🖇فقه هستهای و امنیت ملاصدرایی
📋ادعای تدوین نظریهای برای «فقه هستهای» یا «امنیت متعالیه» بیشتر از آنکه ناظر بر بحثی جدّی باشد، در بهترین حالت، اگر بسیار خوشبین باشیم، نشانۀ تفنّنِ بیش از حدِّ مدعیان این علوم است که، حتیٰ اگر دو واحد درسی دربارۀ «انرژی هستهای» یا «امنیت» گذرانده باشند، در واقع، دربارۀ این مباحث اُمی به شمار میآیند. تا اطلاع ثانوی، هیچ چیز در فقه و حکمت متعالیه وجود ندارد که بتوان آن را با «علم» انرژی هستهای یا امنیت تلفیق کرد. کافی است تعریفهایی را که فقه یا حکمت متعالیه از موضوعات خود عرضه میکنند در نظر آوریم. بدیهی است که اگر فردی مجتهد بزرگی باشد، میتواند از دیدگاه فقهی به نظری دربارۀ حُسن و قُبح استفاده از فرآوردههای علم «انرژی هستهای» برسد یا فیلسوفی بر مبنای حکمت متعالیه نظری دربارۀ مدیریت «امنیت» عرضه کند، اما نه آن علم «انرژی هستهای» است و نه این علم «امنیت»! تاکنون، بحثهای بسیارِ بیش از نیمسدۀ اخیر، اگر تنها به مورد ایران بسنده کنیم، از اسلام و مالکیت محمود طالقانی تا اقتصاد توحیدی ابوالحسن بنیصدر و نظری به نظام اقتصادی اسلام مرتضیٰ مطهری، هیچ نتیجهای برای تدوین «علم» اقتصادی متفاوت نداشته است. دلیل این امر روشن است : انرژی هستهای، امنیت و ثروت مباحثی هستند که در دوران جدید به عنوان موضوع علم ظاهر شدهاند و وارد کردن این موضوعات، که میدان مغناطیسی جدید بیسابقهای را ایجاد کردهاند، در متن دانشهایی که موضوعات دیگری داشتهاند خلاف روش علمی است و اگر برای مدعیان چنین علومی نانی فراهم آید بعید مینماید که آبی برای علم کشور از آنها به دست آید. یک نمونۀ جالب توجه دیگر مورد بحث جهاد به عنوان بابی از فقه است. نیازی به گفتن نیست که موضوع بحث جهاد جنگ و آداب آن از نظر دیانت اسلامی است، اما «جهادْ» علمِ جنگ نیست، بلکه احکامی است که باید مسلمانان در جنگ رعایت کنند 🖊
🔸 دانشگاه خانه احزاب. نشریه قلمیاران. شماره پانزدهم. بهمن 1397. صفحه 3
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai
📋ادعای تدوین نظریهای برای «فقه هستهای» یا «امنیت متعالیه» بیشتر از آنکه ناظر بر بحثی جدّی باشد، در بهترین حالت، اگر بسیار خوشبین باشیم، نشانۀ تفنّنِ بیش از حدِّ مدعیان این علوم است که، حتیٰ اگر دو واحد درسی دربارۀ «انرژی هستهای» یا «امنیت» گذرانده باشند، در واقع، دربارۀ این مباحث اُمی به شمار میآیند. تا اطلاع ثانوی، هیچ چیز در فقه و حکمت متعالیه وجود ندارد که بتوان آن را با «علم» انرژی هستهای یا امنیت تلفیق کرد. کافی است تعریفهایی را که فقه یا حکمت متعالیه از موضوعات خود عرضه میکنند در نظر آوریم. بدیهی است که اگر فردی مجتهد بزرگی باشد، میتواند از دیدگاه فقهی به نظری دربارۀ حُسن و قُبح استفاده از فرآوردههای علم «انرژی هستهای» برسد یا فیلسوفی بر مبنای حکمت متعالیه نظری دربارۀ مدیریت «امنیت» عرضه کند، اما نه آن علم «انرژی هستهای» است و نه این علم «امنیت»! تاکنون، بحثهای بسیارِ بیش از نیمسدۀ اخیر، اگر تنها به مورد ایران بسنده کنیم، از اسلام و مالکیت محمود طالقانی تا اقتصاد توحیدی ابوالحسن بنیصدر و نظری به نظام اقتصادی اسلام مرتضیٰ مطهری، هیچ نتیجهای برای تدوین «علم» اقتصادی متفاوت نداشته است. دلیل این امر روشن است : انرژی هستهای، امنیت و ثروت مباحثی هستند که در دوران جدید به عنوان موضوع علم ظاهر شدهاند و وارد کردن این موضوعات، که میدان مغناطیسی جدید بیسابقهای را ایجاد کردهاند، در متن دانشهایی که موضوعات دیگری داشتهاند خلاف روش علمی است و اگر برای مدعیان چنین علومی نانی فراهم آید بعید مینماید که آبی برای علم کشور از آنها به دست آید. یک نمونۀ جالب توجه دیگر مورد بحث جهاد به عنوان بابی از فقه است. نیازی به گفتن نیست که موضوع بحث جهاد جنگ و آداب آن از نظر دیانت اسلامی است، اما «جهادْ» علمِ جنگ نیست، بلکه احکامی است که باید مسلمانان در جنگ رعایت کنند 🖊
🔸 دانشگاه خانه احزاب. نشریه قلمیاران. شماره پانزدهم. بهمن 1397. صفحه 3
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai