Aasoo - آسو


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Ta’lim


@Nashraasoo
فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز
تماس با ما:‌ 📩
editor@aasoo.org
🔻🔻🔻
آدرس سایت:
aasoo.org
اینستاگرام:
instagram.com/NashrAasoo
فیس‌بوک:
fb.com/NashrAasoo
توییتر:
twitter.com/NashrAasoo

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


همکاری بین‌المللی نه تنها ممکن بلکه ضروری است 🔻

✍️ امروز به هر سو که بنگریم دلایلی برای بدبینی درباره‌ی دورنمای نظم جهانیِ پایدار و صلح‌آمیز می‌یابیم. از حمله‌ی روسیه به اوکراین و تدارکات نظامیِ چین تا منازعاتِ پیچیده در خاورمیانه و روابط پرتنش در سطح بین‌المللی، همه‌چیز مایه‌ی نگرانی است. در بیرون از حوزه‌ی «سیاست اعلی» هم می‌بینیم که شهروندانِ عادی در سراسر دنیا از مشکلاتِ گوناگونی نظیر تغییرات اقلیمی، تروریسم، مهاجرت انبوه، دیکتاتوری‌های بی‌رحم، پاکسازیِ قومی و بیماری‌های همه‌گیرِ جهانی رنج می‌برند. حتی در بخش‌های توسعه‌یافته‌تر دنیا، از جمله آمریکای شمالی و اروپا، هم دلایل محکمی وجود دارد که از خود بپرسیم آیا دموکراسی واقعاً آن‌قدر که تصور می‌شد بادوام است، آیا رفاه اقتصادی هرگز نصیب بیش از «یک درصد» از جمعیت دنیا خواهد شد، و آیا واقعاً می‌توان جلوی افراط‌گراییِ ناسیونالیستی را گرفت. بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گرانِ سیاستِ خارجی به این نتیجه رسیده‌اند که احتمالاً نظم جهانیِ لیبرال در آستانه‌ی زوال است.

✍️ حتی اگر این رویدادها را نادیده بگیریم باز هم باید گفت که بدبینی نسبت به تواناییِ انسان برای رقم زدن آینده‌ای بهتر روی کره‌ی زمین امری تصادفی نیست. نظریه‌پردازانِ روابط بین‌الملل، که نظریه‌ها و توصیه‌هایشان معمولاً ــ از طرق گوناگونی مثل سخنان تحلیل‌گران رسانه‌ها و اقدامات رهبران دنیا ــ به گفتمان عمومی راه می‌یابد عمدتاً بر این تمرکز کرده‌اند که چرا نمی‌توانیم به یکدیگر اعتماد کنیم، چطور نفع شخصی بر نظام کشورها حاکم است، و چرا محاسباتِ نادرستِ رهبران معمولاً آنها را به مخاطره‌جویی می‌کشاند، روندی که اغلب تشدید می‌شود و ما را در آستانه‌ی جنگ قرار می‌دهد. یکی از بنیادی‌ترین مفروضات در روابط بین‌الملل، هم در فضای دانشگاهی و هم در حوزه‌ی سیاست‌گذاری، این است که نظام بین‌الملل ذاتاً آکنده از هرج و مرج و خشونت است زیرا اولویت‌ها، اقدامات و رفتار انسان‌ها مبتنی بر به حداکثر رساندن نفع شخصیِ مادی است. به قول هانس مورگنتا، «همه‌ی کشورها یا دارند برای جنگ آماده می‌شوند، یا دارند پس از جنگ کمر راست می‌کنند، یا درگیر جنگ هستند.»

✍️ این بدبینیِ شایع مبتنی بر عقیده‌ی کاملاً نادرستی درباره‌ی انگیزه‌های بشری است. در واقع، گونه‌ی انسان ذاتاً به دنبال نفع شخصی و به حداکثر رساندن قدرتِ خود «نیست». انبوهی از یافته‌های جدید در حوزه‌های گوناگون ــ از جمله عصب‌پژوهی، انسان‌شناسی، زیست‌شناسی تکاملی، روان‌شناسی و بوم‌شناسی ــ به روشنی نشان می‌دهد که ما قادر، ناگزیر و مستعدیم که همدلی نشان دهیم، همکاری کنیم و جامعه‌محور باشیم. به قول جرمی ریفکین،
در علوم شناختی و زیست‌شناختی دیدگاه کاملاً جدیدی درباره‌ی طبیعتِ انسان پدید آمده که به جر و بحث در محافل روشنفکری، جامعه‌ی تجّار و دولت انجامیده است. اکتشافاتِ اخیر در عصب‌پژوهی و رشد کودک، ما را به تجدیدنظر در این عقیده‌ی قدیمی واداشته است که بنا به آن انسان‌ها ذاتاً پرخاشگر، مال‌‌پرست، فایده‌باور و خودخواه‌اند. پی بردن به این واقعیت که همدلی یکی از قابلیت‌های بنیادینِ ما انسان‌ها است پیامدهای مهم و گسترده‌ای برای جامعه دارد.


@NashrAasoo 💭


«فوق‌العاده اجتماعی‌بودن نوعی استعداد بشری است که انسان را دیگری‌نگر، همدل و متمایل به همکاریِ گسترده، حتی در میان غریبه‌ها، می‌کند. طیف وسیعی از یافته‌های تجربی در علوم طبیعی و اجتماعی به روشنی نشان می‌دهد که تمایلِ ما به همکاریِ گسترده بسیار بیشتر از تمایل به تعقیب نفع شخصی است. پژوهش درباره‌ی ماهیتِ همکاریِ انسانی با استفاده از آزمون‌های آزمایشگاهی، تحلیل‌ کلان‌داده‌ها، تصویربرداری عصبی، و مشاهداتِ میدانیِ وسیع نشان می‌دهد که ما به طور چشمگیری به دیگر انسان‌ها تمایل داریم، آن هم نه فقط به شکلی معامله‌محور و سوداگرانه.»

aasoo.org/fa/articles/4969
@NashrAasoo 🔻


محرومیت تاریخی زنان در آموزش‌های هنری در افغانستان🔻

🔸 ممنوعیت آموزش و فعالیت‌های فرهنگی و هنریِ زنان پیشینه‌ی درازی در تاریخ و فرهنگ مردسالار افغانستان دارد. این امر در حکومت‌های مختلف ابعاد گوناگونی به خود گرفته و همواره مانع از آموزش استاندارد زنان در عرصه‌ی هنر شده است. در نتیجه، نقش و تأثیر زنانِ هنرمند افغانستان در سطح داخلی و بین‌المللی اغلب نادیده مانده یا ارزش فعالیت‌هایشان ناچیز انگاشته شده است. غیبت زنانِ هنرمند افغانستان در گفتمان‌های هنریِ بین‌المللی مؤید این واقعیت‌است. این در حالی است که در سال‌های اخیر، هنرمندان زنِ خاورمیانه توجه فزاینده‌ای را به خود جلب کرده‌اند، نمایشگاه‌ها و رویدادهای متعددی به بررسی دیدگاه‌های هنریِ متنوع خاورمیانه اختصاص داده شده و هنر زنان در کانون توجه نهادها و مؤسسات هنری بین‌المللی قرار گرفته است.

🔸 علاقه به فرهنگ بصری، به‌ویژه هنر نقاشی فیگوراتیو، در افغانستان تنها با شکل‌گیریِ هویت دولتی در قرن هجدهم گسترش یافت. این تحول ارتباط تنگاتنگی با پیدایش فرهنگ درباریِ مبتنی بر الگوهای ایرانی و هندی داشت. گروهی از هنرمندانی که در زمینه‌ی خوش‌نویسی و نقاشی آموزش دیده و سرآمد بودند، معمولاً به دربار دولت‌های افغانستان راه می‌یافتند و هنرشان را وقف مضامین سفارشی درباری می‌ساختند و پسرانی را نیز به شاگردی برمی‌گزیدند. این شیوه‌ی آموزش در سال ۱۹۲۱، به دست غلام‌محمد میمنگی، مؤسس مکتب صنایع نفیسه‌ی افغانستان، به‌طور اساسی تغییر کرد. او با دریافت ویزای دیپلماتیک کشور آلمان در یکی از آکادمی‌های هنری برلین آغاز به تحصیل کرد. پس از میمنگی، عبدالغفور برشنا نیز یکی از ۲۵۰ دانشجوی افغانستانی بود که بین سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۱ در دانشگاه‌های فنی (Hochshule) آلمان آموزش دید. پس از بازگشت از برلین، میمنگی در اواسط دهه‌ی ۱۹۲۰ اولین مدرسه‌ی هنر را با عنوان «مکتب صنایع نفیسه» تأسیس کرد، جایی که برشنا در سال ۱۹۲۷ به‌عنوان معلم و پس از مرگ میمنگی در سال ۱۹۳۵ به‌عنوان مدیر در آن مشغول به فعالیت شد. این مرکز، که بر اساس روش آکادمی‌های هنر آلمان کار می‌کرد، تحت نظارت اساتید هنر آلمانی و افغانستانی، دوره‌هایی در زمینه‌ی نقاشی، مجسمه‌سازی، خیاطی، نجاری و سفال‌گری ارائه می‌کرد.

🔸 دهه‌ی ۱۹۹۰ یکی از دوره‌های تاریک در تاریخ معاصر افغانستان بود که با آغاز مجدد جنگ‌های داخلی و سپس روی کار آمدن رژیم طالبان همراه شد. در این دوران، تمامی فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی به‌شدت محدود بود و بسیاری از آن‌ها به‌طور کامل ممنوع شد. این سرکوب فرهنگی نه تنها به خاموشیِ صداهای هنری و فرهنگی انجامید، بلکه بسیاری از هنرمندان، به‌ویژه زنان، را مجبور به ترک وطن کرد. فقدان بستر مناسب اجتماعی و فرهنگی برای ارائه و گسترش هنر، جامعه‌ی هنری افغانستان را کاملاً فلج کرد. با سقوط طالبان و روی کار آمدن نظام‌های جمهوری از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، امید تازه‌ای در عرصه‌ی فرهنگ و هنر پدید آمد. در این دوره، زنان نقش چشمگیری در بازسازی فرهنگیِ کشور ایفا کردند. گرچه در مجموع تنها حدود ۲۹ درصد از دانشجویان ۱۶۷ نهاد آموزش عالی را زنان تشکیل می‌دادند، اما حضور آنان در حوزه‌هایی مانند عکاسی، نقاشی و مجسمه‌سازی افزایش یافت. بسیاری از این زنان هنرمند، آثار چشمگیری خلق کردند و توانستند در جامعه‌‌ی هنری جایگاهی برای خود پیدا کنند، هرچند اکنون اکثر آنان به‌علت تبعید و مهاجرت‌اجباری در خارج از افغانستان زندگی می‌کنند. یکی از معدود نقاط روشن در این دوران، مرکز هنرهای معاصر افغانستان بود که در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد. این مرکز توانست فضای آموزشی و هنریِ ویژه‌ای را برای زنان فراهم کند و به بستری برای شکوفایی استعدادهای هنری آنان تبدیل شد. مؤسسه‌ی فرهنگی فیروزکوه هم، که با حمایت پادشاهی بریتانیا فعالیت می‌کرد، به آموزش هنرهای حرفه‌ای و حمایت از تولیدات هنری زنان اختصاص داشت. این نهادها گرچه محدود بودند، اما در تقویت جایگاه زنان در عرصه‌ی فرهنگ و هنر نقش مهمی ایفا کردند.

@NashrAasoo 💭


«تاریخ معاصر افغانستان حاکی از چرخه‌ی پیچیده‌ای از محدودیت‌ها و فرصت‌ها برای زنان هنرمند است. به‌رغم تمام دشواری‌ها، زنان افغانستانی توانسته‌اند صدای خود را از طریق هنر بلند کنند و داستان‌هایی از امید، مقاومت و تحول را روایت کنند. هنر زنانِ افغانستان نه تنها بازتاب‌دهنده‌ی مشکلات اجتماعی و فرهنگی بوده، بلکه نیروی محرکی برای تغییر و پیشرفت جامعه به شمار می‌رفته است.»

aasoo.org/fa/articles/5021
@NashrAasoo 🔻


قاضی ربیحاوی، راوی قصه‌ی آدم‌های بی‌صدا 🔻

✍ قاضی ربیحاوی نویسنده‌‌ی ایرانی ساکن لندن است که داستان‌‌ها و نمایشنامه‌هایش به زبان‌های بسیاری ترجمه و اجرا شده‌اند. او نویسندگی را با نوشتن نمایشنامه‌هایی که همکلاسی‌هایش آن‌ها را به روی صحنه می‌بردند، شروع کرد و نخستین کتابش کمی پس از پایان دبیرستان منتشر شد. قاضی ربیحاوی ده‌ها رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامه نوشته که بسیاری از آنها به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، سوئدی و عربی ترجمه شده‌اند. قاضی ربیحاوی، در آبادان به دنیا آمده و در بیشتر داستان‌هایش می‌توان ردّپای زندگی عرب‌های ایران را دنبال کرد. با او درباره‌ی خودش، نوشته‌هایش و نگاهش به جهانِ چند‌پاره‌ای که در آن زندگی می‌کند، گفت‌وگو کرده‌ایم.

✍ برای من این‌طور نبود که تصمیم بگیرم درباره‌ی عرب‌ها بنویسم. فقط آن‌چیزی را می‌نوشتم که در اطرافم می‌دیدم. اگر به بقیه‌ی کارهایم هم نگاه کنید همین است. مثلاً من تصمیم نگرفتم داستان ضدجنگ بنویسم من آن چیزی را نوشتم که در سال‌های جنگ در اطرافم اتفاق می‌افتاد و بعداً داستان‌هایم به‌عنوان ادبیات ضدجنگ دیده شد. مثلاً من هیچ‌وقت ندیدم یک شغل خطرناکی که عرب‌ها در ایران داشتند، وارد ادبیات شود و این را در داستانی به نام «کوله‌بر» در مجموعه‌داستان «نخل و باروت» نوشته‌ام. در دهه‌ی چهل و پنجاه خورشیدی، وقتی که من نوجوان بودم، یک سری از عرب‌های فقیر روستایی، شب‌ها سوار بر دوچرخه ده‌ها کیلومتر از گمرکی که در انتهای خلیج جزیره‌ی آبادان بود پیش می‌رفتند و جنس قاچاق مثل شکر، چایی و سیگار از قاچاقچی‌ها خریداری می‌کردند. بعد با دوچرخه شبانه چهار ساعت می‌راندند که این جنس‌ها را به شهر برسانند و با قیمتی کمی بیشتر بفروشند. سیگار را مثلاً ده تومان می‌خریدند و پانزده تومان می‌فروختند و آن پنج تومن را برای زن و بچه‌اش وسیله می‌خریدند و به روستاهای اطراف آبادان می‌بردند. خیلی وقت‌ها هم در وسط راه تیر می‌خوردند و کشته می‌شدند و چون «قاچاقچی» بودند، کشتن این‌ها هم هیچ بود و انگار اصلاً اهمیتی نداشت.

✍ یک شعرها و داستان‌هایی بودند که به طبیعت آن منطقه مربوط می‌شد و مادربزرگ و عمه‌هایم آنها را برایمان تعریف می‌کردند. این‌ها همان اشعار و قصه‌هایی هستند که من در بعضی داستان‌هایم آورده‌ام و فقط عرب‌ها آنها را می‌شناسند. مثلاً یک پرنده‎‌ای به نام فاخته بود که هرسال در فصل خرما، برای غذا می‌آمد و خرماهای رسیده و نرم را می‌خورد. مردم هم برایش یک داستان درست کرده بودند و می‌گفتند که این یک پرنده‌ای است که سال‌هاست دخترش را گم کرده است و دنبالش می‌گرد، چون فاخته‌ها در لانه‌‌ی پرندگان دیگر تخم می‌گذارند و بعد که جوجه‌شان سر از تخم درمی‌آورد، سراغش می‌روند. در این داستان هم فاخته هی «کوکو کوکو» می‌کند و دنبال بچه‌اش می‌گردد. داستانش این‌جوری ساخته شده بود که فاخته می‌گوید: «دختر من! دختر من! من دنبال تو می‌گردم. باز هم فصل خرما رسید. ولی تو هنوز آن را مزه نکردی.» یا یک داستان دیگر بود که می‌گفتند وقتی بعضی از ماهی‌گیرها زیر آب می‌روند، پری دریایی آن‌ها را می‌برد و با آن‌ها عشق‌بازی می‌کند. بعد ماهی‌گیرها فکر می‌کردند یک شب گذشته است، در حالی‌که چهل سال گذشته بود. ماهی‌گیرها که از آب بیرون می‌آمدند، دیوانه شده بودند و مردم می‌گفتند این‌ها «زار» دارند. در واقع این ماهی‌گیرهای بیچاره به خاطر فشار کار و دوری از خانواده و این‌ها از نظر روانی مریض می‌شدند. ولی برایشان این داستان‌ها را می‌ساختند و دهن به دهن تعریف می‌کردند.

@NashrAasoo 💭

4.6k 0 104 7 54

«در بین عرب‌ها با شخصیت‌هایی هم مواجه شدم که هیچ‌وقت از ذهنم بیرون نمی‌روند و از خودم می‌پرسم اگر او می‌خواست این داستانش را تعریف کند چگونه تعریف می‌کرد؟ از کجای آن حرف می‌زد؟ از تنهایی‌اش حرف می‌زد؟ چه‌جوری حرف می‌زد؟ انگار تعریف کردن قصه‌ی این آدم‌ها که خودشان صدای گفتن نداشتند، یک مسئولیتی است که بر گردن من افتاده است.»

aasoo.org/fa/articles/5013
@NashrAasoo 🔻


نوگرایی در شیوه‌های حکمرانی در تایوان 🔻

🗨 اودری تانگ از اعضای کابینه‌ی دولت تایوان و نخستین وزیر امور دیجیتال بود. او نحوه‌ی تعامل حکومت تایوان با شهروندان را دگرگون و با کمک فناوری دموکراسی را تقویت کرد، اشکال مختلف مجمع شهروندان مجازی را به وجود آورد و بسیاری کارهای دیگر انجام داد. او همچنین طراح اصلی واکنش منحصر به فرد تایوان به کووید بود. او همچنین نخستین مدیر ارشد تراجنسیتی در دولت بود. آنچه در ادامه می‌خوانید ترجمه‌ی بخش‌هایی از یکی از برنامه‌های پادکست «The Rest is Politics» است.

🗨 «سال‌ها پیش از شیوع کووید، ما یک ساختار دیجیتال مدنی ایجاد کرده بودیم که با مشارکت شهروندان به طور زنده کیفیت هوا،‌ آب و سایر عوامل محیط‌زیستی را پایش می‌کرد. در نتیجه، وقتی کووید آمد،‌ مردم این زیرساخت‌ را تغییر کاربری دادند تا از آن برای گردآوری اطلاعاتی استفاده کنند که برای مقابله با کووید مفید بود. برای مثال، وقتی در همان ابتدا در سال ۲۰۲۰ ماسک‌ها را سهمیه‌بندی کردیم، این زیرساخت نزدیک‌ترین محل فروش ماسک را برای هرکس نشان می‌داد. و همین ساختار، رهگیری افرادِ در تماس با مبتلایان را نیز انجام می‌داد و برای این کار به روشی دست یافته بود که از حریم خصوصی بیشتر محافظت می‌کرد و مردم به آن اعتماد بیشتری داشتند.»

🗨 «تایوان هیچ‌وقت به جمهوری خلق چین تعلق نداشته است. پس هر اقدامی برای تصرف تایوان بازپس‌گیری نیست بلکه ضمیمه کردن خاک است. به هر حال، آنها حدود سه دهه است که برای چنین کاری تلاش می‌کنند بنابراین این که بخواهند ما را تحت فشار قرار دهند، بر انتخاباتمان تأثیر بگذارند و کاندیداهایی دست‌نشانده معرفی کنند،‌ برایمان تازگی ندارد. اما خوشبختانه رهبران سیاسی ما ایده‌ی موسوم به مدل هنگ‌کنگ ــ مدل «یک کشور، ‌دو نظام» ــ را قبول نکرده‌اند به همین خاطر چین نمی‌تواند به راحتی وارد عرصه‌ی سیاسی تایوان شود. تصور می‌کنم جهان در چند سال گذشته تغییر کرده است. چند سال قبل دوستانمان در سراسر جهان به ما می‌گفتند که به هنگ‌کنگ نگاه کنید، شاید هم چنین چیزی برای تایوان چندان بد نباشد اما حالا دیگر کسی این حرف را نمی‌زند. فکر می‌کنم کشورهای دموکراتیک دیگر، حالا از ما حمایت بیشتری می‌کنند.»

@NashrAasoo 💭


اودری تانگ:«بسیاری از کشورها به تایوان، ‌در دوران همه‌گیری و بعد از آن، به عنوان مجری الگویی نگاه می‌کنند که مطابق با آن اگر در مسائل مربوط به سیاستگذاری به مردم اعتماد کنید و مشارکتشان را جلب کنید دموکراسی تقویت خواهد شد.»

aasoo.org/fa/articles/5014
@NashrAasoo 🔻


پایداری فرهنگی در ایران معاصر: جنازه‌های بی‌خانمان و سنگِ گورهای شکسته
مهرداد امانت

✍️ «قبرستان به عنوان فضایی واسطه میان جامعه‌ی زنده و مردگانش می‌تواند محلی آرمانی برای حمله و بی‌حرمتی به نظامی اعتقادی یا جلوگیری از رستگاری دشمنان باشد.»

@NashrAasoo 💭

5.6k 0 38 12 32

«با کمی تردید»: ۴ــ شهر موازی🔺

🎙 گفت‌وگوی فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان

🎧 «با کمی تردید»: ۱ــ پنجاه‌و‌هفتی‌ها
🎧 «با کمی تردید»: ۲_ انقلاب زنان'https://t.me/NashrAasoo/8430https://t.me/NashrAasoo/8530' rel='nofollow'>
🎧«با کمی تردید»: ۳ــ دوگانه‌ی داخل‌نشین و خارج‌نشین

🔸 پادکست‌های آسو را در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

5.1k 0 118 41 29

«در بخش چهارم از مجموعه گفت‌وگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان درباره‌ی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران، به مفهوم شهر موازی می‌پردازیم.»

aasoo.org/fa/podcast/5019
@NashrAasoo 🔻


چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟ 🔻

✍ در کارِ روزنامه‌نگاری‌ام با زنانی از تونس، لیبی، سوریه و مصر درباره‌ی تجربیاتشان از خیزش‌های مردمی مصاحبه کرده‌ام. زنان همیشه مجبور بوده‌اند که در دو انقلاب مشارکت کنند: یکی دوش‌به‌دوش مردان علیه حکومت‌هایی که به همه ستم می‌کنند، و دیگری علیه نظام‌های حاکم بر خیابان‌و اتاق‌خواب‌، که همراه با رژیم حاکم، به هر کسی غیر از مردانِ دگرجنس‌گرای هم‌سوجنس (cisgender) ستم روا می‌دارند. باید با فرهنگ و دینمان، با حاکمانِ خودکامه و اسلام‌گرایان ــ دو روی سکه‌ی خودکامگی ــ تسویه‌حساب کرد. چنین تسویه‌حسابی اقدامی ذاتاً فمینیستی است. و این همان چیزی است که سرانجام ما را آزاد خواهد کرد.

✍ ما باید اسد را نه تنها از کاخ ریاست‌جمهوری بلکه از خیابان و اتاق خواب بیرون برانیم. همه‌ی انقلاب‌ها باید علاوه بر مجسمه‌های دیکتاتورها مثلث مردسالاری ــ دیکتاتور حاکم بر دولت، خیابان و خانه ــ را هم سرنگون کنند. سخت‌ترین انقلاب، انقلاب در خانه است زیرا همه‌ی دیکتاتورها به خانه برمی‌گردند. وقتی دیکتاتورها سقوط می‌کنند و کشورها لنگان لنگان به سوی آزادی و عدالت گام برمی‌دارند قلبمان مملو از شادی و سرور می‌شود. در عین حال، از این واقعیتِ غم‌انگیز آگاه‌ام که هرچند زنان در سنگرها دوش‌به‌دوش مردان مبارزه کرده‌اند، ممکن است که پس از انقلاب حقوق خود را از دست بدهند. راه‌پیمایی کردن در کنار یکدیگر و به خطر انداختن جانمان در برابر حکومت کارِ خوبی است اما پس از پایان اعتراضات چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ وقتی هنوز خانه در سراسر دنیا، از جمله در سوریه، خطرناک‌ترین جا برای زنان و دختران است انقلاب علیه حکومت چه فایده‌ای دارد؟

✍ اگر قرار است که انقلاب همه‌ی ما را آزاد کند باید چیزی بسیار فراتر از تغییر رژیم باشد. من خواهان انقلابی بسیار بلندپروازتر از تغییر رژیم هستم. باید بلندپروازتر و خواهان انقلابی باشیم که مردم را تغییر دهد. انقلاب‌ها از دیرباز در انحصار مردان ــ خواسته‌های آنان و چگونگیِ دستیابی به این خواسته‌ها ــ بوده‌اند زیرا مردسالاری طرز فکر کردن و سخن گفتنِ ما را تعیین می‌کند. قوانین و واژگان حقوق بشر، خشونتِ شریک زندگی را نوعی شکنجه نمی‌داند زیرا فقط خشونتِ حکومت علیه مردان جدی گرفته می‌شود ــ و آنچه مردان بر سرِ زنان می‌آورند چیزی بیش از «خشونت خانگی» شمرده نمی‌شود. اغلب فقط وقتی انقلاب‌ها را موفق می‌شمارند که مردان بتوانند بگویند حکومت را تغییر داده‌اند ــ یعنی زمام امور حکومت را خودشان به دست گرفته‌اند. به ما می‌گویند که انقلاب «واقعی»، انقلاب ثبت‌شده در رسانه‌ها و کتاب‌های تاریخی، انقلابی است که علیه حکومت به دست مردان و برای مردان رخ می‌دهد. بر اساس چنین تعریفی، تا زمانی که حکومت را تغییر ندهیم، هیچ‌چیز تغییر نمی‌کند.

@NashrAasoo 💭

6.5k 0 80 29 56

«انقلاب واقعی، نبرد واقعی، بین مردسالاری و زنان و دختران است. تا زمانی که خشم از ستمگرانِ کاخ‌های ریاست‌جمهوری به سوی ستمگرانِ خیابان‌ها و خانه‌هایمان معطوف نشود ــ تا زمانی که دیکتاتورِ حاضر در ذهن‌و اتاق خواب و خیابان‌هایمان را سرنگون نکنیم ــ انقلابمان هنوز حتی آغاز نشده است.»

aasoo.org/fa/articles/5018
@NashrAasoo 🔻

5.1k 0 28 14 34

تجدید عزم دادخواهی: گزارش سفر پاییز ۱۴۰۳ 🔻

✍️ هفته‌ها به دنبال راهی برای سفر به ایران گشته بودم. سه بار بلیط گرفته بودم که با لغو پروازها و تحریم هواپیمایی ایران منتفی شدند. سرانجام پس از ساعت‌ها پرواز به ایران رسیده بودم. به سرزمین محبوبم که بیش از هر زمانی که به یاد دارم، دور و منزوی و تار و تکیده شده است. برای رسیدن به تهران، که تا پیش از این با هما کمتر از پنج ساعت طول می‌کشید، بیش از شانزده ساعت در راه بودم و در طی پنج ساعت توقف در فرودگاه وسیع و پیشرفته و پر از امکانات و زرق و برق دوبی هم از شدت حسرت چند بار بغض کرده بودم.
و حالا آن مرد جوان و درشت‌هیکل و ریشو که پشت میزش ایستاده بود، دست‌هایش را روی سطح میز تاب می‌داد و با لودگی از مأمور و معذور بودن خود می‌گفت، برای من شده بود نماینده‌ی تمام‌قد آن دم‌ودستگاه قُلدر و بی‌کفایت و سبک‌مغز که تمام راهِ سفر حرص من را درآورده بود و زیرلبی به آن ناسزا گفته بودم، شده بود نماینده‌ی همان جماعتی که رجزخوانی‌های بی‌سر و ته‌شان در باب اقتدار‌، آن فرودگاه را به آن وضعی انداخته بود که می‌دیدم: مفلوک و متروک.

✍️ پشت سر مأموران به دیوار روی تابلویی با خط خوش نوشته بود: از دادن خدمات به بانوانی که حجاب اسلامی را رعایت نکنند، معذوریم.
گفتم: این تابلو را عوض کنید. شما چه خدماتی می‌دهید که از دادنش معذور باشید یا نباشید؟ هر چه می‌گفتم آنها با لودگی جا خالی می‌دادند.
دست آخر پاسپورت و وسایل الکترونیکی من را ضبط کردند که شامل دو گوشی با سیم‌کارت و یکی بدون سیم‌کارت و یک دوربین آکبند بود. ضبط این وسایل الکترونیک فاقد هرگونه دلیل امنیتی بود چرا که در حافظه‌شان رد هیچ تماسی نبود، به هیچ‌یک از اکانت‌های من وصل نبودند و فهرست شماره‌هایم در آنها موجود نبود، به‌جز چند شماره‌ از بستگان و دوستانی که ارتباطم با آنان بدیهی‌ست. آنها هم می‌دانند. با وجود این هر بار این «دستورِ» عبث را اجرا می‌کنند. و من هر بار از قُلدری بی سر و ته آنها کلافه می‌شوم.

✍️ دوست عزیزی می‌گفت جمهوری اسلامی چنان موذیانه موجودیتش را با لایه‌های گوناگون زیست اجتماعی درهم ‌تنیده که بار هر شکست رژیم بر شانه‌ی مردم می‌افتد. می‌گفت رمز ماندگاری‌شان در حفظ همین فرمول است. بی‌اختیار یاد شبکه‌ی وسیع و مستحکم تونل‌های نظامی حماس در غزه افتادم که زیر مدرسه و درمانگاه و خانه‌ی مردم بنا شده بود، آن‌چنان تنیده در زیست روزمره‌ی جامعه که هر حمله‌ به آن تونل‌ها‌ مسبب تخریب خانه و کاشانه‌ی مردم عادی شد و کشتار بی‌مهابای آنان. دوستم می‌گفت همیشه شکست خورده‌اند، و همیشه ما بار شکست آنان را کشیده‌ایم و بعد آنها رفته‌اند سراغ طرح دیگری که آن هم به شکست انجامیده و می‌انجامد.

@NashrAasoo 💭


«ظهر روز دهم آبان بود و من دوباره به همان دفتر کذایی رسیده بودم و گرفتار همان روال کذایی همیشگی شده بودم: گذشتن از باجه‌ی کنترل پاسپورت که به معنای عبور رسمی از «مرز هوایی امام خمینی» است. تند کردن بی‌اختیار قدم‌ها به این امید که زودتر به پله برقی برسی و برای بستگانت که به پیشواز آمده‌اند، دست تکان بدهی. صدای مردانه‌ای که از پشت سر نامت را می‌گوید تا پاسپورتت را بگیرد و امر کند: چمدانتان را تحویل بگیرید و با خودتان بیاورید به این دفتر. با انگشت اشاره‌ دفتری را نشان می‌دهد که مشرف به صف باجه‌های پاسپورت است.»

aasoo.org/fa/articles/5020
@NashrAasoo 🔻


اخلاق علیه اخلاق: آیا تبلیغِ اخلاقْ خودْ عملی ضدِ اخلاقی نیست؟ 🔻

✍️ قرآن از زبانِ خدا می‌گوید از آن‌چه برآیند و بسا فرآیندِ تفکر و آگاهیِ تو نیست پیروی نکن و حتی تأکید می‌کند که گوش و چشم و قلب همه موردِ پرسش واقع خواهند شد یعنی مسئولِ نهاییِ سرنوشتِ هر کس جز خود، خرد و سنجش‌هایش نیست و عقلْ میزانِ نهاییِ تشخیصِ خیر از شر است. در این‌جا ما با ایده‌ای بس درخشان مواجهیم اما پرسش این است که آیا این منطقی و بسا منصفانه است که خداوند انسان را اکیداً و حتی با زبانی تهدید‌آمیز به استفاده از امکان‌های عقلی و شهودی‌اش‌ فراخواند و چون او قوای فاهمه‌اش را به کار آورد و به نتایجی برسد که خلافِ احکام و آیاتِ اویند، به او بگوید: نه! نه! ای پسرِ خرد قرار بود که با این قوه‌ی شعورِ خود فقط همان کلامی را تأیید و تأکید کنی که من در این کتابِ مقدسِ خود گفته‌ام و نه بیش‌تر! ــ و حالیا از آن‌جا که چون من نمی‌اندیشی و به کلام درنمی‌آیی، تو را به فهرستِ نفرین‌شدگان و خاصه در خیلِ دوزخیان درمی‌آورم!

✍️ آن‌چه در عمل زیسته و به تجربه دریافته‌ایم این است که مبلغانِ دینی و اخلاقی نه تنها نتوانسته‌اند انسان‌ها را اخلاقی‌تر کنند که آن‌ها را نخست هرچه بیش‌تر به نهان‌کاری یعنی به بدترینِ رذیلت‌ها واداشته‌ و سپس در مرورِ زمان و با گسترشِ آگاهی و کاهشِ ترسْ نسبت به ارزش‌هایِ اخلاقی بدگمان ساخته‌اند. این مبلغان از یک‌سو، با به کارگرفتنِ بدونِ پشتوانه‌یِ عقلانی و استدلالیِ واژگانِ قدرت‌مند و تأثیرگذار در زیستِ اخلاقیِ جامعه و از سویِ دیگر، با بهره‌گیریِ ابزاری از واژه‌ها برای یارگیری و نفوذِ اجتماعی و سیاسیِ خود باعثِ بی‌اعتمادیِ عمومی به ارزش‌هایِ اخلاقی شده‌اند. آری، دین‌داران و اخلاق‌گرایان قدرتِ اقناعِ عقلانیِ هم‌نوعانِ خود را ندارند و زین‌رو، ارزش‌هایِ حیاتی و اجتماعی را به کلماتی میان‌تهی و تبلیغاتی تبدیل می‌کنند و نتیجه روشن است: بی‌اعتمادی و بی‌اعتمادی!

✍️ نیتِ خوب یا نیتِ خیر بدونِ بهرمندی از قدرتِ قضاوتِ عقلانی همیشه به شر می‌انجامد؛ شری که از آن سادگیِ مقدس، از آن سادگیِ اندیشه‌گریز، برون می‌تراود و بیش از همه، به دستِ آدم‌های خیلی خوبْ جنایاتی را می‌آفریند که به دلیلِ شدت و شیوعِ آن‌ها نه مشمولِ بخشش می‌شوند و نه در مدارِ قوانینِ مکافات و مجازات می‌گنجند. به همین سبب و بنابر همین تجربه است که یکی از بانیانِ زیستِ دینی و اخلاقیِ نوین در جامعه‌یِ ایرانی با قاطعیت و صراحت به این خطر که دین عامل و علتِ نفاق و ضَغینه (کینه) و بَغضاء​ (دشمنی) در جامعه شود، اِنذار داده و از ضرورتِ تقدمِ قوای فاهمه و عقلانیتِ ارتباطی بر دین و اخلاق می‌آگاهاند: دین باید مطابقِ علم و عقل باشد؛ دین که مطابقِ عقلِ کلی نباشد جهل است.

@NashrAasoo 💭

6.7k 0 119 2 45

آیا پشتِ کاسه‌‌‌یِ تبلیغِ اخلاقْ نیم‌کاسه‌‌‌ای فراتر از امورِ اخلاقی پنهان نیست حتی اگر خودِ مبلغان از آن بی‌خبر باشند؟ آیا امورِ اخلاقی به تبلیغ‌ نیازمندند؟ راستی چرا اغلبِ اخلاق‌مداران می‌خواهند بر شمارِ یاران و همراهانِ خود بیفزایند و حتی همه‌ی همّ ‌و غمِ خود را بر این پایه می‌گذارند؟ پرسشِ مهم‌تر این‌که، آیا آن‌ها توانسته‌اند با این تبلیغاتِ گسترده‌ی خود جامعه را اخلاقی‌تر سازند؟ ــ آیا تبلیغ و ادعایِ اخلاقْ خودْ عملی ضدِ اخلاقی نیست؟

aasoo.org/fa/articles/5003
@NashrAasoo 🔻


چگونه پرچین‌های میان انسان و حیوان در آثار الیاس کانِتی فرو می‌ریزند؟ 🔻

📚پس از یک عمر که عاقبت سگ کوچکی را برای اولین بار نوازش کردم تازه دریافتم که این همه سال چه عالمی را از دست داده‌ام. پیش از آن، از سگ‌ها می‌ترسیدم؛ حتی آنهایی که دست‌آموز و خانگی بودند. از اینکه حیوانی به من نزدیک شود هراس داشتم تا چه رسد به آنکه بخواهم دست نوازشی بر سر و گوشش بکشم. راست است که «هیچ چیزی برای آدمی نگران‌کننده‌تر از تماس با امر ناشناخته نیست.» یکی دو سال بعد، در جایی از نویسنده‌ای خواندم که می‌گوید «تو هیچ دوستی در میان حیوانات نداری، آخر این هم شد زندگی؟» او گفته بود که «دنیای بدون حیوانات، دنیایی تهی از انسانیت است.» نویسنده‌ی این عبارات، الیاس کانِتی بود.

📚در صدد برآمدم کتاب‌های بیشتری از او بخوانم. روزی که به کتاب‌فروشی رفتم، فروشنده‌ی ناآشنا با کانتی، از من خواست که ملیت نویسنده را بگویم تا قفسه‌ی مربوطه را نشانم دهد. لحظه‌ای گیج شدم. به‌راستی کانِتی اهل کجا بود؟ تبار کانِتی به یهودیانی می‌رسید که در قرن پانزدهم از اسپانیا اخراج شده بودند. پدربزرگ و پدرش در ادرنه‌ی ترکیه (عثمانی) زیسته بودند. خودش در بلغارستان به دنیا آمد. در اتریش و سوئیس درس خواند؛ به آلمانی می‌نوشت و در انگلستان اقامت گزید. معمولاً رسم بر این است که وطن نویسندگانِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل بر روی صندلی آنان در تالار برندگان نوبل حک می‌شود، به عنوان مثال: «ارنست همینگوی، آمریکا»؛ «گونتر گراس، آلمان». اما بر روی صندلی کانتی، به هنگام دریافت نوبل، تنها نام شهر زادگاهش «روسه» (Rousse) حک شده بود.

✍️ ددر آثار کانتی، گاه حیوانات، حتی موجوداتی برتر از انسان‌ها و دارای اقتدار بر آن‌ها تلقی می‌شوند. برای مثال، این قطعه‌ از او که انیمالیسم جرج اورول در مزرعه‌ی حیوانات را تداعی می‌کند، با هم بخوانیم:
تصور اینکه حیوانات هرگز بر علیه ما شورش نخواهند کرد برای من رنج‌آور است؛ حیوانات صبور، گاوها، گوسفندان، تمام دام‌هایی که در دست ما گرفتارند و نمی‌توانند از دست ما بگریزند. تصور می‌کنم چگونه شورش در یک کشتارگاه آغاز می‌شود و از آنجا به سراسر شهر سرازیر می‌شود؛ چگونه مردان، زنان، کودکان، سالمندان بی‌رحمانه له می‌شوند؛ چگونه حیوانات خیابان‌ها و وسایل نقلیه را زیر پا می‌گذارند، درها و دروازه‌ها را می‌شکنند، با خشم خود تا بالاترین طبقات ساختمان‌ها هجوم می‌آورند ... من حتی از یک گاو وحشی که این قهرمانان، گاوبازها را به شدت فراری می‌دهد و یک میدان خونین کامل را هم فتح می‌کند، آسوده‌خاطر می‌شدم. اما برپایی شورش از سوی قربانیان ضعیف‌تر و ملایم‌تر، از گوسفندان و گاوها، برای من ترجیح دارد. دوست ندارم باور کنم که این هیچ‌گاه نمی‌تواند اتفاق بیفتد؛ که ما هیچ‌گاه از دست آن‌ها، بخصوص از دست همه آن‌ها، از ترس به خود نخواهیم لرزید.


@NashrAasoo 💭


«در جهان امروز، جایی که آتش جنگ‌های خانمان‌سوز همچنان شعله‌ور است، موضوع دفاع از حیوانات، و یا حتی برابری زیستی آنان، شاید قدری تجملی، غیرواقع‌بینانه و خارج از اولویت به نظر برسد. با این حال، و به باور کانِتی «معیار انسانیتِ انسان به رابطه‌ی او با دنیای حیوانات بستگی دارد.» به عبارت دیگر، دستی که برای آزار رساندن به حیوان بلند می‌شود با آسودگی بیشتری بر انسان‌ها نیز ستم روا می‌دارد. کانتی با الهام از آموزه‌های بودایی نشان داد که توجه و مراقبت از حیوانات، توجه و مراقبت از احساس و حیاتی است که به یکسان در وجود ما و حیوانات جریان دارد. در این کلّیتِ به‌هم‌‌پیوسته، نادیده‌گرفتن یک موجود بی‌پناه، دست تعدی بر سایر «بی‌قدرتان» را بازتر می‌گذارد.»

aasoo.org/fa/articles/5004
@NashrAasoo 🔻


زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم: نگاهی به زندگی و آثار زابل یسایان🔺
✍️
سوما نگهداری‌نیا

«سال‌ها می‌گذرد، مسائل سیاسی فراموش می‌شود، نفرت از یاد می‌رود، فصل جدیدی می‌آید و با امید و آرزوهای جدید دوران تازه‌ای را رقم می‌زند، تمام غم‌ها و آنچه دیدیم از یاد می‌رود اما یک چیز باید باقی بماند: رنجی که این ملت متحمل شدند، این نباید فراموش شود.»

@NashrAasoo 💭

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.