دیدین بچهها وقتی از پیش دوست مورد علاقهشون، یا مدتها بازی مورد علاقهشون برمیگردن بهجای اینکه کم انرژی باشن، برعکس پر انرژیترن!؟
میپرن هوا، جیغ و داد میکنن
اتفاقات روزشونو بلند بلند تعریف میکنن و میخندن
از خودشون داستانهای عجیب درست میکنن فقط چون ذوق زدهن!؟
خواستم بگم من وقتی از پیش آدم مورد علاقهم برمیگردم دقیقاً بدل میشم به همون بچهه که بعد از کلی تایم گذروندن توو بازی و ملاقات با آدم مورد علاقهش برگشته خونه،
یهجا بند نمیشم دلم میخواد بشینم داستان ببافم راجع به روزم پیش مامانم، هوار بکشم، بخندم
دلم میخواد کل خونه رو بدوئم و بگم کافی نیست
بهخدا کافی نیست فضای خونه و اتاق برای بروز دادن این حس.
میپرن هوا، جیغ و داد میکنن
اتفاقات روزشونو بلند بلند تعریف میکنن و میخندن
از خودشون داستانهای عجیب درست میکنن فقط چون ذوق زدهن!؟
خواستم بگم من وقتی از پیش آدم مورد علاقهم برمیگردم دقیقاً بدل میشم به همون بچهه که بعد از کلی تایم گذروندن توو بازی و ملاقات با آدم مورد علاقهش برگشته خونه،
یهجا بند نمیشم دلم میخواد بشینم داستان ببافم راجع به روزم پیش مامانم، هوار بکشم، بخندم
دلم میخواد کل خونه رو بدوئم و بگم کافی نیست
بهخدا کافی نیست فضای خونه و اتاق برای بروز دادن این حس.