معنای رأی، مطالبات مردم و کنش سیاسی مؤثر
(اکنون پس از انتخابات باید چهکار کرد؟)
رضا کلاهی
یکی از پرسشهای رایج پس از انتخابات آن است که «مطالبات مردم از رئیسجمهور چیست؟» این، از چند جهت پرسشی انفعالی است.
▫️اول هنگامی که از «مطالبات مردم» سخن میگوییم، «مردم» واژهای مبهم، کلی و مجهول است. «مردم» یک کس خاص نیست که خواستهی روشنی داشته باشد. مجموعهی پرتکثر و تنوعی از افراد است که هریک با خیالی و با انتظاری به کسی رأی داده است. بنابراین در سخن گفتن از «مطالبات مردم»، معلوم نیست از مطالبهی چه کسی حرف میزنیم.
▫️دوم، هنگامی که از چیستی مطالبات میپرسیم، پیشفرض آن است که اقدام مردم تنها همان رأی در صندوق بوده است و حالا نوبت اقدام دولت است. مردم باید کنار بنشینند و فقط درخواست خود را بگویند.
▫️سوم مردم عادی به عنوان رأی دهندگان اصلی، امکانی ندارند که مطالبهی خود را به صدایی تبدیل کنند و آن را به فشاری در فضای عمومی بدل سازند. درنتیجه این «مطالبه» به شکل یک انتظارِ غالباً برآورده نشده باقی میماند و تبدیل به نارضایتی میشود. یک جامعهی ناراضی بهجا میماند که چون نمیتواند نارضایتی خود را به نیرویی بدل کند و اثری بگذارد، خشم فروخوردهای میشود که در انتخابات بعدی به شکل رأی به سبد جناح رقیب سرازیر میشود.
▫️چهارم همان مطالبه هم به فرض آنکه صدایی بیابد و شنیده شود، ضمانت اجرایی نخواهد داشت. جز احتمالاً فشار نارضایتی عمومی. چنین فشاری اگر هم اثر کند، معمولاً به تصمیمات واکنشی و مقطعیِ سیاستگذاران که از ترس تجمع و شورش اتخاذ میشود منجر میشود نه به یک سیاستگذاری صحیح و پایدار.
▫️بنابراین سؤال درست آن نیست که مطالبات مردم چیست. به جای این پرسش انفعالی باید پرسشی فعال پرسید. پرسش فعال آن است که مردم باید چه کنشی انجام دهند. به جای این سؤال که «دولت باید برای مردم چهکار کند؟»، باید پرسید «مردم باید چهکار کنند؟»
در گفتوگویی که در ادمه میآید، پس از توضیحی دربارهی تحول معنای رأی در انتخابات اخیر، پاسخ خودم را به پرسش بالا ارائه میکنم.
(اکنون پس از انتخابات باید چهکار کرد؟)
رضا کلاهی
یکی از پرسشهای رایج پس از انتخابات آن است که «مطالبات مردم از رئیسجمهور چیست؟» این، از چند جهت پرسشی انفعالی است.
▫️اول هنگامی که از «مطالبات مردم» سخن میگوییم، «مردم» واژهای مبهم، کلی و مجهول است. «مردم» یک کس خاص نیست که خواستهی روشنی داشته باشد. مجموعهی پرتکثر و تنوعی از افراد است که هریک با خیالی و با انتظاری به کسی رأی داده است. بنابراین در سخن گفتن از «مطالبات مردم»، معلوم نیست از مطالبهی چه کسی حرف میزنیم.
▫️دوم، هنگامی که از چیستی مطالبات میپرسیم، پیشفرض آن است که اقدام مردم تنها همان رأی در صندوق بوده است و حالا نوبت اقدام دولت است. مردم باید کنار بنشینند و فقط درخواست خود را بگویند.
▫️سوم مردم عادی به عنوان رأی دهندگان اصلی، امکانی ندارند که مطالبهی خود را به صدایی تبدیل کنند و آن را به فشاری در فضای عمومی بدل سازند. درنتیجه این «مطالبه» به شکل یک انتظارِ غالباً برآورده نشده باقی میماند و تبدیل به نارضایتی میشود. یک جامعهی ناراضی بهجا میماند که چون نمیتواند نارضایتی خود را به نیرویی بدل کند و اثری بگذارد، خشم فروخوردهای میشود که در انتخابات بعدی به شکل رأی به سبد جناح رقیب سرازیر میشود.
▫️چهارم همان مطالبه هم به فرض آنکه صدایی بیابد و شنیده شود، ضمانت اجرایی نخواهد داشت. جز احتمالاً فشار نارضایتی عمومی. چنین فشاری اگر هم اثر کند، معمولاً به تصمیمات واکنشی و مقطعیِ سیاستگذاران که از ترس تجمع و شورش اتخاذ میشود منجر میشود نه به یک سیاستگذاری صحیح و پایدار.
▫️بنابراین سؤال درست آن نیست که مطالبات مردم چیست. به جای این پرسش انفعالی باید پرسشی فعال پرسید. پرسش فعال آن است که مردم باید چه کنشی انجام دهند. به جای این سؤال که «دولت باید برای مردم چهکار کند؟»، باید پرسید «مردم باید چهکار کنند؟»
در گفتوگویی که در ادمه میآید، پس از توضیحی دربارهی تحول معنای رأی در انتخابات اخیر، پاسخ خودم را به پرسش بالا ارائه میکنم.