🔸عصبیت اصطلاحی است که ابن خلدون برای همبستگی اجتماعی به کار برده است. منتهی آنچه وجه تمایز عصبیت در نگاه ابن خلدون با همبستگی اجتماعی مصطلح جامعهشناسی است این است که در عصبیت «دیگری» وجه پررنگتری دارد. عصبیت حس همبستگی و غرور قومی و ملی در مقابل اقوام و ملل دیگر است که این معنی بدون ترسیم و تصور «دیگری» معنای محصلی نخواهد داشت. لذا عصبیت در جامعه ناظر به نگاهی سلبی به چیزی است که نسبتی حداقلی با آن جامعه دارد و متعلق به غیر به حساب میآید
🔹با نگاه دقیقتر در آنچه در بخشی از بدنه فرهنگی کشور و جامعه ما و علی الخصوص سینما و شبکه نمایش خانگی رخ میدهد میتوان این دیگری سازی از دل جامعه خودی را به عینه مشاهده کرد. حجم نسبتا زیادی از خشونت، روابط ناسالم، بیاحترامی، توهین، تحقیر، خیانت و ناامیدی در آثاری با ژانر اجتماعی که در نگاه واقعبینانه یا نسبت چندانی با واقعیت جامعه ایرانی ندارند یا صرفا پررنگ کردن جزء و بخشی از جامعه است، طبیعتا این نگاه غلط را در مخاطب ایجاد میکند که بخشی از جامعه، ساختار یا پدیده ای درونی علت و عامل این نابهنجاریها و اعوجاجهای اجتماعی است.
🔸علاوه بر ویژگیهای شخصی فرد، آنچه نقش تنظیمگری کنشهای اجتماعی افراد را در جامعه ایفا میکند تصوراتی است که افراد به جامعه محل زندگی خود دارند. مثلا اگر تصور افراد به جامعه این باشد که کلاهبرداری در جامعه زیاد است طبعا تنظیم روابط آنها با دیگران به نحوی خواهد بود که خروجی آن همبستگی کمتر در جامعه است. و از طرفی چون نگاه هر فرد به جامعه مولود پیرامون و محیط خود است، یک شخص نمیتواند جز برداشت محدود و شخصی خود، نگاهی جامع و کلی از جامعه داشته باشد، هرچند که از آنجایی که در دل جامعه زندگی میکند، ارزشهای اجتماعی جامعه به نحو عادی به او منتقل میشود.
🔹در نگاه اول شاید گفته شود که این روایتهای تاریک از جامعه نهایتا منجر به کاهش همبستگی اجتماعی میشود و عصبیت وارونه امری تخیلی است. منتهی مساله از جایی شروع میشود که حس سرخوردگی و سرکوبی که این راوایات به مخاطب خود منتقل میکنند صورتی اجتماعی به خود بگیرد و وجه اشتراک افراد کثیری در جامعه باشد. این اشتراک شروع لایه ای جدید از همبستگی اجتماعی بوده و ازشهای پنهان در دل روایتهای سینمایی نیز به تدریج تبدیل به ارزشهای اجتماعی شده و نهایتا نظام ارزشهای جامعه دچار انقلاب خواهد شد.
➕برای مطالعه متن کامل یادداشت، اینجا کلیک کنید.
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
@Fekrat_Net
🔹با نگاه دقیقتر در آنچه در بخشی از بدنه فرهنگی کشور و جامعه ما و علی الخصوص سینما و شبکه نمایش خانگی رخ میدهد میتوان این دیگری سازی از دل جامعه خودی را به عینه مشاهده کرد. حجم نسبتا زیادی از خشونت، روابط ناسالم، بیاحترامی، توهین، تحقیر، خیانت و ناامیدی در آثاری با ژانر اجتماعی که در نگاه واقعبینانه یا نسبت چندانی با واقعیت جامعه ایرانی ندارند یا صرفا پررنگ کردن جزء و بخشی از جامعه است، طبیعتا این نگاه غلط را در مخاطب ایجاد میکند که بخشی از جامعه، ساختار یا پدیده ای درونی علت و عامل این نابهنجاریها و اعوجاجهای اجتماعی است.
🔸علاوه بر ویژگیهای شخصی فرد، آنچه نقش تنظیمگری کنشهای اجتماعی افراد را در جامعه ایفا میکند تصوراتی است که افراد به جامعه محل زندگی خود دارند. مثلا اگر تصور افراد به جامعه این باشد که کلاهبرداری در جامعه زیاد است طبعا تنظیم روابط آنها با دیگران به نحوی خواهد بود که خروجی آن همبستگی کمتر در جامعه است. و از طرفی چون نگاه هر فرد به جامعه مولود پیرامون و محیط خود است، یک شخص نمیتواند جز برداشت محدود و شخصی خود، نگاهی جامع و کلی از جامعه داشته باشد، هرچند که از آنجایی که در دل جامعه زندگی میکند، ارزشهای اجتماعی جامعه به نحو عادی به او منتقل میشود.
🔹در نگاه اول شاید گفته شود که این روایتهای تاریک از جامعه نهایتا منجر به کاهش همبستگی اجتماعی میشود و عصبیت وارونه امری تخیلی است. منتهی مساله از جایی شروع میشود که حس سرخوردگی و سرکوبی که این راوایات به مخاطب خود منتقل میکنند صورتی اجتماعی به خود بگیرد و وجه اشتراک افراد کثیری در جامعه باشد. این اشتراک شروع لایه ای جدید از همبستگی اجتماعی بوده و ازشهای پنهان در دل روایتهای سینمایی نیز به تدریج تبدیل به ارزشهای اجتماعی شده و نهایتا نظام ارزشهای جامعه دچار انقلاب خواهد شد.
➕برای مطالعه متن کامل یادداشت، اینجا کلیک کنید.
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
@Fekrat_Net