تاریخ و فرهنگ بلوچستان


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


💎گروه بحث تاریخ و فرهنگ بلوچستان💎
https://t.me/joinchat/tHLNWwBQh1hiZGU0
منتظر انتقاد و پیشنهاد شما و پاسخگوی سوالاتتان هستیم🌻
🔖 پست اول کانال:
https://t.me/balochs_history/3

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


🔹 مزارع گل سرخ روستای نازیل
🔹 شهرستان تفتان

#طبیعت
💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)

🔹 چندی نگذشت که انگلیسیان سعی کردند از طریق خان، مری‌ها را نیز تحت حکومت خود در آورند ولی این رابطه دیری نپایید.

🔹 انگلیسیان سند را در ۱۸۴۳ و پنجاب را در ۱۸۴۹ ضمیمه امپراتوری خود کردند. به موجب پیمانی که در ۱۸۵۲ در خانگَره (بعدها جیکوب آباد) به امضا رسید، این وضع رسمیت یافت، و از جمله مقرر شد که سالانه پنجاه هزار روپیه به خان پرداخت گردد.

🔹 دولت کلات اینک در قلمرو مستعمرات بریتانیا قرار گرفته بود. حتی بلوچ‌هایی که تحت امر کلات نبودند، از این رابطه با انگلیسیان شدیداً تأثیر پذیرفته بودند. خان در اصل، مأموری حقوق‌بگیر با واسطه‌ای میان انگلیس و سردارهایی بود که تا ایام اخیر قدرت اصلی را در ایلات در اختیار داشتند. در نتیجه، از نفوذ خان نزد سردارها به تدریج کاسته شد، و انگلیسیان ناگزیر شدند که به نحو فزاینده‌ای مستقیماً با هر سردار تماس داشته باشند و به او کمک مالی کنند. پس از کشیده شدن خط تلگراف در دهه بعد از ۱۲۷۷، این رسم به بلوچستان غربی (ایران) نیز سرایت کرد.

🔹 پس از مرگ نصیر خان دوم در ۱۸۵۷، برادر ناتنی او، میر خداداد خان شانزده ساله، به جای وی نشست و تا ۱۸۹۳ حکومت کرد. زمان حکومت او دوران درگیری‌های شدید با سردارها بود. مدتی انگلیسیان به حل مسائل از طریق سیاسی و کمک‌های مالی راضی بودند‌ ولی با پیشروی روس‌ها در ترکستان، در ۱۸۷۵ تصمیم گرفتند که راه‌آهن بسازند و در بلوچستان خط تلگراف ایجاد کنند. کاپیتان رابرت سندمن را به منظور فراهم آوردن زمینهٔ سیاست «گستاخانهٔ»، مثبت‌تری به کلات فرستادند. سندمن توانست اختلافات موجود میان خان و سردارها را فیصله دهد و برای ادارهٔ ایلات، از طریق رؤسای خودشان، مبتنی بر رسوم ایلی ولی تحت نظر انگلیسیان، طرحی بریزد که این طرح بعدها به نام نظام سندمن برای حکومت غیرمستقیم معروف شد (تورنتون).

🔹 سال بعد سندمن پیمان حل اختلاف مستونگ را منعقد ساخت که بر اساس آن پیمان ۱۲۷۱ تجدید و تقویت شد. خان حق ایجاد روابط خارجی مستقل نداشت، پادگانی دایمی مرکب از نیروهای انگلیسی در کلات مستقر می‌شد، خان نماینده‌ای نزد دولت هند می‌فرستاد، در اختلافات میان خان و سردارها تنها داور مطلق انگلیسیان بودند و از راه آهن و خط تلگراف به منظور تأمین منافع دو طرف محافظت می‌شد. مستمری سالانهٔ خان به صدهزار روپیه افزایش یافت و ۲۵٬۰۰۰ روپیه نیز برای بنای پاسگاه‌ها و حفظ امنیت حمل و نقل و مخابرات پرداخته شد. حقوق بازرگانی خان یا افغانستان و هند نیز در برابر سی هزار روپیهٔ دیگر در سال به انگلیس انتقال یافت.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 هنر صخره‌ای بلوچستان
🔹 سنگ‌نگاره‌های نازیل، شهرستان تفتان

#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)

🔹 دولت افغانستان به اهالی بلوچ خود توجه چندانی نمی‌کرد، ولی دولت ایران می‌کوشید تا با توجه به رقابت‌های حکام محلی، نفوذ حکومت مرکزی را در بلوچستان محکم‌تر کند. مدتی طول کشید تا اینکه ایران به ایجاد ساختار حکومتی در این ناحیه پرداخت.

🔹 چندی نگذشت که توافق ۱۲۵۵ / ۱۸۳۹ میان انگلیسیان و میر مهراب خان با مشکل روبه‌رو شد. بسیاری از سرداران با آن به مخالفت برخاستند و برخی از آنها به خرابکاری دست زدند و در کمین نشستند و هنگام مراجعت برنز از کویته، موافقتنامه را دزدیدند و چنین وانمود کردند که به دستور خان عمل می‌کنند. انگلیسیان فریب خوردند و تصمیم گرفتند که خان را تنبیه کنند. در آبان همان سال به بلوچستان وارد شدند و به کلات حمله بردند. میر مهراب خان در جنگ کشته شد. انگلیسیان که به تسلط بر راه افغانستان مصمم بودند، مسیر شهنواز خان، نواده چهارده ساله میر محبت خان را در کلات به مقام خانی گزیدند و شخصی به نام ستوان لاودی را نایب‌الحکومهٔ او کردند و مستملكات خان را تجزیه کردند. مستنگ و کویته به شاه شجاع داده شد، گو اینکه انگلیسیان به ادارهٔ آنجا به نام وی ادامه دادند. کچهی زیر نظر کارگزار سیاسی سند غربی قرار گرفت.

🔹 پسر مهراب، به نام میر نصیرخان دوم، توانست ایلات را گردهم آورد و سال بعد کلات را مجدداً تصرف کنند. نصیر که از حمایت همگانی مردم بهره‌مند شده بود، چندی بعد کویته و مستنگ و کچهی را نیز گرفت، زد و خوردهای محلی تا ۱۸۴۲ ادامه یافت تا اینکه انگلیسیان به سب مسائل مهم‌تری در افغانستان و جاهای دیگر از بلوچستان بیرون رفتند.

🔹 از جمله شرایط عقب‌نشینی ایشان این بود که سیبی تحت حکومت انگلستان باقی بماند و پشین به تصرف افغانها درآید. ولی کویته از قلمرو کلات جدا نشد. بریتانیا متعهد شد که در صورت حملهٔ خارجی به نصیر به کمک او بیاید و نصیر هم دست‌نشاندگی شاه شجاع و کمپانی هند شرقی و حق ایشان را مبنی بر استقرار نیروهای خود در مواقع اضطراری در هر نقطه کلات پذیرفت. علاوه بر این خان قبول کرد که به نصایح انگلیسیان عمل کند و قبل از کسب موافقت ایشان با کسی نجنگد و برای میرشهنواز و خانواده اش مستمری تعیین کند. خان حمایت انگلیس از خودمختاری محلی بلوچها را اساساً تحت شرایطی شبیه رابطهٔ تاریخی خود با افغان‌ها به دست آورده بود. جنبهٔ جدید آن نقشی بود که انگلیسیان در منافع افغان‌ها بر عهده داشتند.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 تفتان سربلند
🔹 #طبیعت زیبای بلوچستان

💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)

🔹 گسترش منافع انگلستان به سوی غرب تا مکران، حساسیت ایران را نسبت به این منطقه برانگیخت. ایشان نیز به موازات اقداماتی در زمینهٔ برقرار کردن مجدد نفوذ خویش، به جمع‌آوری اطلاعات پرداختند. کوشش‌های نخستین، معلول علاقهٔ واليان کرمان در زمان ناصرالدین شاه بود (آقایان فرمانفرما؛ وزیری کرمانی؛ سپهر). اقدامات گسترده‌تر برای ایجاد امنیت در ناحیه در زمان رضاشاه انجام گرفت (آقایان جهانبانی؛ کیهان؛ رزم آرا؛ تقی زاده). در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روس‌ها به تجسساتی در بلوچستان ایران دست زدند (آقایان ریتیخ و زارودنیی). دیگر اروپاییان، به ویژه آلمانی‌ها، نیز به این ناحیه علاقه‌مند شدند (مثلاً گاستایگر اتریشی) گو اینکه کمتر اطلاعات جدیدی منتشر کردند.

🔹 از ۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷، قسمت اعظم بلوچستان -به طور رسمی یا غیررسمی- زیر نظر بریتانیا قرار داشت و بیشتر منظور این بود که امنیت ایالت سرحد شمال غربی را از سوی ایران و افغانستان حفظ کنند. بریتانیایی‌ها در مرحلهٔ خاصی در خلال این مساعی، برای تعیین حدود بین‌المللی از میان قلمرو ایل‌های بلوچ، با ایران و افغانستان مذاکره کردند. این مرزها تقریبا بر اساس حوزهٔ نفوذ خان كلات بود، ولی در برخی جاها به منافع رهبران محلی نیز توجه شد. پس از آن توجهشان به در دست گرفتن زمام امور حکومت کلات معطوف گردید. نخست از طریق خان و بعدها به نام خان، و به تدريج حکومت مناطق بی‌طرف میان ایشان و افغانستان و نیز ناحیه‌های پر دردسری چون بخش‌های شرقی ایل‌های مری و بوگتی را عهده‌دار شدند. مداخله انگلیسیان در زندگی بلوچ‌ها عمدتاً بدين‌منظور بود که به عنوان وسیلهٔ حفظ آرامش و امنیت داخلی، اقتدار خان و حکام خرده‌پا را در مکران تقویت کنند، مرز را مشخص سازند، خط تلگراف بکشند، و (با مقداری تأخير) سرانجام تجارت برده را لغو کنند

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 مستندی از ساختمان تلگرافخانه انگلیسی‌ها در چابهار

💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۳۷)

🔹 در ۱۲۵۵/ ۱۸۳۹ شکست هیئت دیپلماتیک انگلیس که به کابل اعزام شده بود و ورود فرستاده‌ای روسی بدان شهر، باعث شد که نایب‌السلطنه انگلیس تصمیم به تصرف افغانستان بگیرد و شاه شجاع را مجدداً در کابل بر سرکار بیاورد. تضمین امنیت ارتش در مسیر خود به قندهار، مستلزم تسلط بر بلوچستان بود. لیچ، نخستین انگلیسی که برای انعقاد قرارداد با خان اعزام شده بود، توفیق نیافت. در همان سال سرالکساندر برنز اعزام شد و به توافقی رسیدند که به موجب آن حاکمیت و مرزهای کلات تضمین می‌شد و مسئولیت امنیت و تدارکات نیروهای انگلیسی، در برابر ۱۵۰۰۰ روپیه به اضافهٔ قیمت تدارکات بر عهدهٔ خان قرار گرفت. این موافقتنامه در حکم پایان خودمختاری بلوچستان [بلوچستان شرقی] بود.

🔹 در دورهٔ صد سالهٔ بعد، مطالب بسیاری درباره بلوچ‌ها و بلوچستان منتشر گردید. انگلیسیان در اوایل قرن نوزدهم، به جمع‌آوری و مرتب کردن اطلاعات درباره تمام هند پرداختند و نتایج آن را به شکل فرهنگ‌های جغرافیایی محلی منتشر کردند. فرهنگ‌های جغرافیایی محلی بلوچستان (۱۹۰۶ - ۱۹۰۸) هشت جلد است. هر فرهنگی به یک یا چند بخش حکومتی می‌پردازد و در چهار فصل ترتیب یافته است: ۱) وصف جغرافیای محل: شامل بررسی تاریخی وضع اجتماعی؛ ۲) مطالبی درباره وضع اقتصادی (کشاورزی، اجاره، نیروی کار و قیمت‌ها، اوزان و اندازه‌ها، جنگل‌ها و منابع طبیعی دیگر، بازرگانی و حمل و نقل)؛ ۳) شرحی درباره حکومت (درآمد، دادگستری، شهربانی، امور عام‌المنفعه) و ۴) فرهنگ‌های کوچکی که به وصف هر آبادی می‌پردازد. مجلداتی که دربارهٔ بلوچستان تهیه شده مجموعه‌ای خارق العاده از انواع اطلاعات است، و از جمله بهترین فرهنگ‌هایی است که در هند، یا هر جای دیگر در زمینه‌ای مشابه منتشر شده است. این بخش بر اساس اطلاعات برگرفته از این فرهنگ‌ها، و استنتاجات تقی‌زاده و جهانبانی از آنها به زبان فارسی، و تحقیقات چاپ نشده نویسنده است، مگر آنکه منبع دیگری ذکر شود.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 رقص دوچاپی و سه‌چاپی بلوچی
🔹 قلعه‌گنج کرمان

💠 @balochs_history

377 0 12 2 25

🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خان‌نشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)

🔹 در این دوره، بخش شرقی بلوچستان ظاهراً تجارت پر رونق‌تری داشته است. گفته شده است که لس بلا دارای سیصد خانه بوده که یک سوم آنها متعلق به هندوها بوده است. وَد شهرک کوچکی در جهلاوان بوده است مشتمل بر دو گروه خانه‌های گلی در فاصله حدود صدمتری یکدیگر که پنجاه خانهٔ گروه غربی را عمدتاً بازرگانان هندو در اختیار داشته‌اند، و مسلمانان از جمله عیسی و ولی محمد، سرداران ایل منگل، در ۲۵ تا ۳۰ خانه در شرق می‌زیسته‌اند. نَل، مرکز ایل بیزنجو تقریباً به همین وسعت ولی دارای قلعه‌ای بوده است. خزدار دارای قلعه‌ای ویران و چندین دهکده، هر یک متشکل از دو تا سه خانه، بر روی هم شاید شصت خانه بوده که در سه تای آنها هندوها سکونت داشته‌اند. خود کلات حدود هشتصد خانه داشته که در بسیاری از آنها هندوها می‌زیسته‌اند. کمی بیرون از شهر، دو آبادی وجود داشته که افراد ایل بابی افغانی که در تبعید بوده‌اند در آنجا می‌زیسته‌اند.

🔹 در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم، انگلیسیان هند، به سبب نگرانی از مرز شمال غربی خود، به این ناحیه توجه بیشتری کردند. کاپیتان گرانت نخستین انگلیسی بود که در ۱۲۲۴ / ۱۸۰۹، برای بررسی امکان ورود لشکری اروپایی از آن سمت، حرکت کرد. کاپیتان سیتون، نمایندهٔ انگلیس مقیم مسقط، به او اطلاع داد که منطقه غیرمسکونی است. گوادر، بندری که گرانت در آن پا به خشکی نهاد، به میر سوبان، یکی از سرکردگان جدگال تعلق داشت که قدرتمندترین حاکم در سراسر مکران بود. او در نِگور، با میر سوبان دیدار کرد و از او پذیرایی شایانی شد. در اسفندماه به قصرقند رسید که حاکم آن، شیخ سمندر، مستقلاً بر آن حکومت می‌کرد. در آنجا منتظر محمد خان حاکم گِه (نیکشهر کنونی) شد، چون قرار بود که با حمایت او به منطقه داخل شود. از نظر قدرت محلی، تنها کچ به گِه برتری داشت. از گِه به بمپور رفت. حاکم بمپور قابل اعتماد نبود و گرانت به قصرقند و گِه و چابهار بازگشت و از آنجا، در امتداد ساحل، به جاسک و بندرعباس رفت. به گزارش گرانت، سفر او تنها به سبب معرفی نامه‌هایی ممکن شد که نماینده انگلیس مقیم مسقط خطاب به میرسوبان به او داده بود. داد و ستد میان مسقط و چابهار قابل توجه بود، و گرانت حواله‌هایی نیز از مسقط با خود آورده بود. او در لباس اروپایی سفر می‌کرد و همگان را «مبادی آداب‌تر و مهمان‌نوازتر از آنچه معرفی شده بودند» می‌یافت

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔹 فستیوال موسیقی بندراتی در چابهار
🔹 شب بلوچستان

💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خان‌نشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)

🔹 دربارهٔ این دوره که بلافاصله پیش از مداخله انگلیسیان در ناحیه است، برای نخستین بار اطلاعات اقتصادی نسبتاً مفصلی موجود است؛ خان در بیشتر ولایات کشور دارای املاک خالصه بود، ولی بیشتر عایدات آنها را کارگزارانی که مسئول جمع‌آوری آن بودند، هزینه می‌کردند. قسمت عمدهٔ درآمد خان از کچّهی، یعنی حاصلخیزترین ایالات او تامین می شد. عایدات او را از این منبع سیصد هزار روپیه در سال تخمین زده‌اند. کلات در گذشته (با نام کیزکانان) مرکز مبادله مهمی برای کالاهای خراسان و قندهار و کابل و هند بود، ولی در دهه ۱۸۲۰ تجارت آن اهمیتی نداشت. کل درآمد بلوچستان و ضمایم آن در ۱۲۲۵ حدود دویست هزار روپیه تخمین زده شده است.

🔹 حاجی عبدالنبی -که به گفته لیچ در ۱۲۵۴ / ۱۸۳۸ برای جمع آوری اطلاعات محرمانه به مکران سفر کرد- بخشی از راه (از مستنگ به سوی پنجگور) را با «شاهقاسی» خان همسفر شد که با نیرویی سیصد نفره عازم جمع‌آوری عايدات خان بود. به گفته همین سیاح، در خاران، که مستقل از كلات و تحت حکومت قندهار بوده، پنج یا شش آهنگر و یک بازرگان هندو و چندین نجار و شصت بافنده وجود داشته است. و در دزک در غرب نیز دست کم هزار بافنده منسوجات کتانی که پارچه‌هایشان به اطراف صادر می‌شده و صد بازرگان هندو بوده‌اند. وی همچنین ارقامی دربارهٔ بسیاری از آبادی‌های سرحد و مکران با جزئیات سیاسی و اقتصادی جالب، همراه با شرح ماجراهای خود، به دست داده است. ورای اقتدار خان کلات و سلطان عماند این سرزمین -که قسمت اعظم آن اکنون بلوچستان ایران است- به حکومت‌های کوچکی مبتنی بر قلعه‌هایی در آبادی‌های کشاورزی تقسیم شده بود. یکی از یافته‌های پاتینجر در ۱۲۲۵ / ۱۸۱۰ این بود که حاکم بمپور، دولت مرکزی ایران را تحقیر می‌کرده است.

🔹 ادعای ایران حاکی از مالکیت تمام بلوچستان تا هند، از زمان هخامنشیان ادامه داشته است، ولی فقط نادرشاه سعی کرد تا آن را ثابت کند. سرانجام، شورش آقاخان و اقدامات او میان سالهای ۱۲۵۴ و ۱۲۶۰، محمد شاه قاجار را بر آن داشت تا نیرویی به این منطقه بفرستد.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔹 روستای کوران سفلی، ڈَمِّن (دامن)، ایرانشهر
🔹 بومگردی هانی مونت

#طبیعت
💠 @balochs_history

434 0 10 4 26

🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خان‌نشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)

🔹 ظاهراً چابهار پس از مرگ سید سلطان در ۱۲۱۹، به دست عمان افتاد ولی پس از مدت کوتاهی پس گرفته شد. در ۱۲۲۲، درآمد آن پنج هزار روپیه در سال بود که هنوز هم تمام آن به سلطان عمان داده می شد. دربارهٔ گوادر و چابهار جز اینکه از نظر رونق و آبادانی به‌سرعت از بندرهای مجاور یعنی پستی و جیوَنی پیشی گرفت، اطلاع چندانی در دست نیست. در حدود ۱۲۸۰، پیشروی انگلیسیان توجه حکومت ایران را جلب کرد. حکام آبادی‌های عمدهٔ مکران درباره وضع و امنیت بندرها همیشه با عمان تماس داشتند.

🔹 میر نصیر خان مسلمانی متعبد بود، از بازرگانان هندو در قلمرو خود حمایت می‌کرد و خود را مکلف به مبارزه با بدعت ذکریان در مکران می‌دانست. نیم قرن ثبات سیاسی ایجاد کرد که در نتیجهٔ آن کشاورزی و داد و ستد رو به افزایش نهاد ولی پس از مرگ نصیر زوال سریع بود. جانشین او کوچک‌ترین پسرش محمود بود که هنوز صغیر و هفت ساله بود. نفوذ کلات در مكران تقريباً بلافاصله از میان رفت و ناحیه میان رهبران محلی تقسیم شد. جریانات جانشینی روشن نیست. فقط می‌دانیم که بهرام، نوهٔ میر محبت، آن را نپذیرفت و کراچی را تصرف کرد، اما نایب‌الحکومه که به نام محمود عمل می‌کرد، با کمک شاه زمان، والی قندهار، او را شکست داد.

🔹 محمود پس از اینکه به سن رشد رسید، از عهدهٔ وظیفهٔ تجديد حيات حکومت پدر برنیامد و نواحی اطراف جملگی علم استقلال برافراشتند. در ۱۲۲۵ / ۱۸۱۰ هنری پاتینجر، یکی از نخستین سیاحان انگلیسی که به بلوچستان مسافرت کرده بود، مشاهده کرد که سرداران مستقلاً عمل می‌کنند، پسر محمود، میر مهراب خان دوم، اندک زمانی راه انحطاط را سد کرد، کیچ را مجدداً تسخیر کرد، ولی وزیرانش مشکلاتی به وجود آوردند و موجب زیان‌هایی در شمال و شرق شدند.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 کوه‌های مریخی هینگُل
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)


#طبیعت
💠 @balochs_history


🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام

‏━━━≼🔸≽━━━

📃 اصل و منشأ بلوچ‌ها
🪶 برایان اسپونر

‏━━━≼🔸≽━━━

🔹 خان‌نشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)

🔹 احمد بن سعید، حاکم صحار، در ۱۱۵۳ سر به شورش برداشت و سلسلهٔ آل بوسعید را بنیان گذاشت. احمد که بازرگان و صاحب کشتی بود، نمی‌توانست به پیوندهای قبیله ای متکی باشد و ناگزیر بلوچ‌ها و غلامان آفریقایی را به عنوان سرباز اجیر کرد.

🔹 در ۱۱۹۹، یکی از مدعیان حکومت عمان به نام سید سلطان بن احمد به مکران پناهنده شد. بر اساس روایات محلی، سید سلطان نخست به کولواه، به روستای رَک که مجهز به برج و بارو و متعلق به ایل میرواری بود آمد و از آنجا به اتفاق دادکریم میرواری به خاران رفت در آنجا میر جهانگیر، یکی از سرکردگان نوشیروانی‌ها از او حمایت کرد. سپس آنها به اتفاق به حضور میر نصیرخان در کلات رفتند. ظاهراً نصیر نخست پذیرفت که به او کمک کنند تا در عمان مستقر گردد ولی در نهایت تنها گوادر را به او داد.

🔹 در آن ایام گوادر از رونق افتاده بود و روستای ماهیگیری بی‌اهمیتی شمرده می‌شد. مدارکی حاکی از قصد واقعی نصیر موجود نیست. بعدها عمان مدعی شد که گوادر هدیه‌ای دایمی بوده است. گیچکی‌ها بدین امر اعتراض کردند و مدعی شدند که نصیر حق داشته تنها نیمی از عایدات را که به خود او متعلق بوده انتقال دهد، نه نیمی را که به ایشان (خاندان گیچکی) تعلق داشته است.

🔹 تا ۱۲۰۷، که سید سلطان سرانجام به حکومت عمان رسید، ظاهراً گوادر را پایگاهی برای حملات خود به ساحل عمان قرار داده بود. وی پس از استقرار در عمان، گوادر را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و نماینده‌ای با عده‌ای نیرو برای تصرف آن ناحیه و ساختن دژی بدانجا فرستاد؛ سپس نیرویی به چابهار فرستاد که با کمک بازرگانان اسماعیلی آنجا، با تظاهر به اینکه به ماهیگیری مشغول‌اند، به بندرگاه وارد شدند و آنگاه با حمله‌ای ناگهانی شهر را تصرف کردند. چابهار تا آن زمان تحت حکومت شخصی به نام شفیع محمد از ایل بلیدی بود که ربع درآمد خود را به میر سوبان حاکم جدگالی باهو، می‌داد، و مدتی بود که ربع دیگری نیز به عمان می‌پرداخت.

#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history


🔹 رودخانه هینگول
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)

#طبیعت
💠 @balochs_history

17 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.