آیا نبودن موجودات غول پیکر به تعداد زیاد مثل گذشته به خاطر شانس خوب انسان مدرن است؟
خیر ؛ چنین نگاهی انسان مرکزی و از سوی انسان است و نگاهی علمی یا زیستی و منطقی نیست؛
ابتدا دلیل نابودی اکثر گونه های غول پیکر را بررسی میکنیم؛ چون دلایل متعددی برای انقراض موجودات غول پیکر (غیر از اکثر دایناسورها- چون علت از بین رفتن آنها را میدانید) وجود دارد مثل:
۱. نیاز به منابع و انرژی بالا: موجودات بزرگ به دلیل اندازهشان نیاز به مقدار زیادی غذا و منابع دارند. در زمانهای تغییرات ناگهانی اقلیمی یا کاهش منابع، شرایط برای بقای آنها سختتر میشد.
۲. نرخ تولید مثل پایین: حیوانات غول پیکر معمولاً نرخ زاد و ولد کمتری دارند. این ویژگی باعث میشد تا در مواجهه با تغییرات سریع محیطی یا فشار شکار، نتوانند جمعیت خود را به سرعت بازیابی کنند.
۳. تغییرات اقلیمی و زیستگاه: گذار از دورههای سرد مانند عصر یخبندان به اقلیمهای گرمتر، باعث تغییرات شدید در زیستگاهها و ساختار اکوسیستمها شد. بسیاری از گونههای بزرگ که به شرایط خاص زیستگاهی عادت داشتند، نتوانستند با این تغییرات سازگار شوند.
۴. فشار شکار انسان: یکی از فرضیه ها (فرضیه شکار بیش از حد) بر این باور است که انسانهای اولیه با شکار سیستماتیک این موجودات نقش مهمی در کاهش جمعیت آنها ایفا کردند.(در زمان زیستن انسان مدرن هم تعدادی گونه های غول پیکر وجود داشته اند که ممکن است تحت شکار ما از بین رفته باشند؛ مثل برخی گونه های پستانداران و پرندگان در استرالیا)
به طور کلی، این عوامل به صورت ترکیبی باعث شدند تا موجودات غول پیکر نتوانند در برابر تغییرات سریع محیطی و فشارهای اضافی مقاوم باشند و قبل از ظهور انسانهای امروزی منقرض شوند؛ در واقع، از دیدگاه ما، خوششانسی محسوب میشود که این گونهها پیش از ما از بین رفتند.
اما این از خوش شانسی ماست؟
نه
میتوان گفت در طول تاریخ حیات به صورت چرخهای دوره هایی بوده که حیوانات غول پیکر وجود داشتند و یا وجود نداشته اند و الان در دوره ای هستیم که وجود ندارند- به دلایلی که گفته شد. ولی ممکن است در آینده دوباره به وجود بیایند.
درواقع ما نباید انسان مرکزی نگاه کنیم و این را خوش شانسی بدانیم چون چنانی نگاهی نه منطقی است نه علمی.
تاریخ حیات زمین پر از چرخههای تغییر و تحول بوده و موجودات غولپیکر در دورههای مختلف، با شرایط زیستمحیطی و اقلیمی متفاوت «ظهور یا ناپدید شدن» داشتهاند. به عبارت دیگر:
چرخههای طبیعی: حیات بر روی زمین همیشه تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، زمینشناسی و سایر عوامل زیستمحیطی قرار داشته است. این تغییرات میتوانند دورههایی ایجاد کنند که در آنها گونههای غولپیکر برتری داشتهاند یا برعکس، بهندرت دیده میشوند.
عدم انسانمحوری: نباید انسانها را مرکز تمام وقایع دانست؛ همانطور که موجودات بزرگ در گذشته به دلایل طبیعی منقرض شدند، همین روند طبیعی در آینده نیز ممکن است تغییر کند و گونههای جدید یا حتی گونههای مشابه با ویژگیهای غولپیکر ظاهر شوند.
احتمال بازگشت: اگرچه شرایط امروزی ما گونههای غولپیکر را نگه نمیدارد، اما در صورت وقوع تغییرات قابل توجه در محیط زیست یا بازگشت شرایط مشابه گذشته، امکان ظهور گونههایی با اندازههای بزرگ وجود دارد.
در کل، این تغییرات بخشی از روند طبیعی تحول زندگی بر روی زمین است و بیشتر ناشی از شرایط محیطی و فرآیندهای ژئولوژیکی بوده تا اینکه صرفاً خوششانسی ما باشد که در دورهای زندگی میکنیم که این موجودات وجود ندارند.
تکامل کور است؛ ما صرفا یک گونه از درخت حیات هستیم که با بقیه خویشاوند است؛ طبیعت برای ما کار نمیکند و هدف غایی ندارد و ما در نوک قله تکاملی نیستیم درواقع «نوک قله تکاملی» با توجه به سازوکار کور و بیهدف تکامل بیمعنا است.
🚀 @ofoghroydad
خیر ؛ چنین نگاهی انسان مرکزی و از سوی انسان است و نگاهی علمی یا زیستی و منطقی نیست؛
ابتدا دلیل نابودی اکثر گونه های غول پیکر را بررسی میکنیم؛ چون دلایل متعددی برای انقراض موجودات غول پیکر (غیر از اکثر دایناسورها- چون علت از بین رفتن آنها را میدانید) وجود دارد مثل:
۱. نیاز به منابع و انرژی بالا: موجودات بزرگ به دلیل اندازهشان نیاز به مقدار زیادی غذا و منابع دارند. در زمانهای تغییرات ناگهانی اقلیمی یا کاهش منابع، شرایط برای بقای آنها سختتر میشد.
۲. نرخ تولید مثل پایین: حیوانات غول پیکر معمولاً نرخ زاد و ولد کمتری دارند. این ویژگی باعث میشد تا در مواجهه با تغییرات سریع محیطی یا فشار شکار، نتوانند جمعیت خود را به سرعت بازیابی کنند.
۳. تغییرات اقلیمی و زیستگاه: گذار از دورههای سرد مانند عصر یخبندان به اقلیمهای گرمتر، باعث تغییرات شدید در زیستگاهها و ساختار اکوسیستمها شد. بسیاری از گونههای بزرگ که به شرایط خاص زیستگاهی عادت داشتند، نتوانستند با این تغییرات سازگار شوند.
۴. فشار شکار انسان: یکی از فرضیه ها (فرضیه شکار بیش از حد) بر این باور است که انسانهای اولیه با شکار سیستماتیک این موجودات نقش مهمی در کاهش جمعیت آنها ایفا کردند.(در زمان زیستن انسان مدرن هم تعدادی گونه های غول پیکر وجود داشته اند که ممکن است تحت شکار ما از بین رفته باشند؛ مثل برخی گونه های پستانداران و پرندگان در استرالیا)
به طور کلی، این عوامل به صورت ترکیبی باعث شدند تا موجودات غول پیکر نتوانند در برابر تغییرات سریع محیطی و فشارهای اضافی مقاوم باشند و قبل از ظهور انسانهای امروزی منقرض شوند؛ در واقع، از دیدگاه ما، خوششانسی محسوب میشود که این گونهها پیش از ما از بین رفتند.
اما این از خوش شانسی ماست؟
نه
میتوان گفت در طول تاریخ حیات به صورت چرخهای دوره هایی بوده که حیوانات غول پیکر وجود داشتند و یا وجود نداشته اند و الان در دوره ای هستیم که وجود ندارند- به دلایلی که گفته شد. ولی ممکن است در آینده دوباره به وجود بیایند.
درواقع ما نباید انسان مرکزی نگاه کنیم و این را خوش شانسی بدانیم چون چنانی نگاهی نه منطقی است نه علمی.
تاریخ حیات زمین پر از چرخههای تغییر و تحول بوده و موجودات غولپیکر در دورههای مختلف، با شرایط زیستمحیطی و اقلیمی متفاوت «ظهور یا ناپدید شدن» داشتهاند. به عبارت دیگر:
چرخههای طبیعی: حیات بر روی زمین همیشه تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، زمینشناسی و سایر عوامل زیستمحیطی قرار داشته است. این تغییرات میتوانند دورههایی ایجاد کنند که در آنها گونههای غولپیکر برتری داشتهاند یا برعکس، بهندرت دیده میشوند.
عدم انسانمحوری: نباید انسانها را مرکز تمام وقایع دانست؛ همانطور که موجودات بزرگ در گذشته به دلایل طبیعی منقرض شدند، همین روند طبیعی در آینده نیز ممکن است تغییر کند و گونههای جدید یا حتی گونههای مشابه با ویژگیهای غولپیکر ظاهر شوند.
احتمال بازگشت: اگرچه شرایط امروزی ما گونههای غولپیکر را نگه نمیدارد، اما در صورت وقوع تغییرات قابل توجه در محیط زیست یا بازگشت شرایط مشابه گذشته، امکان ظهور گونههایی با اندازههای بزرگ وجود دارد.
در کل، این تغییرات بخشی از روند طبیعی تحول زندگی بر روی زمین است و بیشتر ناشی از شرایط محیطی و فرآیندهای ژئولوژیکی بوده تا اینکه صرفاً خوششانسی ما باشد که در دورهای زندگی میکنیم که این موجودات وجود ندارند.
تکامل کور است؛ ما صرفا یک گونه از درخت حیات هستیم که با بقیه خویشاوند است؛ طبیعت برای ما کار نمیکند و هدف غایی ندارد و ما در نوک قله تکاملی نیستیم درواقع «نوک قله تکاملی» با توجه به سازوکار کور و بیهدف تکامل بیمعنا است.
🚀 @ofoghroydad