#جنون_پاییزی
#پارت_77
شاهرخ انوشکا رو دید، با لباس قرمزش امشب مثل گل رز سرخ شده بود، چقدر زیبا شده،
اصلا تحمل نداشت و دلش میخواست بره پیشش.
شاهرخ هنوز داشت انوشکا رو آنالیز میکرد که نگاهش روی رژ سرخش ثابت موند، حسی خوبی نداشت، درسته خیلی خوشگل و جذاب شده بود ولی دلش نمیخواست رژش انقدر پر رنگ و تو چشم باشه، ولی اگه میرفت میگفت رژت رو کمرنگ کن انوشکا چی میگفت؟!!
حتما میگفت رژش چه ربطی به استاد داره!
توی همین فکرها بود و به انوشکا خیره شده بود که دید مایکل با لبخند چِندشی داره به طرف انوشکا میره،
شاهرخ یاد اون روز توی کلاس افتاد وقتی انوشکا کنفرانس داشت و مایکل با لبخندی شبیه به لبخند الانش به انوشکا نگاه میکرد و بهش تیکه مینداخت...
با یادآوری اون روز و اون بحث اخم کرد و به مایکل چشم دوخت.
مایکل به طرف انوشکا رفت با لحن کشداری که به خاطر مستی بود گفت:
-وای انوشکا چقدر خوشگل شدی عشق من.
شاهرخ که تونسته بود حرف های مایکل رو لبخونی کنه با این حرف مایکل عصبی شد و جام مشروبی که توی دستش بود رو یه نفس سر کشید.
همون لحظه آهنگ رومانتیکی شروع به پخش شدن کرد و همهی زوج ها رفتن وسط استیج رقص و شروع به رقصیدن دونفره کردن.
وارون دست عالیا رو گرفت و با خودش به سمت استیج برد، عالیا و وارون تمام عشقی که به هم داشتن رو تو نگاهشون ریختن و به هم خیره شدن و آروم شروع به رقصیدن کرد.
شاهرخ هنوز نگاهش روی انوشکا بود که مایکل همش بلند بلند جک میگفت و میخندید و صدای اون مایکل به شدت روی اعصاب شاهرخ بود.
شاهرخ داشت با نفرت تمام به مایکل نگاه میکرد که:
-استاد
با صدای دختری به خوش اومد و به طرف صدا نگاه کرد که، دیشا با عشوه داشت بهش نگاه میکرد،
دیشا چند قدم نزدیک تر رفت و گفت:
-استاد میشه با هم برقصیم...
شاهرخ میخواست درخواستش رو رد کنه ولی دیشا فرصت حرف زدن به شاهرخ نداد و دستش رو گرفت و با عشوه گفت:
-استاد بیاین دیگه... لطفا
شاهرخ که اصرار دیشا رو دید کلافه دستی به موهاش کشید و گفت:
-باشه بریم.
✨ @Romansrk2020 ✨
#پارت_77
شاهرخ انوشکا رو دید، با لباس قرمزش امشب مثل گل رز سرخ شده بود، چقدر زیبا شده،
اصلا تحمل نداشت و دلش میخواست بره پیشش.
شاهرخ هنوز داشت انوشکا رو آنالیز میکرد که نگاهش روی رژ سرخش ثابت موند، حسی خوبی نداشت، درسته خیلی خوشگل و جذاب شده بود ولی دلش نمیخواست رژش انقدر پر رنگ و تو چشم باشه، ولی اگه میرفت میگفت رژت رو کمرنگ کن انوشکا چی میگفت؟!!
حتما میگفت رژش چه ربطی به استاد داره!
توی همین فکرها بود و به انوشکا خیره شده بود که دید مایکل با لبخند چِندشی داره به طرف انوشکا میره،
شاهرخ یاد اون روز توی کلاس افتاد وقتی انوشکا کنفرانس داشت و مایکل با لبخندی شبیه به لبخند الانش به انوشکا نگاه میکرد و بهش تیکه مینداخت...
با یادآوری اون روز و اون بحث اخم کرد و به مایکل چشم دوخت.
مایکل به طرف انوشکا رفت با لحن کشداری که به خاطر مستی بود گفت:
-وای انوشکا چقدر خوشگل شدی عشق من.
شاهرخ که تونسته بود حرف های مایکل رو لبخونی کنه با این حرف مایکل عصبی شد و جام مشروبی که توی دستش بود رو یه نفس سر کشید.
همون لحظه آهنگ رومانتیکی شروع به پخش شدن کرد و همهی زوج ها رفتن وسط استیج رقص و شروع به رقصیدن دونفره کردن.
وارون دست عالیا رو گرفت و با خودش به سمت استیج برد، عالیا و وارون تمام عشقی که به هم داشتن رو تو نگاهشون ریختن و به هم خیره شدن و آروم شروع به رقصیدن کرد.
شاهرخ هنوز نگاهش روی انوشکا بود که مایکل همش بلند بلند جک میگفت و میخندید و صدای اون مایکل به شدت روی اعصاب شاهرخ بود.
شاهرخ داشت با نفرت تمام به مایکل نگاه میکرد که:
-استاد
با صدای دختری به خوش اومد و به طرف صدا نگاه کرد که، دیشا با عشوه داشت بهش نگاه میکرد،
دیشا چند قدم نزدیک تر رفت و گفت:
-استاد میشه با هم برقصیم...
شاهرخ میخواست درخواستش رو رد کنه ولی دیشا فرصت حرف زدن به شاهرخ نداد و دستش رو گرفت و با عشوه گفت:
-استاد بیاین دیگه... لطفا
شاهرخ که اصرار دیشا رو دید کلافه دستی به موهاش کشید و گفت:
-باشه بریم.
✨ @Romansrk2020 ✨