه‌یابی که انسان‌ها را به فجیع‌ترین وضع ممکن کشته یا زجرکش کرده بود. در حالی‌که طرفداران سیدکاظم شریعتمداری این‌روز‌ها قم و تبریز را کاملاً به آشوب کشیده‌اند، صبح امروز در اتفاقی باورنکردنی، خودرویی جمعیت شعاردهنده به نفع شریعتمداری در قم را شکافت و جلوی در خانه او توقف کرد تا آیت‌الله خمینی وارد بیت شریعتمداری شود و مدت زیادی با او گفت‌وگو کند و برود. آقای «مالک رحمتی» که به آذربایجان شرقی آمد، من خیلی ناراحت بودم، چون اینجا یک استان مهم اقتصادی با برند‌های بزرگ کشوری است و فکر نمی‌کردم ایشان از پس مدیریت این مجموعه بزرگ و مهم بربیاید. بی‌بی مریم بختیاری حالا یکی از زنان شجاع و اسوه‌ای است که در پی فتاوای علمای وقت، سواران بختیاری را در منطقه اصفهان و چهارمحال علیه روسیه و انگلیس بسیج می‌کند و ضربات جبران ناپذیر و تحقیرکننده‌ای به آنان می‌زند. اینجا روبه‌روی مزار شهدای هفتم تیر قطعه ۴۱ بهشت زهرای تهران، گورستان ویرانی است که خیلی‌ها آن را به نام قطعه منافقینِ اعدامی می‌شناسند، اما آخر این قطعه چند سنگ قبر وجود دارد که داستان دیگری را روایت می‌کند؛ قبر‌هایی که تاریخ پایان زندگی صاحبانشان، پیش از آغاز جنگ مسلحانه منافقین خلق است...

@tdejakam


این ۱۶۸ ساعت تماشایی

این یادداشت در صفحات اول و دوم #روزنامه_جوان امروز دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ منتشر شده و متن کامل آن را می‌توانید در پیوند زیر دریافت کنید:
https://www.javanonline.ir/005LjX

@tdejakam


غیر از یکی دو نکته، بقیه این مقاله خیلی چسبید. بخونیدش! قول می‌دم برای شما هم جالب و تصمیم‌ساز باشه:
https://www.ibna.ir/news/526868

@tdejakam


✳️ این هوش مصنوعی طناز!

خب ما هم کنجکاو شدیم ببینیم این آقا یا خانوم هوش مصنوعی برای سال گذشته میلادی و آینده ما چی می‌گه.
حالا اینکه من تمایلی برای دیدن ژاپن ندارم و برعکسش ونیز و سن پطرزبورگ و آفریقا رو بیشتر می‌پسندم به کنار، ولی لامصب عجب گیر سه‌پیچی روی موضوع #نیم‌فاصله داده، درست مثل گیرهای من تو گروه‌هایی که داشتیم و داریم.
یاد گروه «مباحثه آب و آتش» بخیر!
در هر صورت این شما و این هم افاضات حضرت هوش مصنوعی:
https://my2024.monica.im/fa/instagram/tdejakam

@tdejakam


#زلنسکی وسط جنگ بزرگش با روسیه داره می‌گه هوای نوچه‌های #ناتو و #اسرائیل توی سوریه رو هم دارم: نگران نباش، گندم و غذات با من!
- رونوشت به بعضی‌ها.

@tdejakam


✳️ بازی

غیرت او گفت: برو! راه نیست
رحمت او گفت: بیا! هست هست

#مولوی

@tdejakam


آب و آتش dan repost
✳ دستورالعمل آيت‌الله قاضی درباره ورود ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

مرحوم قاضی می‌فرمودند: انسان بايد به خدا پناه ببرد و خداوند خيلی كمك‌كننده و خيرالمُعين و پسنديده و اختيار كننده است. اما دستورالعمل اين سه ماه:

- عليكم بالفرائض في أحسن أوقاتها! دستورالعمل آن است كه #نماز‌های_واجب را در بهترين اوقات خودش انجام دهيد همراه نوافل آن! (كه مجموعاً پنجاه و يك ركعت می‌شود، اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت) و اگر شواغل دنيا شما را منع كردند، صلاة أوّابين را كه همان نماز ظهر است، ترك نكنيد، چون خيلی اهمّيّت دارد! خصوص نماز ظهر خيلی اهميت دارد و آن بواسطه وقت آن و خصوصيت و موقعيت آن در بين اوقات ديگر است! و «صلاة وسطی» را كه در قرآن آمده، تفسير به نماز ظهر كرده‌اند، و «صلاة اوّابين» يعني آنها كه خيلی توجه به پروردگار دارند، يعنی رجوع‌كنندگان به خدا؛ زيرا رجوع‌كنندگان به خدا به آن تمسك می‌كنند.

- نوافل شب را هيچ چاره‌ای نيست، مگر آنكه آنها را به‌جا آوريد، نه خيال كنيد #نماز_شب ساقط است و آن سد سكندری است كه هيچ شكسته نمی‌شود! عجب از كسانی كه قصد دارند، دنبال كنند مرتبه‌ای از كمال را در حالی كه شب‌ها قيام نمی‌كنند؛ ما نشنيده‌ايم كسی به مرتبه‌ای از كمال برسد، مگر به قيام شب و نماز شب.

- عليكم بقرائة القرآن! بر شما باد به #قرائت_قرآن كريم با صوت حزين و باآهنگ و غنا! يعنی با صدای خوش بخوان كه تو را تكان دهد و در روايات داريم كه قرآن را با تغنّی بخوانيد. امام زين‌العابدين تغنّی به قرآن می‌كردند، اين تغنی در قرآن برای انسان بسيار مفيد است.

- بر تو باد زيارت #مشهد_أعظم در هر روز! [كه منظور از «مشهد أعظم» أميرالمؤمنين«ع» است، چون مرحوم قاضی در #نجف بوده‌اند] و زيارت مساجد معظمه! [كه منظور كوفه و سهله است] و در بقيه #مساجد عبادت خود را به‌جا آوريد! چون مؤمن در مسجد مثل ماهی است در آب؛ همان‌طوری كه حيات ماهی به آب است، حيات مؤمن هم در مسجد است؛ ماهی را از آب بيرون اندازند، می‌ميرد.

- بعد از نماز‌های واجب، #تسبيح حضرت صديقه طاهره«س» را ترك نكنيد! زيرا كه آن ذكر كبيره شمرده شده و لااقل بعد از هر نماز يك ‌بار بگوييد و اگر توانستيد دو يا سه بار بگوييد بهتر است.

- از لوازم مهم، #دعا_برای_فرج حضرت حجت بقية الله الأعظم است در قنوت نماز وتر، و از آن گذشته در هر روز، و در جميع دعاها برای حضرت دعا كنيد.

- زيارت جامعه را روز‌های جمعه به‌جای آوريد! مقصود، زيارت جامعه معروف است: زيارت #جامعه_كبيره.

- قرآن كه می‌خوانيد، در اين سه ماه از #يك_جزء كمتر نباشد، در هر روز يك جزء.

- زيارت و #ديدار_برادران خود را زياد كنيد! (مقصود رفقای طريق هستند) خيلی آنها را زيارت كنيد و ببينيد؛ زيرا اينها هستند برادران طريقی شما كه در طريق و عقبات نفس و تنگناها كه انسان گير می‌كند، كمك انسان می‌كنند و نجات می‌دهند.

#سیدمحمدحسین_حسینی_طهرانی
#مطلع_انوار
انتشارات مکتب وحی
جلد ۲، برگزیده از صفحات ۱۰۵ تا ۱۱۳.
#سیدعلی_قاضی

@Ab_o_Atash


✳️ حادثه ۱۰ دی مشهد و سکوت رسانه‌ها

مشهد در روز نهم دی ۵۷ یکی از سردترین روز‌های خود را می‌گذراند، اما این سردی شدید هوا باعث نشده بود که مردم این شهر با جلوداری کسانی، چون آقایان هاشمی‌نژاد، خامنه‌ای و واعظ طبسی به خیابان‌ها نریزند. جمعیتی که روزنامه خراسان در همان سال آن را بالغ بر یک میلیون نفر اعلام کرده بود.

سه چهار هفته قبل، اما اتفاقات دیگری روی داده بود و انقلابیان شاخص شهر در اعتراض به حمله نظامیان به بیمارستان امام رضای مشهد، تحصن خود را در آنجا آغاز کرده بودند. این تحصن، پنجم دی‌ماه با سخنرانی شجاعانه و انقلابی طلبه جوانی به نام سیدعلی خامنه‌ای پایان یافته بود.

دو روز بعد خبر رسید که کارکنان استانداری می‌خواهند به مردم انقلابی بپیوندند. همین خبر کافی بود تا ارتش، استانداری را محاصره کند، چراکه پیوستن کارکنان استانداری به مردم انقلابی یعنی سقوط بالاترین و مهمترین نهاد دولتی و نماد و نماینده رژیم در خراسان بزرگ. این سقوط حتماً بر دیگر مناطق کشور هم تأثیر می‌گذاشت و به مردم آنجا‌ها روحیه بیشتر می‌داد تا به اقدامات مشابهی دست بزنند.

در هر صورت انبوه مردم انقلابی مشهد خود را به استانداری رساندند و کارمندان انقلابی را نجات دادند. حالا با روحیه قوی‌تر در آستانه سالگرد قیام ۱۹ دی ۵۶ مردم قم، پس از پایان مراسم به سمت استانداری حرکت کردند، اما ارتش شدیدترین رفتار ماه‌های اخیر علیه مردم را رقم زد و حوادث خونباری روی داد که در تاریخ انقلاب اسلامی و بخصوص تاریخ مشهد ثبت شده است.

گفته می‌شود بعدازظهر نهم دی‌ماه تعدادی از نظامیان به بیت آیت‌الله شیرازی پناه می‌برند و ایشان ضمن پناه‌دادن به آنان، اعلام می‌کند کسی حق تعدی به آنان را ندارد. چند ساعت بعد که شب فرا می‌رسد و مردم بتدریج پراکنده می‌شوند، این نظامیان با استفاده از خلوتی خیابان‌ها بیت آقای شیرازی را ترک می‌کنند، اما در اقدامی بشدت مشکوک سر خیابان از سوی چند ناشناس مورد حمله قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند. جنازه‌های این افراد به لشکر خراسان منتقل می‌شود و در صبحگاه روز دهم، این جنازه‌ها به سربازان و درجه‌داران نشان داده می‌شود و به آنان می‌گویند اگر مردم را نکشید، سرنوشت شما همین می‌شود!

در یک‌شنبه دهم دی، در پی وقایع دیروز و همزمان با چهلمین روز فاجعه هجوم به حرم مطهر امام رضا«ع»، تانک‌های ارتش رسماً با هدف حذف انقلابی‌ها وارد مرکز شهر شدند و به تجمعی که در مقابل باغ ملی و مهمانسرای ارتش برگزار بود با خشونت هرچه تمام‌تر حمله کردند که بر اثر این جنایت بی‌رحمانه، مردم حاضر در این تجمعات به شهادت رسیدند. در این روز تانک‌ها و نفربر‌های ارتش با شلیک گلوله و تیر مستقیم، تظاهرکنندگان را که در میان آنها چند زن و دختر دانش‌آموز هم بودند به شهادت رساندند و وحشیانه‌ترین صحنه‌های تاریخ مشهد مقدس را رقم زدند. به‌طوری‌که بر اساس آمار‌های رسمی در جریان جنایات ارتش شاهنشاهی در ۹ و ۱۰ دی، حدود ۱۶۰ تن از مردم مشهد به شهادت رسیدند و صد‌ها نفر مجروح شدند؛ چیزی دو برابر شهیدان ۱۷ شهریور میدان شهدای تهران.

پس از این دو روز، دیگر شهر عملاً به دست مردم و انقلابیان افتاد و تا زمان پیروزی انقلاب و سقوط رسمی رژیم شاهنشاهی، کنترل بسیاری از نقاط شهر در دست مردم و بخصوص جوانان باقی ماند.

درست است که ۱۰ دی به «روز ملی مشهد» نامگذاری شده است، اما دو سال پیش هم در همین ستون نوشتم برای من جای تعجب بسیار است که حادثه‌ای با این ابعاد مهم و تاریخ‌ساز که اتفاقاً شخصیت‌های دخیل در آن هم از بزرگان انقلاب اسلامی بوده و هستند، چگونه در رسانه‌های ما و بخصوص صداوسیما مغفول واقع می‌شود و با سکوت و بی‌اعتنایی از آن می‌گذرند. ماجرا‌های شهرهایی چون آبادان و تبریز و کرمان حتماً در جریان نهضت اسلامی بااهمیت و تعیین‌کننده بوده است، اما حوادث این دو روز مشهد و در اختیار گرفتن بخش‌های اصلی شهر به دست جوانان انقلابی کم تأثیرگذار و مهم بوده و است؟ کاش رسانه‌ها و صداوسیما حداقل علت این سکوت و اهمال خود را در برابر این ماجرای مهم و تاریخی می‌گفتند!

@tdejakam


حادثه ۱۰ دی مشهد و سکوت رسانه‌ها

این یادداشت در صفحات اول و دوم #روزنامه_جوان امروز دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ منتشر شده که در پیوند زیر قابل دریافت است:
https://www.javanonline.ir/005LKX

@tdejakam


کبری آسوپار dan repost
📝امام خمینی و مخالفتی که فهم نشد

🔻۲۹ آذر سالروز درگذشت آیت‌الله منتظری است. او تنها کسی در ایران است که برای زمانی چند ساله عنوان «قائم مقام رهبری» داشت که عبارتی جایگزین برای رهبری آینده نظام بود. گرچه او پس از امام خمینی رهبر نشد و حضرت امام، در فروردین ۶۸ تصریح کردند که «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آن‌ها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید...» او پس از این نامه، استعفایی خطاب به امام خمینی نوشت و امام هم آن را پذیرفتند.

🔻تصور غالب در افکار عمومی این بود که امام خمینی با قائم مقامی مرحوم منتظری موافق هستند، اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های نامه 6 فروردین امام این جمله خطاب به آیت‌الله منتظری است که «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم» البته امام در آن عبارات سه قسم جلاله یاد می‌کنند برای سه موضوع: ««والله قسم‌ من‌ از ابتدا با انتخاب‌ شما مخالف‌ بودم‌.... والله قسم‌ من‌ با نخست‌وزیری‌ بازرگان‌ مخالف‌ بودم‌... والله قسم‌ من‌ رأی‌ به‌ ریاست‌ جمهوری‌ بنی‌صدر ندادم‌ و در تمام‌ موارد، نظر دوستان‌ را پذیرفتم‌».

🔻جالب آنکه در هر سه مورد هم تصور بسیاری از مردم این بود که امام هم موافق هستند. این یعنی که بسیاری از مردم در شناخت نظر ولی جامعه اسلامی دچار اشتباه شده بود و طبعاً نقش خواص در این عدم درک برجسته است.

🔻امام خمینی در پاسخ به استعفای آیت‌الله منتظری هم این مخالفت خود را تصریح می‌کنند و می‌نویسند: «هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در‌‎ ‌‏این زمینه هر دو مثل هم فکر می‌کردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم‌‎ ‌‏نمی‌خواستم در محدودۀ قانونی آنها دخالت کنم.»

🔻سخن صریحی هم از آیت‌الله گیلانی وجود دارد که امام موافق طرح مسئله قائم مقامی در خبرگان نبودند، اما صریحاً هم مقابل تصمیم خبرگان نمی‌ایستند. مشی حضرت امام اینگونه بوده که وارد مداخله در وظایف قانونی نهادهای دیگر نمی‌شدند و اجازه می‌دادند امور از مسیر عادی خود پیگیری شود، مگر در جایی که نظام اسلامی و انقلابی را که حاصل دسترنج مردم و خون دادن آنهاست، در خطر ببینند. چنانچه ۴ سال بعد إبایی نداشتند که تصریح کنند آقای منتظری صلاحیت رهبری نظام را ندارد. البته ۴ سال بعد شناخت مردم از مرحوم منتظری هم تغییراتی کرده بود و پذیرش نظر امام برایشان راحت‌تر بود.

🔻امام پس از علنی شدن مصوبه خبرگان در مورد قائم مقامی آیت‌الله منتظری هم سکوت می‌کنند و سخنی در تایید نمی‌فرمایند. توجه به همین سکوت معنادار هم می‌توانست قرینه‌ای مبنی بر مخالفت ایشان باشد. حتی امام در دیدار با اعضای خبرگان هم در این زمینه صحبتی نمی‌کنند.

🔻امام یک هفته پس از علنی شدن این مصوبه در سال ۶۴ با مسئولین نظام دیدار داشتند و یک کلمه هم در مورد جانشینی خود صحبت نکردند. هفدهم آذر ماه هم همان سال هم ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس بیانیه تبریک و تهیت به امام برای این انتخاب را در صحن علنی خواندند که باز هم واکنش امام سکوت بود. در واقع نه تنها نظر واقعی امام از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی درک نشده بود، بلکه حتی نامه تبریک هم به ایشان نوشته بودند!

🔻نباید از ولی‌فقیه انتظار داشت در همه امور تصریح به نظر خود کنند و پشت بلندگو همه چیز را بگویند؛ گاه مصالحی وجود دارد که رهبر جامعه اسلامی ترجیح می‌دهد بی آنکه صراحتاً مداخله کند، نکاتی را تلویحی یا از مسیری غیر از بلندگو و تریبون رسمی بیان کنند. این قرائن و شواهد و مسیرها را باید شناخت و به وقتش درک کرد.

۲۹ آذر ۴۰۳
روزنامه جوان
https://t.me/asoupar


درسته #پک اهدایی رو پرت کرد
عوضش لاتی راه می‌ره!

@tdejakam


✳️ چه کسی قصه مادر شهیدان را می‌نویسد؟

اشتباه است اگر تصور کنیم انقلاب اسلامی فقط در حوزه نیرو‌های انسانی ریزش و رویش داشته است؛ کسانی از سوپرانقلابی‌های چپ و راست سال‌های گذشته حالا به دشمنانی چون اسرائیل و امریکا پیغام می‌دهند که بیا و به ما و کشور ما حمله کن و کسانی از مخالفان و حتی معاندان ارزش‌های دینی و انقلابی طی این‌سال‌ها خود را به مسابقه دوندگی در میدان انقلاب رساندند و از بسیاری از پرسابقه‌ها جلو افتادند و هنگامی به خط سرخ پایان رسیدند که آن خرگوش‌های پرمدعا یا در میانه راه از نفس افتاده بودند یا فریب هویج‌های دشمن را خورده و از آن کناره گرفته بودند.

انقلاب اسلامی در حوزه‌هایی چون علم و فناوری، اخلاق، سیره انقلابی، ساده‌زیستی، عمل به تکلیف، امیدواری و امیدزایی و در حوزه پر دامنه فرهنگ و هنر هم ریزش‌ها و رویش‌های فراوان داشته است. این یادداشت متأسفانه درباره یکی از این ریزش‌ها و در حوزه فرهنگ و ادبیات است.

***

یکی از ویژگی‌های روزنامه‌ها و مجلات و کلاً نشریات بعد از انقلاب، صفحات ادب و هنر آنها بود که مضامین تازه و بدیع و قالب‌های متنوع ادبی و هنری فراوان داشت؛ از شعر و قصه گرفته تا نقد کتاب و نقد فیلم و معرفی نمایشگاه‌های روز نقاشی و گرافیک و کاریکاتور و عکس و طرح. اکثر این مطالب هم تولیدی بود نه ترجمه و بیشترشان را هم نویسندگان و هنرمندان و شاعران و قصه‌نویسان انقلابی و متدین می‌نوشتند. در این میان، «قصه» و «قصه‌نویسی» جایگاهی خاص و جدانشدنی از این صفحات مثل «ادب‌وهنر» کیهان، «صدای پای اندیشیدن» اطلاعات و «صحیفه» جمهوری اسلامی داشت. تقریباً هر شماره یک قصه و داستان کوتاه زینت‌بخش این صفحات بود. این روال در مجلات و نشریات دیگر هم به چشم می‌خورد و جالب اینجا بود که حتی مجلات و نشریات سیاسی مراکزی چون سپاه مثل «پیام انقلاب» و «امید انقلاب» و... هم هر شماره حداقل یک قصه کوتاه داشت.

این قصه‌ها با «خاطره‌نویسی» که این‌روز‌ها تک‌وتوک در نشریات دیده می‌شود متفاوت بود و شروع جذاب و گره‌افکنی و تعقید و پایان شگفت‌انگیز داشت و ساختار حرفه‌ای آن معمولاً رعایت شده بود؛ حالا ممکن بود خیلی قوی و بی‌اشکال نباشد. درباره سه روزنامه‌ای که اسم بردم می‌دانم که تعداد داستان‌های رسیده به سرویس ادب و هنرشان آن‌قدر زیاد بود که مجبور به انتخاب بهترین‌های آنها می‌شدند یا بسته به فضای خالی صفحه، از بین قصه‌های حروفچینی‌شده و فراوان آماده، مناسب‌ترین را برای چاپ انتخاب می‌کردند و به همین نسبت، تعداد مخاطبان و خوانندگان داستان‌ها هم زیاد بود.

این شور و هیجان قصه‌نویسی بتدریج از اواخر دهه هفتاد رو به افول گذاشت و سال‌ها بعد به جایی رسید که الان هیچ‌کدام از روزنامه‌های منسوب به جبهه انقلاب، دیگر چیزی به اسم قصه و داستان کوتاه ندارند. البته نباید سهم مجله «همشهری داستان» را در سال‌های گذشته بخصوص در دوران طلایی مدیریت خانم نفیسه مرشدزاده نادیده گرفت که موتور پیشران بسیار خوبی در این حیطه بود. یا صفحات «مدرسه» و «نسل سوم» روزنامه کیهان در دهه هشتاد که در زمان مسئولیت آقای صفار هرندی راه‌اندازی شد و اوج گرفت و در آن نسلی از نویسندگان نوجوان و جوانی تربیت شدند که از جمله آثارشان قصه و داستان کوتاه هم بود.

چندین بار از زبان رهبر فرزانه انقلاب شنیدم که از اینکه رمان درخوری به نسبت بزرگی و عظمت انقلاب اسلامی خلق نشده از نویسندگان و اهل قلم گلایه داشتند. اما من دیروز و دیشب وقتی خبر درگذشت مادر شهیدان جوادنیا را می‌شنیدم که در شب شهادت حضرت ام‌البنین «علیها‌السلام» مانند او به دیدار چهار فرزند شهیدش شتافته است، بار دیگر به یاد این ریزش فرهنگی در جریان انقلاب افتادم و حسرت خوردم که کاش قصه‌نویسان (و نه زندگینامه‌نویسان و راویان خاطرات) جبهه انقلاب در این حوزه‌ها بودند و آستین بالا می‌زدند و زندگی و خاطرات این استوانه‌های صبر و استواری را با زبان هنر و داستان‌های جذاب به نسل جوان و نسل‌هایی که شاید فقط چیز‌های مبهمی از این اسطوره‌ها بشنوند، منتقل می‌کردند تا آنها بدانند وامدار چه نادره‌های دورانی هستند و شهیدان از دامن کدام زنان به معراج رفتند.

@tdejakam

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.