گفت: خوبی؟!
گفتم نه! خستهام از تکیه گاه نداشتن! تسلیم نشونده به نظر میرسم اما از سر میل قلبیام قوی نماندم! مجبور بودم، چارهی دیگری نداشتم!
گفت: ولی بعدا برای این توفیق اجباری و این تلاش، خوشحال خواهیبود...
گفتم: تو خیال کن من درخت انگورم، قوی و محکم، اما تکیه دهنده!!! و حالا شاخههای بینهایت سنگینی به روی من خم شده اند. خسته، ناگزیر و خمیده، به دنبال دیوار میگردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@SoulofDream ✔️
گفتم نه! خستهام از تکیه گاه نداشتن! تسلیم نشونده به نظر میرسم اما از سر میل قلبیام قوی نماندم! مجبور بودم، چارهی دیگری نداشتم!
گفت: ولی بعدا برای این توفیق اجباری و این تلاش، خوشحال خواهیبود...
گفتم: تو خیال کن من درخت انگورم، قوی و محکم، اما تکیه دهنده!!! و حالا شاخههای بینهایت سنگینی به روی من خم شده اند. خسته، ناگزیر و خمیده، به دنبال دیوار میگردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@SoulofDream ✔️