✍ متن ارسالی/
قسمت:1⃣
💟 سخنی با خود:
پس از هجده (۱۸)سال و.. ادعای معرفت پژوهی تئوری و عملی در همراهی با سمت عرفان کمال مکتب شعوری-معرفتی عرفان کیهانی(حلقه)،اکنون به پرسش های خود، پاسخ میدهم:
پاییز ۱۴۰۳
✳ پرسش یک:
من در حال حاضر کی هستم؟
✅ پاسخ یک:
از منظری دیگر، من فقط یک کالبد جسمی حامل مجموعه کالبد ها و.. وظیفه مند، در امور روان، ذهن، اختر و..، ی دارای اطلاعات طبقه بندی شده ی حیاتی هستم؛ کالبدهای کم و بیش شبیه خودم، هر یک به فراخور بینش و سلیقه و انتظارات و توقعات و سهم خواهی و منافع دیگر شناسانه ی خود از وجود من، برایم نام، صفت، پست، مقام، جنسیت، ملیت و.. ای را در نظر گرفته است!
مانند:
انسان، آدم، بنده خدا، فرزند، مرد، همسر، پدر، دایی، عمو، ایرانی، همکار، شهروند، بیمار، کارمند، عضو یک گروه، مجموعه و فرقه، شاگرد، استاد، شاگردنما، استادنما، نفوذی، منحرف، متخلف، عامل امنیتی، حلقه سوار، توطئه گر، خود مدیر پندار، خودنما، بی وفا، نمک نشناس، کافر، معاند، منافق، گستاخ، خیانتکار، سارق معنوی، سارق ادبی، بی همه چیز، بی خویشتن، حراف انحرافات، خودفروخته، بی شرف، دشمن خدا، اخراجی، بی خیال، آب زیرکاه، و زیرپوستی، بی نام، و.. الی ماشالله عنوان، صفت و نام پیشوند و پسونددار به ظاهر بد یا خوب دیگر..
✳ پرسش دو:
زمانی که با مکتب عرفان کیهانی(حلقه)همراه شدم، چه چیزی از خود داشتم؟
✅ پاسخ دو:
بجز میراثی عظیم ولی مبهم از گذشتگان بشری در قالب انواع تضاد و تصورات جنگ و مبارزه با درد بیماریهای گوناگون فکری، ذهنی، روانی، جسمی و..با انبوهی از پرسش های بی پاسخ، هیچ چیز دیگری، نداشتم.
✳ پرسش سه:
هجده(۱۸)سال قبل، از مختصر معارفه الفبای مقدماتی و اصول پایه ی آموزه های فرادرمانی و..، در مکتب عرفان کیهانی(حلقه)،چه چیزی فهمیده بودم؟
✅ پاسخ سه:
ابتدا دانستم:
در این مکتب، بدون سعی و تلاش و یا نیاز به ضدیت و مبارزه، حداقل هفتاد درصد(۷۰٪)بیماریها و دردهایم به سبب ارتباط با حلقه های رحمانیت عام الهی و فیض روح القدس، بدون منت التیام و درمان و بلاخره در اثر تجربیات عملی و ارتقاء بینش به مرور پاسخ تمامی پرسش هایم را خواهم یافت؛
سپس آگاه شدم؛
سلسله ارتباط(اتصال)خاص با هوشمندی و شعور الهی، به واسطه ی وجود مرکزیتی است که به محض تائید و انعقاد سوگند در پیشگاه خداوند، کلید وصل اولیه و قطع احتمالی آن توسط آقای محمدعلی طاهری بعنوان معرف شعور الهی و بنیانگذار و مربی اصلی مکتب مربوطه، بین مربی معرفت و معرفت پژوه، برقرار و قابل دریافت، بهرمندی، حفاظت و هدایت و کنترل می باشد.
آنگاه تفهیم شدم،
اندیشه ی تئوری بنیانگذار مکتب، همانا فراکل نگری بر مبنای وحدت وجود و یکپارچگی و هوشمندی جهان هستی و آگاهی از رموز و آطلاعات کیهان و به پشتوانه داشته هایی از تاریخ عرفان ایرانی_اسلامی است؛
در نهایت گفته شد؛
منش یا رویه عملی در این مکتب شعوری-معرفتی متعلق به ایشان، عشق حقیقی یا فنای(فرادرمانگر و معرفت آموز)در معشوق(فرادرمانگیر و معرفت پژوه)،می باشد.
✳ پرسش چهار:
اشتیاق برای انتخاب و آغاز معرفت پژوهی در مکتب شعوری-معرفتی مورد تعریف، چه هنگامی به اوج رسید؟
✅ پاسخ چهار:
هنگامی که دانستم:
مبنای شناخت انسان، از منظری دیگر است؛ و شرکت در دوره های این مکتب شعوری-معرفتی صرفا برای خود شناسی(نه دیگر شناسی)و جهت ایجاد تحول در بینش و منش معرفت پژوه تا درک صلح فراکل است؛(بطور خدامحور_خدامحور)
و در این مسیر هیچگونه نیاز و نشانه ای برای کاربرد و بهرمندی ابزاری و تبلیغاتی و سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم به روش های زیر نیست؛
- تقلید ار رویه های رایج سنتی، مثل معلمی و مراد بازی(ماهواره سازی برای پرتاب در مدار موردنظر مراد)و شاگردی و مریدی(ماهواره در گردش به حول محور مراد برای تحقق اهداف خاص وی..)،
- تکرار پند و نصیحت و قال فلان.. عالمانه و پدرانه و.. مصلحتی،
- ورود به رینگ دعوا و مبارزه های کلامی و
- نیاز به هرگونه پنهانکاری و پیچاندن و معامله با فنون و حیله های زرگری و سیاسی(پلتیک)
از اینرو هر معرفت پژوه در طول مسیر، به تجربه و تحقیق و با تشخیص و قیاس و ارزیابی خود بلاخره در می یابد، عادتهای گذشته ی بهرگیری از چنان ابزارهایی در لحظات زندگی روزمره، رفته رفته به سمت صفر میل می کند یا نمی کند.
پس، هجده(۱۸)سال قبل، نسبت به مجموع این گونه اظهارات و وعده های معارفه ای(غیر تبلیغی)،درست یا غلط چنین بینش و فهم و برداشت بسیار دلپسند و منطقی و قابل آزمون را داشتم؛ چیزی که باعث اوج اشتیاق و سوگند خوردن برای آغاز و تداوم معرفت پژوهی با آن اصول بوده است؛ و علیرغم قضاوت های گوناگون دیگر شناسان در این خصوص، همچنان نیز بر همین پایه هستم.
ادامه...
#محمدعلی_طاهری
#عرفان_کیهانی_حلقه
#هدف_ما
#عرفان_کمال
#عرفان_قدرت
#خودشناسی
#خودشناسی_نه_دیگرشناسی
#پرسش_و_پاسخ
#سخنی_با_خود
@AD1_review
@aslahane_96
قسمت:1⃣
💟 سخنی با خود:
پس از هجده (۱۸)سال و.. ادعای معرفت پژوهی تئوری و عملی در همراهی با سمت عرفان کمال مکتب شعوری-معرفتی عرفان کیهانی(حلقه)،اکنون به پرسش های خود، پاسخ میدهم:
پاییز ۱۴۰۳
✳ پرسش یک:
من در حال حاضر کی هستم؟
✅ پاسخ یک:
از منظری دیگر، من فقط یک کالبد جسمی حامل مجموعه کالبد ها و.. وظیفه مند، در امور روان، ذهن، اختر و..، ی دارای اطلاعات طبقه بندی شده ی حیاتی هستم؛ کالبدهای کم و بیش شبیه خودم، هر یک به فراخور بینش و سلیقه و انتظارات و توقعات و سهم خواهی و منافع دیگر شناسانه ی خود از وجود من، برایم نام، صفت، پست، مقام، جنسیت، ملیت و.. ای را در نظر گرفته است!
مانند:
انسان، آدم، بنده خدا، فرزند، مرد، همسر، پدر، دایی، عمو، ایرانی، همکار، شهروند، بیمار، کارمند، عضو یک گروه، مجموعه و فرقه، شاگرد، استاد، شاگردنما، استادنما، نفوذی، منحرف، متخلف، عامل امنیتی، حلقه سوار، توطئه گر، خود مدیر پندار، خودنما، بی وفا، نمک نشناس، کافر، معاند، منافق، گستاخ، خیانتکار، سارق معنوی، سارق ادبی، بی همه چیز، بی خویشتن، حراف انحرافات، خودفروخته، بی شرف، دشمن خدا، اخراجی، بی خیال، آب زیرکاه، و زیرپوستی، بی نام، و.. الی ماشالله عنوان، صفت و نام پیشوند و پسونددار به ظاهر بد یا خوب دیگر..
✳ پرسش دو:
زمانی که با مکتب عرفان کیهانی(حلقه)همراه شدم، چه چیزی از خود داشتم؟
✅ پاسخ دو:
بجز میراثی عظیم ولی مبهم از گذشتگان بشری در قالب انواع تضاد و تصورات جنگ و مبارزه با درد بیماریهای گوناگون فکری، ذهنی، روانی، جسمی و..با انبوهی از پرسش های بی پاسخ، هیچ چیز دیگری، نداشتم.
✳ پرسش سه:
هجده(۱۸)سال قبل، از مختصر معارفه الفبای مقدماتی و اصول پایه ی آموزه های فرادرمانی و..، در مکتب عرفان کیهانی(حلقه)،چه چیزی فهمیده بودم؟
✅ پاسخ سه:
ابتدا دانستم:
در این مکتب، بدون سعی و تلاش و یا نیاز به ضدیت و مبارزه، حداقل هفتاد درصد(۷۰٪)بیماریها و دردهایم به سبب ارتباط با حلقه های رحمانیت عام الهی و فیض روح القدس، بدون منت التیام و درمان و بلاخره در اثر تجربیات عملی و ارتقاء بینش به مرور پاسخ تمامی پرسش هایم را خواهم یافت؛
سپس آگاه شدم؛
سلسله ارتباط(اتصال)خاص با هوشمندی و شعور الهی، به واسطه ی وجود مرکزیتی است که به محض تائید و انعقاد سوگند در پیشگاه خداوند، کلید وصل اولیه و قطع احتمالی آن توسط آقای محمدعلی طاهری بعنوان معرف شعور الهی و بنیانگذار و مربی اصلی مکتب مربوطه، بین مربی معرفت و معرفت پژوه، برقرار و قابل دریافت، بهرمندی، حفاظت و هدایت و کنترل می باشد.
آنگاه تفهیم شدم،
اندیشه ی تئوری بنیانگذار مکتب، همانا فراکل نگری بر مبنای وحدت وجود و یکپارچگی و هوشمندی جهان هستی و آگاهی از رموز و آطلاعات کیهان و به پشتوانه داشته هایی از تاریخ عرفان ایرانی_اسلامی است؛
در نهایت گفته شد؛
منش یا رویه عملی در این مکتب شعوری-معرفتی متعلق به ایشان، عشق حقیقی یا فنای(فرادرمانگر و معرفت آموز)در معشوق(فرادرمانگیر و معرفت پژوه)،می باشد.
✳ پرسش چهار:
اشتیاق برای انتخاب و آغاز معرفت پژوهی در مکتب شعوری-معرفتی مورد تعریف، چه هنگامی به اوج رسید؟
✅ پاسخ چهار:
هنگامی که دانستم:
مبنای شناخت انسان، از منظری دیگر است؛ و شرکت در دوره های این مکتب شعوری-معرفتی صرفا برای خود شناسی(نه دیگر شناسی)و جهت ایجاد تحول در بینش و منش معرفت پژوه تا درک صلح فراکل است؛(بطور خدامحور_خدامحور)
و در این مسیر هیچگونه نیاز و نشانه ای برای کاربرد و بهرمندی ابزاری و تبلیغاتی و سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم به روش های زیر نیست؛
- تقلید ار رویه های رایج سنتی، مثل معلمی و مراد بازی(ماهواره سازی برای پرتاب در مدار موردنظر مراد)و شاگردی و مریدی(ماهواره در گردش به حول محور مراد برای تحقق اهداف خاص وی..)،
- تکرار پند و نصیحت و قال فلان.. عالمانه و پدرانه و.. مصلحتی،
- ورود به رینگ دعوا و مبارزه های کلامی و
- نیاز به هرگونه پنهانکاری و پیچاندن و معامله با فنون و حیله های زرگری و سیاسی(پلتیک)
از اینرو هر معرفت پژوه در طول مسیر، به تجربه و تحقیق و با تشخیص و قیاس و ارزیابی خود بلاخره در می یابد، عادتهای گذشته ی بهرگیری از چنان ابزارهایی در لحظات زندگی روزمره، رفته رفته به سمت صفر میل می کند یا نمی کند.
پس، هجده(۱۸)سال قبل، نسبت به مجموع این گونه اظهارات و وعده های معارفه ای(غیر تبلیغی)،درست یا غلط چنین بینش و فهم و برداشت بسیار دلپسند و منطقی و قابل آزمون را داشتم؛ چیزی که باعث اوج اشتیاق و سوگند خوردن برای آغاز و تداوم معرفت پژوهی با آن اصول بوده است؛ و علیرغم قضاوت های گوناگون دیگر شناسان در این خصوص، همچنان نیز بر همین پایه هستم.
ادامه...
#محمدعلی_طاهری
#عرفان_کیهانی_حلقه
#هدف_ما
#عرفان_کمال
#عرفان_قدرت
#خودشناسی
#خودشناسی_نه_دیگرشناسی
#پرسش_و_پاسخ
#سخنی_با_خود
@AD1_review
@aslahane_96