بخشایش، زنجیره ای از رخدادها نیست که ما در آن نقش «قربـانـی هـایی» را ایفا کنیم که دیگران آنها را نمی فهمند و در حالی که دندان هایمان را بـر هـم می فشاریم، خطاکاران را ببخشیم و از تنش و نگرانی خفه شویم. بخشایش به رویکرد عادتی ما تبدیل می شود؛ روشی در زندگی که هم ما و هـم دیگران را تغییر می دهد. آنگاه دیگر از این که خودمان را قربانیان آزاردیده و دیگران را هیولاهای بی عاطفه بدانیم، دست می کشیم.
به این درک می رسیم که همه ما انسان هستیم و با وجود این که خطا می کنیم، مرتکب اشتباه می شویم و سقوط می کنیم، همواره می توانیم برخیزیم، خود را بتکانیم و به زندگی مان ادامه دهيم.
در نهایت، این درک، ما را قادر می سازد تا این احساس خوب را تجربه کنیم که احساسات و واکنش های خود را تحت کنترل داریم. ما مسؤول زندگی خودمان می شویم و می توانیم لذت، آرامش و هماهنگی خود را، بدون اتکا به دیگران بیافرینیم. بنا بر این از مرض وابستگی و درماندگی که موجب می شود از دیگران انتظار کمال داشته باشیم، رها می شویم.
جی. پی. وسوانی
باران بخشایش
ص 38
به این درک می رسیم که همه ما انسان هستیم و با وجود این که خطا می کنیم، مرتکب اشتباه می شویم و سقوط می کنیم، همواره می توانیم برخیزیم، خود را بتکانیم و به زندگی مان ادامه دهيم.
در نهایت، این درک، ما را قادر می سازد تا این احساس خوب را تجربه کنیم که احساسات و واکنش های خود را تحت کنترل داریم. ما مسؤول زندگی خودمان می شویم و می توانیم لذت، آرامش و هماهنگی خود را، بدون اتکا به دیگران بیافرینیم. بنا بر این از مرض وابستگی و درماندگی که موجب می شود از دیگران انتظار کمال داشته باشیم، رها می شویم.
جی. پی. وسوانی
باران بخشایش
ص 38