داگویل، آن روی دیگر مسیح
«اگر کسی به طرف راست گونه ات سیلی زد طرف چپ آن را هم در اختیارش بگذار» متی فصل ۵ آیه ٣٩
در ادبیات و هنر غرب، مسیح نمادی از بخشش و برادری است. حتی برخی بر این باورند که خیانت یهودا به خواسته و اصرار خود مسیح بوده و گرنه هیچگاه او را تسلیم صلیب نمی کرد. در واقع، آرمان مسیح قربانی کردن خویش برای بدست آوردن صلح و آشتی برای مردم بوده است.
لارس فونتریه کارگردان مشهور و خاص دانمارکی در فیلم داگویل روایت نوینی از مسیح دارد. مسیحی که بعد از گونه ی چپ، تمام این و جسمش را در برابر مردم داگویل قرار می دهد. زیرا تا آخرین لحظه به نجاتشان امیدوار است. اما هرچه می گذرد، نه تنها بیدار نمی شوند بلکه روز به روز نقاب بیشتر کنار می رود و چهره ی پست حیوانی شان پدیدار می گردد. آنها جز غرایز چیز دیگری ندارند.
و اینک آخرالزمان: «بهتر است لباس خود را بفروشید و شمشیری بخرید!»
لوقا فصل ٢٢ آیه ٣۶
چنان بلاهایی بر گریس می آید که او را با بخشش بیگانه می کند؛ اما نه بخاطر خودش بلکه بخاطر نجات دنیا از شر چنین حیوانات دوپایی. تا آنچه بر سر او آوردند بر سر دیگری نیاید...
مجازات یا بخشش مسئله این است!
فیلم داگویل بی پرده و در صحنههای زیادی به حق مجازات و مسئله مجازات اشاره می کند. مثلا گریس به سبب اینکه به تام شک کرده خود را مستحق مجازات می داند یا خود را مستحق نان صدقه تام نمی داند چون استخوان سگ را دزدیده و باید تاوان آن را پس دهد.
جیسون پسر چاک کتک را مجازات عادلانه خود مطرح می کند و... تام در سکانش پایانی ترس و ضعف و حقارت خود را خصلت غیر قابل انکار انسانی مطرح می کند که سزاوار مجازات نیست!
گریس، مسیح وار رنج و مشقت بسیار را می پذیرد. در مقابل تجاوازات پی در پی به روح و جسمش تاب می آورد و حتی رام تر می شود(سمت چپ صورتش را برای سیلی جلو می آورد) اما بر خلاف فیلم های دیگر فون تریر این رویه را تا انتها ادامه نمی دهد و مجازات متجاوزان را بر می گزیند. در این فیلم شاید نمایش پدر قدرتمند و گریس، دخترش، اشاره ای به تثلیث مسیحیان هم باشد. پسر مسیح وار است و پدر قدرت مطلق،"خدای گانگستر" عنوان یکی از نقدهای فرانسویان بر این فیلم است که دیدگاه فوق را نقد می کند. پدر، گریس را به این تفکر راهنمایی می کند که بخشش این موجودات سگی عین بی عدالتی است و حق بخشش گناهکاران، بشریت را به خطر می اندازد و سزاوار نیست.
فیلم تلاش می کند تا مخاطب را به جایی ببرد که خود تصمیم بگیرد که باید این افراد را قضاوت و مجازات کرد و یا نه؟ این که بخشش سگان درنده و دادن فرصت به آن ها آیا موجب تکرار فجایع و جنایات بشری نخواهد شد؟
در مونولوگ گریس با خودش که توسط "جان هارت" روایتگر بیان می شود، نتیجه نهایی گرفته و حکم صادر می شود. داگویل شهری است لعنت گریبانگیرش می شود مانند آن چه در آیه انجیل به آن اشاره شد و این به سبب اعمال اهالی آن است. آن ها، خود بخشش را پذیرا نشده اند.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
«اگر کسی به طرف راست گونه ات سیلی زد طرف چپ آن را هم در اختیارش بگذار» متی فصل ۵ آیه ٣٩
در ادبیات و هنر غرب، مسیح نمادی از بخشش و برادری است. حتی برخی بر این باورند که خیانت یهودا به خواسته و اصرار خود مسیح بوده و گرنه هیچگاه او را تسلیم صلیب نمی کرد. در واقع، آرمان مسیح قربانی کردن خویش برای بدست آوردن صلح و آشتی برای مردم بوده است.
لارس فونتریه کارگردان مشهور و خاص دانمارکی در فیلم داگویل روایت نوینی از مسیح دارد. مسیحی که بعد از گونه ی چپ، تمام این و جسمش را در برابر مردم داگویل قرار می دهد. زیرا تا آخرین لحظه به نجاتشان امیدوار است. اما هرچه می گذرد، نه تنها بیدار نمی شوند بلکه روز به روز نقاب بیشتر کنار می رود و چهره ی پست حیوانی شان پدیدار می گردد. آنها جز غرایز چیز دیگری ندارند.
و اینک آخرالزمان: «بهتر است لباس خود را بفروشید و شمشیری بخرید!»
لوقا فصل ٢٢ آیه ٣۶
چنان بلاهایی بر گریس می آید که او را با بخشش بیگانه می کند؛ اما نه بخاطر خودش بلکه بخاطر نجات دنیا از شر چنین حیوانات دوپایی. تا آنچه بر سر او آوردند بر سر دیگری نیاید...
مجازات یا بخشش مسئله این است!
فیلم داگویل بی پرده و در صحنههای زیادی به حق مجازات و مسئله مجازات اشاره می کند. مثلا گریس به سبب اینکه به تام شک کرده خود را مستحق مجازات می داند یا خود را مستحق نان صدقه تام نمی داند چون استخوان سگ را دزدیده و باید تاوان آن را پس دهد.
جیسون پسر چاک کتک را مجازات عادلانه خود مطرح می کند و... تام در سکانش پایانی ترس و ضعف و حقارت خود را خصلت غیر قابل انکار انسانی مطرح می کند که سزاوار مجازات نیست!
گریس، مسیح وار رنج و مشقت بسیار را می پذیرد. در مقابل تجاوازات پی در پی به روح و جسمش تاب می آورد و حتی رام تر می شود(سمت چپ صورتش را برای سیلی جلو می آورد) اما بر خلاف فیلم های دیگر فون تریر این رویه را تا انتها ادامه نمی دهد و مجازات متجاوزان را بر می گزیند. در این فیلم شاید نمایش پدر قدرتمند و گریس، دخترش، اشاره ای به تثلیث مسیحیان هم باشد. پسر مسیح وار است و پدر قدرت مطلق،"خدای گانگستر" عنوان یکی از نقدهای فرانسویان بر این فیلم است که دیدگاه فوق را نقد می کند. پدر، گریس را به این تفکر راهنمایی می کند که بخشش این موجودات سگی عین بی عدالتی است و حق بخشش گناهکاران، بشریت را به خطر می اندازد و سزاوار نیست.
فیلم تلاش می کند تا مخاطب را به جایی ببرد که خود تصمیم بگیرد که باید این افراد را قضاوت و مجازات کرد و یا نه؟ این که بخشش سگان درنده و دادن فرصت به آن ها آیا موجب تکرار فجایع و جنایات بشری نخواهد شد؟
در مونولوگ گریس با خودش که توسط "جان هارت" روایتگر بیان می شود، نتیجه نهایی گرفته و حکم صادر می شود. داگویل شهری است لعنت گریبانگیرش می شود مانند آن چه در آیه انجیل به آن اشاره شد و این به سبب اعمال اهالی آن است. آن ها، خود بخشش را پذیرا نشده اند.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran