شرمگین از بودن، ای سایههای چروکیده
ترسزده، پشتخمیده، به دیوار چسبیده؛
هیچکس برشما درودی نمیفرستد سرنوشتهای غریبِ بربادرفته!
تکه پارههای بشریتِ در ابدیت بهثمر رسیده!
ولی من شما را از دور مهربانانه میپایم
چشمنگران، دلواپس پاهای مرددتان
انگار پدرتان باشم، چه حادثهی اعجابآمیزی!
من شاهد شکفتگی شهوات ناآزمودهتان هستم؛
چه ظلمانی، چه روشن، روزهای گمشدهتان را میزیم؛
روحم از تمام فضایلتان میدرخشد!
شارل بودلر/ نقاشی ویلیام بلیک
@out_of_harmony