غزلی از دههی هفتاد:
هی جیغ، جیغ... گریهی بیتاب بچّهها
لولو دوباره آمده در خواب بچّهها
لولو هزار سال تمام است یکنواخت
با عشق و غصّه سر زده شبها به بچّهها
لولو هزار سالِ تمام است عاشق است
این را نگفته است به... حتّی به بچّهها
فرهنگنامههای زمین داد میزنند:
بیمعنی است عشق هیولا به بچّهها!
لولو کنار بیکسیاش گریه میکند
لولوی ترسناک، نه! قصّاب بچّهها!!
لولو به بُهتِ شب، هیجان هدیه میکند
مانند پولِ عیدیِ بابا به بچّهها
لولو که قرص خستهی اعصاب میخورَد
آنسوتر از اتاق... و اسباب بچّهها
لولوی دلشکسته که از ترس جیغها
هرگز نشان نداده خودش را به بچّهها
لولو که خودکشی شد و با خون تازهاش
این نامه را نوشت به دنیا
به: بچّهها!
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
هی جیغ، جیغ... گریهی بیتاب بچّهها
لولو دوباره آمده در خواب بچّهها
لولو هزار سال تمام است یکنواخت
با عشق و غصّه سر زده شبها به بچّهها
لولو هزار سالِ تمام است عاشق است
این را نگفته است به... حتّی به بچّهها
فرهنگنامههای زمین داد میزنند:
بیمعنی است عشق هیولا به بچّهها!
لولو کنار بیکسیاش گریه میکند
لولوی ترسناک، نه! قصّاب بچّهها!!
لولو به بُهتِ شب، هیجان هدیه میکند
مانند پولِ عیدیِ بابا به بچّهها
لولو که قرص خستهی اعصاب میخورَد
آنسوتر از اتاق... و اسباب بچّهها
لولوی دلشکسته که از ترس جیغها
هرگز نشان نداده خودش را به بچّهها
لولو که خودکشی شد و با خون تازهاش
این نامه را نوشت به دنیا
به: بچّهها!
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2