ھنر تهی


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


▫️ادمین: @mohammaddehbozorgi
▫️تعرفهٔ تبلیغات (فقط فرهنگی و هنری)
@Advertising404

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

👤خیام
@honartohi


خودکارِ سور رئال: جادوی ذهنِ آزاد


✍️🏻اتوماتیسم سور رئالیست یه تکنیک فوق‌العاده‌ست که هنرمندا تلاش می‌کنن کنترل آگاهانه رو کنار بذارن و اجازه بدن ذهن ناخودآگاه، بدون هیچ فیلتر و سانسوری، خودش حرف بزنه. این روش که از نظریه‌های فروید و یونگ برگرفته شده، پایه‌ایه برای خلق آثاری که پر از تصادف، رمز و راز و تناقض هستن. هنرمند با «نوشتن یا نقاشی خودکار»، جریان آزاد افکار و احساساتش رو روی بوم می‌ریزه؛ نتیجه؟ تصاویری که هم علمی هستن و هم پر از حس و هیجان، به چالش کشیدن قواعد سنتی هنر رو به نمایش می‌ذارن.



🎨Henri Michaux, Untitled Chinese Ink Drawing, 1961, Tate


@honartohi


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
بخشی از آلبوم تازه منتشر شده‌ی «خاک»
خواننده : پریچهر محبی
موسیقی : ارشک رفیعی

لینک یوتیوب:
https://youtube.com/playlist?list=OLAK5uy_kWQbp-h0y-J7Uf6PxxiRBcH0mLQDdUis4&si=aHdO-1iJf4WXtSDu

برای اطلاعات بیشتر به کانال تلگرام خواننده اثر مراجعه بفرمایید
@parichehrmohebi
@arashk_rafiee


کدام یک از تکنیک‌های نقاشی زیر را به‌عنوان چالش‌برانگیزترین در زمینه‌ی ترکیب رنگ و فرم می‌دانید؟
So‘rovnoma
  •   ترکیب رنگ در نقاشی‌های اکسپرسیونیستی
  •   استفاده از نور و سایه در آثار باروک
  •   تصویرسازی ذهنی در سور رئالیسم
  •   ساده‌سازی فرم در مینیمالیسم
89 ta ovoz




دیوید نبردا: هنرمندی که با دوربین خود در مقابل درونش ایستاد


✍️🏻دیوید نبردا، هنرمند اسپانیایی با اسکیزوفرنی، تصاویری از دردهای درونی و مالیخولیای خود خلق کرد. آثار او با استفاده از دوربین و زخم‌های جسمی، لحظات سخت روحی‌اش را به نمایش می‌گذارند. این تصاویر علاوه بر زیبایی‌شناسی عمیق، یادآور هنر باروک و مَنِریسم هستند.

@honartohi


مرزهایی که دَرهَم شکسته‌اند
.
.



✍️🏻تمام این روزها مثل فیلمی بی‌سر و ته می‌مونه. هرچیزی که فکر می‌کردیم سر جاشه، حالا درهم ریخته. قیمت‌ها همونطور که مثل یه رود خروشان از دست‌هامون عبور می‌کنن، هیچ‌چیزی دیگه جاش رو ثابت نگه نمی‌داره. دلار دیگه خودش تبدیل به یه هیولا شده، و ما همه داریم با دست‌های خالی در برابرش می‌ایستیم. هیچ‌چیز مثل گذشته نیست. همه‌چیز از دست رفته، حتی دستاویزی برای فراموشی. این بی‌پایانی که به نظر می‌رسه، کی تموم می‌شه؟



✍️🏻اینستاگرام، اون دنیای دروغین و سَرشار از رنگ‌های نئونی و نمایش‌های دروغین شده. می‌چرخیم تو این فضای پُر از دروغ و آینه‌های شکسته، ولی هیچ‌چیز پیدا نمی‌کنیم جز پوچی. شاید دیگه هیچ‌کس حواسش به دَردهای واقعی نیست، این جعبه‌های سحرآمیز همه رو می‌کِشونَن به جایی که هیچ چیزی جز ایده‌های بی‌خود و تکراری نمی‌بینی. خیابان‌ها پُر از فاحشه‌ها و معتادهایی‌ ست که توی این زمینِ زخم‌ خورده به دنبال جایی برای نفس کشیدن می‌گردن.



✍️🏻همه‌ چیز به هم ریخته، آدم‌ها گم شدن توی یه روزمرگی بی‌پایان. هیچ‌کس نمی‌دونه تا کی باید اینطور ادامه بدیم. این حالت گُنگ، این وضعیت بی‌رحم، این سرگشتگی بی‌وقفه، درک نمی‌شه. خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم این کابوس ادامه داره تا بی‌پایان. زندگی توی این شکاف‌های عمیق، سرشار از تلخی و سردرگمی‌ ست. هر روزی که از خواب بیدار می‌شی، فقط یه تکه از این شکسته‌ها می‌افتند و ما توی این دنیای بی‌روح هنوز راهی رو نمی‌بینیم.

@honartohi


🖼 Street Scene in front of a Barbershop, Ernst Ludwig Kirchner, 1926

@honartohi


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
سفر به مرکز زمین (۱۹۵۹)

فیلمی فانتزی و علمی از رمان ژول ورن، به کارگردانی هنری لوین و تولید فاکس قرن بیستم. پروفسور آلیور لیندن بروک (جیمز میسن) به همراه شاگردش، الک مک‌یوئن (پت بون)، به ایسلند سفر می‌کنند تا از دهانه یک آتشفشان به مرکز زمین بروند. در این سفر با کارلا (آرلن دال)، که شوهرش در یک سفر مشابه کشته شده، و همراهانش مواجه می‌شوند. در مسیر، با "کنت ساکنوسم" (تیر دیوید) روبه‌رو می‌شوند که قصد دارد نخستین نفر باشد که به مرکز زمین برسد. فیلم با فیلمبرداری زیبا، جلوه‌های ویژه چشم‌گیر، و موسیقی هیجان‌انگیز برنارد هرمان، فضایی سرگرم‌کننده، به‌ویژه برای نوجوانان، ایجاد کرده است.

📆امروز، ۱۹۷ سال از تولد ژول ورن، نویسنده مشهور داستان‌های علمی-تخیلی، می‌گذرد.


دوبله فارسی

@honartohi


Journey to the Center of the Earth
1959

@honartohi


آیا "دزدیدن" یک اثر هنری می‌تونه خودش یه نوع هنر باشه؟بعضیا میگن که دزدی یه شاهکار، مثل کاری که با مونالیزا یا جیغ انجام شد، خودش یه جور پرفورمنس هنریه—یه نقد به بازار هنر و مالکیت! 🚔 بقیه میگن که این فقط یه جرم ساده‌ست و هیچ هنری توش نیست.نظر تو چیه؟ 🤔
So‘rovnoma
  •   بله، بعضی سرقت‌ها خودشون یه جور اثر هنری هستن
  •   نه، هنر یعنی خلق، نه دزدیدن
  •   بستگی داره به دلیل و نحوه‌ی دزدی
  •   هنر کلاً هیچ حد و مرزی نداره، پس چرا که نه!
119 ta ovoz


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
همیشه دوست داشتم بدانم
اولین بوسه چگونه شکل گرفت ؟
از روی هوس بود یا دوست داشتن محض ؟
چه حسی در دو طرف ایجاد کرد ؟
چگونه به دیگران سرایتش دادند و . . .
ای کاش سناریوی اولین بوسه را داشتم


#elenasheidlina


@honartohi


klimt_farsi_persian-1856630.zip
34.4Kb
زیرنویس فارسی
کلیمت (۲۰۰۶)
@honartohi


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فیلم کلیمت (۲۰۰۶)؛ روایتی وهم‌آلود از زندگی یک نابغه

فیلم کلیمت به کارگردانی رائول روئیز و با بازی جان مالکوویچ در نقش گوستاو کلیمت، نگاهی سوررئال و وهم‌آلود به زندگی این نقاش برجسته اتریشی دارد. داستان از بستر مرگ کلیمت روایت می‌شود، جایی که او خاطراتش را در قالب تصاویری پراکنده، عاشقانه و پرشور مرور می‌کند.

فیلم به‌جای یک روایت خطی، بیشتر شبیه به یکی از تابلوهای کلیمت است: پر از رنگ، نمادگرایی و اغواگری. اگر به سینمای هنری و روایت‌های غیرمتعارف علاقه دارید، کلیمت تجربه‌ای متفاوت از زندگی این هنرمند خواهد بود.


@honartohi


کلیمت (۲۰۰۶)

@honartohi


۱۰۷ سال بدون گوستاو کلیمت؛ طلا هم چنان می‌درخشد

۶ فوریه ۱۹۱۸، دنیای هنر یکی از درخشان‌ترین چهره‌هایش را از دست داد: گوستاو کلیمت، نقاش برجسته‌ی اتریشی و پیشگام آر نوو. اما مگر می‌شود او را از یاد برد؟ تابلوهایش هنوز زنده‌اند، پر از طلا، شهوت، و راز.

بوسه، پرتره آدل بلوخ باوئر و ده‌ها اثر دیگرش، همچنان نگاه‌ها را اسیر می‌کنند؛ گویی کلیمت در هر نقش و نگارش، جاودانگی را به تصویر کشیده است.


@honartohi


کدوم یکی از این دو شاهکار هنری رو اگر مجبور بودید، برای همیشه از تاریخ حذف می‌کردید؟
So‘rovnoma
  •   گرنیکا – پابلو پیکاسو
  •   شب پرستاره – ونسان ون گوگ
116 ta ovoz


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مستند فیلم برداران سینمای ایران: به روایت عزیز ساعتی (عزیز رستمی، ۱۳۸۵)

@honartohi


وقتی یه شهر تا سر حد مرگ رقصید!


✍️🏻سال ۱۵۱۸ تو استراسبورگ، مردم یهو شروع کردن به رقصیدن، نه برای شادی، بلکه بی‌وقفه و تا حد مرگ! کسی نمی‌دونست چرا، ولی روز به روز تعدادشون بیشتر می‌شد. بعضیا از خستگی و سکته افتادن و مردن، اما این جنون ادامه داشت!

حالا یه سری نظریه هست:
🌀 مسمومیت با قارچ توهم‌زا – یه نوع کپک که باعث توهم و حرکات غیرقابل‌کنترل می‌شه.
🌀 هیستری جمعی – فشار روحی زیاد، مخصوصاً توی شرایط سخت قرون وسطی، می‌تونسته مردم رو دچار یه جنون همگانی کنه.
🌀 یه جور آیین ناشناخته – شاید یه مراسم مذهبی از کنترل خارج شده بود!


📌حالا که حرف از رقصه، نقاشی «رقص عروسی» از پیتر بروگل پدر رو ببین! بروگل استاد ثبت زندگی مردم عادی بود. تو این اثر، یه عروسی روستایی با یه فضای پر از هیجان و رقص می‌بینی، اما شاید اگه دقیق‌تر نگاه کنی، توی این جنب‌وجوش یه حس جنون هم حس بشه…



🖼 The Wedding Dance, Pieter Bruegel the Elder, 1566, Detroit Institute of Arts


@honartohi


کدوم سبک هنری بیشتر حس و حالتو منعکس می‌کنه؟ 🎨🔥
So‘rovnoma
  •   دادائیسم – چون بی‌منطقی و آشوب رو تو هنر دوست دارم!
  •   سوررئالیسم – چون مرز واقعیت و خیال برام معنایی نداره!
  •   اکسپرسیونیسم – چون احساسات خام و شدید برام مهمه!
  •   رمانتیسم تاریک – چون زیبایی رو توی تاریکی و تراژدی پیدا می‌کنم!
99 ta ovoz

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.