ديدگاه ولستونكرافت در استيفاى حقوق زنان معمولاً به نگرشِ امانوئل كانت پهلو مىزد - يعنى اعتقاد به اينكه فرد تا زمانى كه از خودمختارى برخوردار نباشد انسانى كامل به شمار نمىآيد. او پافشارى داشت كه اگر تعقل وجه تمايز انسان از حيوان است پس زنان نيز مانند مردان از اين قابليت برخوردارند.
نقطهٔ قوت تحليل ولستونکرافت اين بود كه مىخواست زنان در انتخاب و تصميمگيرى مختار باشند و با آنان بر همين اساس رفتار شود. استيفاى حقوق زنان بيش از آنكه در طلب آزادى سياسى و اقتصادى براى زنان باشد بيانيهاى در باب يكىبودنِ طبيعتِ خردورز و انسانىِ زن و مرد بود.
ولستونکرافت بيش از هر چيز خواهان شخصيت انسانى براى زنان بود. او مىگفت زن «وسيلهٔ محض» يا ابزارى براى خوشبختى يا كمال شخصى ديگر نيست بلكه همان چيزى است كه كانت آن را «هدف» ناميد، يعنى عاملى خردورز كه كرامت او در قابليت خودسامانى خويش نهفته است.
از کتابِ «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی»
رزمری تانگ
ترجمۀ منیژه نجمعراقی
ديدگاه ولستونكرافت در استيفاى حقوق زنان معمولاً به نگرشِ امانوئل كانت پهلو مىزد - يعنى اعتقاد به اينكه فرد تا زمانى كه از خودمختارى برخوردار نباشد انسانى كامل به شمار نمىآيد. او پافشارى داشت كه اگر تعقل وجه تمايز انسان از حيوان است پس زنان نيز مانند مردان از اين قابليت برخوردارند.
نقطهٔ قوت تحليل ولستونکرافت اين بود كه مىخواست زنان در انتخاب و تصميمگيرى مختار باشند و با آنان بر همين اساس رفتار شود. استيفاى حقوق زنان بيش از آنكه در طلب آزادى سياسى و اقتصادى براى زنان باشد بيانيهاى در باب يكىبودنِ طبيعتِ خردورز و انسانىِ زن و مرد بود.
ولستونکرافت بيش از هر چيز خواهان شخصيت انسانى براى زنان بود. او مىگفت زن «وسيلهٔ محض» يا ابزارى براى خوشبختى يا كمال شخصى ديگر نيست بلكه همان چيزى است كه كانت آن را «هدف» ناميد، يعنى عاملى خردورز كه كرامت او در قابليت خودسامانى خويش نهفته است.
از کتابِ «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی»
رزمری تانگ
ترجمۀ منیژه نجمعراقی