ارسطو باور نداشت كه بتوان خارج از اين جهان زمينهٔ محكمی يافت و بر پايهٔ آن به تحقيق فلسفی پرداخت. آنچه بيرون از امكان هرگونه تجربهٔ ماست برای ما بیمعناست. هيچ راه معتبری براي بيان آن يا ارجاع به آن نداريم، بنابراين نمیتواند به طرزی قابل اعتماد وارد سخن ما شود: و اگر به ورای مقولهٔ تجربيات گام نهيم به بيراههٔ پوچگويی میافتيم. از اين ديدگاه، ارسطو به صورتهای مثالی افلاطون بیاعتنا بود: صاف و ساده میگفت ما دليل خوبی نداريم كه اين صور وجود دارد. راستش اصلاً وجود آنها را باور نداشت.
از کتابِ «سرگذشت فلسفه»
داستان جذاب ۲۵۰۰ سال فلسفهٔ مغرب زمین
براین مگی
ترجمهٔ حسن کامشاد
ارسطو باور نداشت كه بتوان خارج از اين جهان زمينهٔ محكمی يافت و بر پايهٔ آن به تحقيق فلسفی پرداخت. آنچه بيرون از امكان هرگونه تجربهٔ ماست برای ما بیمعناست. هيچ راه معتبری براي بيان آن يا ارجاع به آن نداريم، بنابراين نمیتواند به طرزی قابل اعتماد وارد سخن ما شود: و اگر به ورای مقولهٔ تجربيات گام نهيم به بيراههٔ پوچگويی میافتيم. از اين ديدگاه، ارسطو به صورتهای مثالی افلاطون بیاعتنا بود: صاف و ساده میگفت ما دليل خوبی نداريم كه اين صور وجود دارد. راستش اصلاً وجود آنها را باور نداشت.
از کتابِ «سرگذشت فلسفه»
داستان جذاب ۲۵۰۰ سال فلسفهٔ مغرب زمین
براین مگی
ترجمهٔ حسن کامشاد