نبود رابطه محبتآميز دختر با پدر و ساير معضلات، ناسازگاري رفتاري و روحي براي دختر به وجود ميآورند و هيچكاك با تمام هنرمندي توانسته است سرخوردگي و عدم استقلال او و لرزيدن اين بيد در برابر بادهاي خشن روزگار را برايمان نقل كند. تنش و رويدادهاي وسوسهبرانگيز در برابر زن معصوم و دور از دغل و جنايت از كجا آغاز ميشود؟ از همان لحظهاي كه پدرش به او پيشنهاد جاسوسي براي آلمان ميدهد اما جواب دختر اين است كه نميخواهد وارد معركه نامردي و جاسوسي عليه كشورش بشود. اما اين تمام ماجرا نيست و بلكه سنگيني ماجرا از آنجا آغاز ميشود كه ماموران امنيتي به ضبط صدا در خانهاش اقدام ميكنند كه زن در مقابل اين عمل ميگويد: «نميخواهم آلت دست گروهي باشم كه در دستي پرچم كشوري را دارند و دست ديگرشان در جيببري و خيانتكاري است» عشق او را وارد شبكه جاسوسي ميكند كه كل ماجرا از اين رويداد شكل ميگيرد. يعني از يك طرف در برابر پيشنهاد پدرش نه ميگويد و ازقضا همين نه گفتنش كه امري خير است ولي او را وارد يك بازي و پيشنهادي ديگر ميكند كه آن هم منفور است و سياه. او به تنهايي (همانطور كه گفته شد همين، تنهايي شاخص بيشتر زندگي زنان مدرن است) بايد يك تنه در برابر اين وسوسهها تاب بياورد اما موج با ارتفاع نيرنگ ماموران امنيتي سرانجام در لفافه يك عشق او را مزدور خود ميكند. شايد بدنام را بتوان از اين زاويه نگاه كرد جايي كه در آن زني ساده و بيآلايش كه نميخواست وارد هيچگونه فعاليت و همكاري جاسوسي شود از جانب ماموران دو دولت امريكا و آلمان به همكاري در جاسوسي، آن هم در ابزار و كالبد عشق و محبت دعوت ميشود. اما آنچه كه كمدي و در عين حال غمانگيز بودن قضيه را برجستهتر ميسازد همان كشمكش و رقابت تنگاتنگ دو طرف جريان است كه هر كدام مدعي نوعي محبت و عشق است.
✍ #کامل_حسینی
🎬 Notorious | 1946
Join 👉 @honar7modiran
✍ #کامل_حسینی
🎬 Notorious | 1946
Join 👉 @honar7modiran