🔸اثرات #مديتيشن (1/2)
1) سكوت ژرف :
معمولا برداشت عمومي از سكوت برداشتي منفي است، خلا و نبود سر و صدا، اين برداشت نادرست به اين علت عموميت دارد كه افراد بسيار كمي سكوت حقيقي را چشيده اند. تمام آنچه ديگران به عنوان سكوت تجربه كرده اند فقط نبودن صدا بوده است. ولي سكوت پديده اي است كاملا متفاوت كه مثبت است. سكوت خلا نيست. سكوت لبريز شدن ازنوايي است كه تا كنون آن را نشنيده ايد، دنياي دروني شما مزه و رنگ و بوي خاص خودش را دارد و آن سكوت محض است، سكوتي جاودان، تا كنون سر و صدايي اضافي در اين دنيا وجود نداشته است و تا ابد نيز در سكوت باقي خواهد ماند. هيچ كلمه اي قابليت توصيف اين دنيا را ندارد و فقط خود شما به ان دسترسي داريد . هسته مركزي وجود شما همان مركز گردباد حوادث است. هر آنچه در اطراف اين هسته رخ ميدهد تاثيري بر ان نميگذارد و آن هميشه در سكوت باقي ميماند، روزها و سالها و قرن ها و حتي زندگي ها ميگذرند ولي سكوت جاودان درون شما به همان شكل اوليه دست نخورده باقي ميماند، همان موسيقي بدون صدا، همان رايحه روحاني و همان جاودانگي هميشگي.
2) حساس تر شدن :
مديتيشن ميزان حساسيت شما را بالا مي برد. با مديتيشن خويشاوندي و تعلق خود را به جهان بيشتر احساس ميكنيد. اين جهان از آن ماست، ما اينجا غريبه نيستيم. ما به طور غريزي به هستي تعلق داريم . ما بخشي از هستي هستيم. با مديتيشن شما به قدري حساس مي شويد كه حتي يك پر علف برايتان اهميتي فوق العاده پيدا ميكند. با اين حساسيت بالا درك خواهيد كرد كه اين پر علف براي هستي همان اهميت بزرگترين ستاره را دارد . در واقع هستي بدون اين پر علف كمتر از ان چيزي است كه هم اكنون هست . اين پر كوچك علف در كل هستي كاملا منحصر به فرد است و هيچ چيز ديگر نميتواند جاي آن را بگيرد، اين حساسيت بالا باعث آفرينش دوستي هاي جديد خواهد شد. دوستي با درختان ، پرندگان، حيوانات، كوه ها، رودها و حتي ستارگان . با رشد عشق، زندگي انسان غني تر خواهد شد زيرا با رشد عشق دوستي رشد ميكند .
3) عشق رايحه خوش مديتيشن :
در صورتي كه عميقا مديتيشن كنيد دير يا زود احساس خواهيد كرد كه عشقي عميق در وجودتان شروع به جوشيدن كرده است كه قبلا هرگز ان را تجربه نكرده ايد، كيفيتي جديد در وجود شما دروازه اي جديد كه شروع به گشوده شدن كرده است . شما تبديل به شعله اي خواهيد شد كه مايليد هر چه داريد با ديگران شريك شويد . اگر عميقا عشق بورزيد به تدريج متوجه خواهيد شد كه عشقتان بيشتر و بيشتر كيفيت مديتيشن را پيدا ميكند. سكوتي ظريف وارد وجودتان ميگردد. افكار مغشوشتان شروع به ناپديد شدن ميكنند، فاصله هايي از سكوت به وجود مي آيند...! و شما به ژرفاي وجود خود دسترسي پيدا ميكنيد.
ميليون ها زوج در اين دنيا زندگي و وانمود ميكنند كه عاشق يكديگر هستند. البته آنها فقط اينطور وانمود ميكنند. پس چگونه ميتوانند حقيقتا شاد باشند؟ تمام انرژي آنها در حال هدر رفتن است . آنها سعي ميكنند چيزي از اين عشق مصنوعي به دست آورند ولي عشق مصنوعي هيچ سودي براي آنها ندارد. به همين علت است كه احساس خستگي، يكنواختي، غرغر كردن، بهانه گرفتن و دعواهاي دائمي بين عشاق چيزي عادي است . آنها تلاش ميكنند كاري غير ممكن انجام دهند زيرا ميخواهند از عشق خود پديده اي جاودان و هميشگي بسازند ولي نميتوانند، زيرا عشق آنها محصول ذهن است و ذهن هرگز نميتواند محصولي جاودان داشته باشد.
اجازه دهيد مديتيشن شما را وارد ابعاد "بي ذهني" و "بي زماني"كند و ناگهان متوجه خواهيد شد كه اين بوي خوش شروع به گسترده شدن كرده است. تنها در اين صورت عشق، جاودان و هميشگي خواهد بود و بدون قيد و شرط شامل همه كس ميشود. در اين صورت عشق معطوف به شخص خاصي نخواهد بود، زيرا عشق حقيقي نميتواند اين گونه باشد. عشق حقيقي به صورت يك رابطه نيست بلكه كيفيتي است كه گرداگرد شما را ميگيرد و هيچ كاري با شخص خاصي ندارد. شما شروع به عشق ورزيدن ميكنيد، زيرا شما تبديل به عشق شده ايد. در اين صورت عشق، جاودان و هميشگي باقي خواهد ماند. اين بوي خوش عشق گرداگرد يك بودا، يك زرتشت و يك مسيح وجود دارد .
@Chakra
1) سكوت ژرف :
معمولا برداشت عمومي از سكوت برداشتي منفي است، خلا و نبود سر و صدا، اين برداشت نادرست به اين علت عموميت دارد كه افراد بسيار كمي سكوت حقيقي را چشيده اند. تمام آنچه ديگران به عنوان سكوت تجربه كرده اند فقط نبودن صدا بوده است. ولي سكوت پديده اي است كاملا متفاوت كه مثبت است. سكوت خلا نيست. سكوت لبريز شدن ازنوايي است كه تا كنون آن را نشنيده ايد، دنياي دروني شما مزه و رنگ و بوي خاص خودش را دارد و آن سكوت محض است، سكوتي جاودان، تا كنون سر و صدايي اضافي در اين دنيا وجود نداشته است و تا ابد نيز در سكوت باقي خواهد ماند. هيچ كلمه اي قابليت توصيف اين دنيا را ندارد و فقط خود شما به ان دسترسي داريد . هسته مركزي وجود شما همان مركز گردباد حوادث است. هر آنچه در اطراف اين هسته رخ ميدهد تاثيري بر ان نميگذارد و آن هميشه در سكوت باقي ميماند، روزها و سالها و قرن ها و حتي زندگي ها ميگذرند ولي سكوت جاودان درون شما به همان شكل اوليه دست نخورده باقي ميماند، همان موسيقي بدون صدا، همان رايحه روحاني و همان جاودانگي هميشگي.
2) حساس تر شدن :
مديتيشن ميزان حساسيت شما را بالا مي برد. با مديتيشن خويشاوندي و تعلق خود را به جهان بيشتر احساس ميكنيد. اين جهان از آن ماست، ما اينجا غريبه نيستيم. ما به طور غريزي به هستي تعلق داريم . ما بخشي از هستي هستيم. با مديتيشن شما به قدري حساس مي شويد كه حتي يك پر علف برايتان اهميتي فوق العاده پيدا ميكند. با اين حساسيت بالا درك خواهيد كرد كه اين پر علف براي هستي همان اهميت بزرگترين ستاره را دارد . در واقع هستي بدون اين پر علف كمتر از ان چيزي است كه هم اكنون هست . اين پر كوچك علف در كل هستي كاملا منحصر به فرد است و هيچ چيز ديگر نميتواند جاي آن را بگيرد، اين حساسيت بالا باعث آفرينش دوستي هاي جديد خواهد شد. دوستي با درختان ، پرندگان، حيوانات، كوه ها، رودها و حتي ستارگان . با رشد عشق، زندگي انسان غني تر خواهد شد زيرا با رشد عشق دوستي رشد ميكند .
3) عشق رايحه خوش مديتيشن :
در صورتي كه عميقا مديتيشن كنيد دير يا زود احساس خواهيد كرد كه عشقي عميق در وجودتان شروع به جوشيدن كرده است كه قبلا هرگز ان را تجربه نكرده ايد، كيفيتي جديد در وجود شما دروازه اي جديد كه شروع به گشوده شدن كرده است . شما تبديل به شعله اي خواهيد شد كه مايليد هر چه داريد با ديگران شريك شويد . اگر عميقا عشق بورزيد به تدريج متوجه خواهيد شد كه عشقتان بيشتر و بيشتر كيفيت مديتيشن را پيدا ميكند. سكوتي ظريف وارد وجودتان ميگردد. افكار مغشوشتان شروع به ناپديد شدن ميكنند، فاصله هايي از سكوت به وجود مي آيند...! و شما به ژرفاي وجود خود دسترسي پيدا ميكنيد.
ميليون ها زوج در اين دنيا زندگي و وانمود ميكنند كه عاشق يكديگر هستند. البته آنها فقط اينطور وانمود ميكنند. پس چگونه ميتوانند حقيقتا شاد باشند؟ تمام انرژي آنها در حال هدر رفتن است . آنها سعي ميكنند چيزي از اين عشق مصنوعي به دست آورند ولي عشق مصنوعي هيچ سودي براي آنها ندارد. به همين علت است كه احساس خستگي، يكنواختي، غرغر كردن، بهانه گرفتن و دعواهاي دائمي بين عشاق چيزي عادي است . آنها تلاش ميكنند كاري غير ممكن انجام دهند زيرا ميخواهند از عشق خود پديده اي جاودان و هميشگي بسازند ولي نميتوانند، زيرا عشق آنها محصول ذهن است و ذهن هرگز نميتواند محصولي جاودان داشته باشد.
اجازه دهيد مديتيشن شما را وارد ابعاد "بي ذهني" و "بي زماني"كند و ناگهان متوجه خواهيد شد كه اين بوي خوش شروع به گسترده شدن كرده است. تنها در اين صورت عشق، جاودان و هميشگي خواهد بود و بدون قيد و شرط شامل همه كس ميشود. در اين صورت عشق معطوف به شخص خاصي نخواهد بود، زيرا عشق حقيقي نميتواند اين گونه باشد. عشق حقيقي به صورت يك رابطه نيست بلكه كيفيتي است كه گرداگرد شما را ميگيرد و هيچ كاري با شخص خاصي ندارد. شما شروع به عشق ورزيدن ميكنيد، زيرا شما تبديل به عشق شده ايد. در اين صورت عشق، جاودان و هميشگي باقي خواهد ماند. اين بوي خوش عشق گرداگرد يك بودا، يك زرتشت و يك مسيح وجود دارد .
@Chakra