✔️الیگارشی تکنولوژیکی، چالش جدید دموکراسی
✍️سهند ایرانمهر
🔸دقیقی توسی به درستی معتقد بود که برای کسب قدرت و تصاحب یک مملکت پرنیانی(کنایه از شمشیر) و زعفرانی(کنایه از طلا و پول) لازم است:
شاید اگر دقیقی توسی امروز زنده بود و سخنرانی پایانی جوبایدن رییسجمهور آمریکا را گوش میکرد «قدرت بیپایان دادهها و فنآوری» را هم بدان میافزود!
بایدن در این سخنرانی گفت:
بایدن با استناد به هشدارهای رئیسجمهور دوایت آیزنهاور در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور یک «مجتمع نظامی-صنعتی»، گفت:
🔸الیگارشی مورد اشاره بایدن، برخلاف گذشته که از ثروت و قدرت سیاسی ناشی میشد، حالا با قدرت بیپایان دادهها و فناوری عجین شده است. چند شرکت بزرگ فناوری، مانند گوگل و آمازون و… در حال حاضر نهتنها بر بازارهای جهانی بلکه بر سیاستها و افکار عمومی نیز تأثیر عمیقی دارند. این وضعیت، بهطور مستقیم بر فرصتهای برابر و آزادیهای اساسی شهروندان در یک جامعه دموکراتیک ضربه میزند.
شاید بتوان هشدارهایی را که دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور پیشین آمریکا، در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور «مجتمع نظامی-صنعتی» مطرح کرد بهعنوان نخستین علامت هشدار در این مسیر در نظر گرفت. آیزنهاور در شرایطی این هشدار را مطرح کرد که در دوران جنگ سرد، رقابت تسلیحاتی و رشد سریع صنایع دفاعی، رابطهای نزدیک میان ارتش، دولت و صنایع نظامی در ایالات متحده شکل گرفته بود.
آیزنهاور از این میترسید که قدرت بیش از حد این مجتمع نظامی-صنعتی نه تنها هزینههای عمومی را افزایش دهد بلکه سیاستهای کشور را به نفع گروههای خاص سوق دهد، چنانکه سوق داد و همچنان آثار آن ملموس است. اما آنچه امروز با آن روبهرو هستیم، شکل پیچیدهتری از این تهدید است.
🔸قدرتهای جدید فناوری، دادهها را به یک منبع بیپایان از نفوذ تبدیل کردهاند. اطلاعاتی که این شرکتها از کاربران خود جمعآوری میکنند، به ابزاری تبدیل شدهاند که میتوانند رفتار و نگرشهای عمومی را هدایت کنند. حالا دیگر فقط صنایع نظامی و اقتصادی نیستند که قدرت را در دست دارند؛ بلکه شرکتهای فناوری، با قدرتی فراتر از همیشه، میتوانند در عرصههای سیاسی و اجتماعی هم تأثیر بگذارند. این تغییر در قدرت، بیسابقه است و در حال دگرگونی در مفهوم بسیاری از کلیدواژههای سیاسی از جمله مفهوم دموکراسی و حاکمیت است. در واقع، این الیگارشیهای جدید نهتنها اقتصاد را تحت کنترل خود دارند بلکه بهطور فزایندهای به شکلدهی به انسانها و آینده دموکراسیهای جهان پرداختهاند.
🔸در حالی که در گذشته، تمرکز قدرت در دستان عدهای خاص عمدتاً به شکل نخبگان سیاسی و اقتصادی بود، امروز این قدرت بهطور فزایندهای در دستان غولهای فناوری قرار دارد. این موضوع را میتوان در نظریات اجتماعی که از دههها قبل مطرح شدهاند، مشاهده کرد. مارکس و میلز هشدار داده بودند که هرگاه گروههای خاصی قدرت زیادی پیدا کنند، دموکراسی تحت تهدید قرار میگیرد. اما حالا، این گروهها فقط افرادی با ثروتهای بیحد و مرز نیستند، بلکه شرکتهای عظیم فناوری هستند که میتوانند هر لحظه سیاستها، رفتارها و حتی افکار عمومی را کنترل کنند.
🔸این تغییرات، که در بطن خود تهدیدهایی برای دموکراسی دارند، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری برای مردم ملموس است. در دنیایی که اطلاعات در دستان چند شرکت بزرگ است، حقیقت بهراحتی میتواند دستکاری شودو سیاست با تغییر چند الگوریتم مسیرش را عوض کند. وقتی اطلاعات تنها از یک کانال خاص و الگوریتم مشخصی به دست مردم برسد، دیگر خبری از تصمیمگیری آگاهانه و آزاد نیست. در واقع، دسترسی به اطلاعات به اندازهای که باید آزاد و بیطرف باشد، دیگر وجود ندارد.
🔸این تهدید تنها محدود به شرکتهای فناوری نمیشود. کاهش شفافیت در فرآیندهای حکومتی و نظارتی، که توسط این شرکتها تسهیل میشود، باعث میشود که مردم کمتر قادر به نظارت بر تصمیمات مهم باشند.
این مسأله در موضوعاتی مانند امنیت ملی، بحرانهای جهانی، و حتی چالشهای اقتصادی میتواند به بزرگترین تهدید برای آزادیهای دموکراتیک تبدیل شود و حالا متفکران علومسیاسی و جامعهشناسی سیاسی باید از زاویه دید جدیدی به خطرات و خطورات این پدیده نوظهور بیاندیشند.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸دقیقی توسی به درستی معتقد بود که برای کسب قدرت و تصاحب یک مملکت پرنیانی(کنایه از شمشیر) و زعفرانی(کنایه از طلا و پول) لازم است:
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی
شاید اگر دقیقی توسی امروز زنده بود و سخنرانی پایانی جوبایدن رییسجمهور آمریکا را گوش میکرد «قدرت بیپایان دادهها و فنآوری» را هم بدان میافزود!
بایدن در این سخنرانی گفت:
امروز یک الیگارشی در آمریکا در حال شکلگیری است که با ثروت، قدرت و نفوذ فراوان دموکراسی ما، حقوق و آزادیهای اساسیمان و فرصت برابر برای پیشرفت همه افراد را تهدید میکند.
…اگر سوءاستفاده این افراد از قدرت بدون نظارت رها شود، عواقب خطرناکی خواهد داشت.
بایدن با استناد به هشدارهای رئیسجمهور دوایت آیزنهاور در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور یک «مجتمع نظامی-صنعتی»، گفت:
«من به همان اندازه درباره ظهور احتمالی یک مجتمع تکنولوژیکی-صنعتی که میتواند خطرات واقعی برای کشورمان ایجاد کند، نگران هستم.»
🔸الیگارشی مورد اشاره بایدن، برخلاف گذشته که از ثروت و قدرت سیاسی ناشی میشد، حالا با قدرت بیپایان دادهها و فناوری عجین شده است. چند شرکت بزرگ فناوری، مانند گوگل و آمازون و… در حال حاضر نهتنها بر بازارهای جهانی بلکه بر سیاستها و افکار عمومی نیز تأثیر عمیقی دارند. این وضعیت، بهطور مستقیم بر فرصتهای برابر و آزادیهای اساسی شهروندان در یک جامعه دموکراتیک ضربه میزند.
شاید بتوان هشدارهایی را که دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور پیشین آمریکا، در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور «مجتمع نظامی-صنعتی» مطرح کرد بهعنوان نخستین علامت هشدار در این مسیر در نظر گرفت. آیزنهاور در شرایطی این هشدار را مطرح کرد که در دوران جنگ سرد، رقابت تسلیحاتی و رشد سریع صنایع دفاعی، رابطهای نزدیک میان ارتش، دولت و صنایع نظامی در ایالات متحده شکل گرفته بود.
آیزنهاور از این میترسید که قدرت بیش از حد این مجتمع نظامی-صنعتی نه تنها هزینههای عمومی را افزایش دهد بلکه سیاستهای کشور را به نفع گروههای خاص سوق دهد، چنانکه سوق داد و همچنان آثار آن ملموس است. اما آنچه امروز با آن روبهرو هستیم، شکل پیچیدهتری از این تهدید است.
🔸قدرتهای جدید فناوری، دادهها را به یک منبع بیپایان از نفوذ تبدیل کردهاند. اطلاعاتی که این شرکتها از کاربران خود جمعآوری میکنند، به ابزاری تبدیل شدهاند که میتوانند رفتار و نگرشهای عمومی را هدایت کنند. حالا دیگر فقط صنایع نظامی و اقتصادی نیستند که قدرت را در دست دارند؛ بلکه شرکتهای فناوری، با قدرتی فراتر از همیشه، میتوانند در عرصههای سیاسی و اجتماعی هم تأثیر بگذارند. این تغییر در قدرت، بیسابقه است و در حال دگرگونی در مفهوم بسیاری از کلیدواژههای سیاسی از جمله مفهوم دموکراسی و حاکمیت است. در واقع، این الیگارشیهای جدید نهتنها اقتصاد را تحت کنترل خود دارند بلکه بهطور فزایندهای به شکلدهی به انسانها و آینده دموکراسیهای جهان پرداختهاند.
🔸در حالی که در گذشته، تمرکز قدرت در دستان عدهای خاص عمدتاً به شکل نخبگان سیاسی و اقتصادی بود، امروز این قدرت بهطور فزایندهای در دستان غولهای فناوری قرار دارد. این موضوع را میتوان در نظریات اجتماعی که از دههها قبل مطرح شدهاند، مشاهده کرد. مارکس و میلز هشدار داده بودند که هرگاه گروههای خاصی قدرت زیادی پیدا کنند، دموکراسی تحت تهدید قرار میگیرد. اما حالا، این گروهها فقط افرادی با ثروتهای بیحد و مرز نیستند، بلکه شرکتهای عظیم فناوری هستند که میتوانند هر لحظه سیاستها، رفتارها و حتی افکار عمومی را کنترل کنند.
🔸این تغییرات، که در بطن خود تهدیدهایی برای دموکراسی دارند، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری برای مردم ملموس است. در دنیایی که اطلاعات در دستان چند شرکت بزرگ است، حقیقت بهراحتی میتواند دستکاری شودو سیاست با تغییر چند الگوریتم مسیرش را عوض کند. وقتی اطلاعات تنها از یک کانال خاص و الگوریتم مشخصی به دست مردم برسد، دیگر خبری از تصمیمگیری آگاهانه و آزاد نیست. در واقع، دسترسی به اطلاعات به اندازهای که باید آزاد و بیطرف باشد، دیگر وجود ندارد.
🔸این تهدید تنها محدود به شرکتهای فناوری نمیشود. کاهش شفافیت در فرآیندهای حکومتی و نظارتی، که توسط این شرکتها تسهیل میشود، باعث میشود که مردم کمتر قادر به نظارت بر تصمیمات مهم باشند.
این مسأله در موضوعاتی مانند امنیت ملی، بحرانهای جهانی، و حتی چالشهای اقتصادی میتواند به بزرگترین تهدید برای آزادیهای دموکراتیک تبدیل شود و حالا متفکران علومسیاسی و جامعهشناسی سیاسی باید از زاویه دید جدیدی به خطرات و خطورات این پدیده نوظهور بیاندیشند.
@sahandiranmehr