🔵 برداشتن سرِ چاه کارنامهی ۴۶ سالهدر آستانهی سالگرد ۲۲ بهمن که یکی از بزرگترین تحولات سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران بوده است، طبعاً بهطور سنتی همهی نیروهای دستاندرکار آن رخداد تاریخی، به بازنگری یا بازخوانیِ نتایج و دستآوردهای آن روی میآورند. هر نیرویی بهوسع دستآوردهایش تلاش میکند نقد روزگار فعلی از آن قیام یا انقلاب ضد دیکتاتوری شاه را دریابد.
تفاوت اصلی در این نقد و بازبینی، میان نگرش حاکمیت و دارندگان منافع مشترک آن با نیروهای بیرون از حاکمیت است. هدف این یادداشت این است که حاکمیت که سالی هزاران بار در بلندگوهای تبلیغاتیاش «انقلاب، انقلاب» میگوید ــ که منظورش «انقلاب اسلامیِ» مد نظر خودش است ــ هماکنون چه دستآوردهایی از همان انقلاب مد نظرش را در چنته دارد؟ مرز بین ریا و ابتذال با اصالت، دروغ با واقعیت، توهمپراکنی با مادهی ملموس و دجالیت با حقیقت، در نگاه به درون همین چنته آشکار میشود.
این بازبینی هماکنون با گذشت ۴۶ سال از عمر حاکمیت ملایان، نه نیاز به تحلیل دارد، نه نیاز به برآورد یا احتمال؛ چرا که کارنامهیی مملو از عملکردهای حاکمیت پیش رو است. برای اینکه نخواهیم در این بازبینی به بیرون از حاکمیت مراجعه کنیم، یکی از دم دستترین شاهدان، گواهی ناگزیر و حسرتگونهی خودیهای نظام در پایان ۴۶ سالگیِ آن است. در این بازبینی، یک نخ مرکزی نشان داده میشود که بیشتر دستآوردهای مورد ادعای کارگزاران نظام، بر گرد آن تنیده شده است. این نخ مرکزی، دروغ و دروغ و باز هم دروغ است.
روزنامهی حکومتی اعتماد در شمارهی ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ تلاش کرده است در زیر عنوان «کارنامهای برای انقلاب»، سر چاه کارنامهی ۴۶ سالهی نظام ملایان را بردارد. نخستین گزارش از این مشاهدات، چنین است:
«ظريفي ميگفت اگر آمارهايي را كه مسؤلان در ۴۰ سال گذشته، از موفقيتهاي خود هر سال در دهه فجر دادهاند، جمعآوري و گزارش كنند، لابد ما بايد در رديف پيشرفتهترين و موفقترين كشورهاي دنيا بوده باشيم. اما صرفنظر از اين تبليغات سالانه، ما مردم احساس هر سال دريغ از پارسال را داريم.»
باقی مشاهدات، جز آه و افسوس و حسرت برای شکست خوردن در همهی آرزومندیها و توهمپراکنیها پیرامون امام ریایی و کارگزاران قسمخورده به آن نیست. اعترافی به آن روی سکهی فروریختن پایگاه اجتماعی حاکمیت است. اعتراف به مجازات اتودینامیک ۴۶ سال توسل به دروغ در آماردهی، دروغ در بیلان پیشرفت، دروغ و ریا در تنزهطلبی و شعاردادنهای پرهیمنه و حجیم اما بهعمق ۱ سانت! این هم اعتراف به جای گودیِ مشت درشت تاریخ بر کارنامهی ۴۶ سالهی نظام:
«آنچه از صدر انقلاب بهخاطر ميآوریم، چشمانداز ما از آينده، مسؤلان راستگو، بيآلايش و فقر ريشهكن شده بود. جرم و جنايت هر سال كم و زندانها خاليتر شوند. آزادي انديشه برقرار و رسانهها، مكاني براي عرضه نظرات و افكار مختلف باشند. اما اكنون هر سال كه ميگذرد، از اين تصوير دورتر ميشويم. در ۴۵ سال گذشته، مسؤلان همواره خود را پيروز ميدان دانستهاند و ناكاميها را به گردن دشمنان انداختهاند، اما چرا هر حركت ما، به جاي پيشرفت، به پسرفت منجر شده است؟ چرا مردمي كه منابع غني و استعدادهاي انساني بينظيري دارند، احساس نارضايتي ميكنند؟ بزرگترين مانع، گرفتار ماندن در شعارها بوده است. همة الگوهاي مديريتيمان در لاپوشاني و كتمان و بدون صراحت بود.»
این کارنامه البته خیلی آبشسته و غسل داده شده، آن هم در جدالهای باندیِ درون حاکمیت رونمایی شده است. فقط شکستهای پیاپیِ داخلی و منطقهیی و بینالمللی در سال ۱۴۰۳ ــ که در حال حاضر نشان مسیر فروپاشی از درون را میدهند ــ
بعلاوهی مشت درشت اکثریت قاطع مردم ایران در تحریم نمایشهای انتخاباتی همین سال،
به اضافهی حاکمیت مدام در انتظار انفجار جامعهیی طبقاتیشده و محروم از حق زندگی و آزادی، مختصر نمونهها از کارنامهی نقد و بالفعل اشغالگران آخوندی هستند.
🖌دایره مینا
۱۲ بهمن ۱۴۰۳
@daamina2