من دلداده دمادم،
همه در روی تو دیدم،
که جهان نقطهٔ چشمت!
که پریشان خط و خالت،
همه در موی تو پیچد،
ای که در دامنهٔ دل،
عطش غمزه و شوری،
و چو موجی که به ساحل،
عطر نمگین شمالی،
و به گوشم تو سپردی.
من سرگشتهٔ حیران،
که ز رخسار تو مستم،
و چو رامشگر جانی،
که فروغ آسمانی...
#پ_عنقا
۵ آذر ۱۴۰۳
همه در روی تو دیدم،
که جهان نقطهٔ چشمت!
که پریشان خط و خالت،
همه در موی تو پیچد،
ای که در دامنهٔ دل،
عطش غمزه و شوری،
و چو موجی که به ساحل،
عطر نمگین شمالی،
و به گوشم تو سپردی.
من سرگشتهٔ حیران،
که ز رخسار تو مستم،
و چو رامشگر جانی،
که فروغ آسمانی...
#پ_عنقا
۵ آذر ۱۴۰۳