#تاوان_دل_1159
-آره گندم می‌دونم تو برای من ثابت شده‌ای...
می‌دونم گاهی وقتا حرفایی می‌زنم که ناراحتت می‌کنم اما خودتم بهتر می‌دونی که چقدر برای من عزیزی و دوست دارم.
به نظرم همین که آونگ داشت تغییر می‌کرد خیلی وجهه مثبتی داشت و من نباید بهش سخت می‌گرفتم.
به هر حال آونگ پستی و بلندی زندگی رو زیاد دیده بود و حق داشت که گاهی پرخاشگر بشه.
حتی با وجود داشتن زنی مثل الینا معلوم بود که آدم بدبینی میشه و من نباید ازش خورده می‌گرفتم.
-من دیگه میرم پیش مامانت خیلی تنهاش گذاشتیم گناه داره.
-نه گندم بمون من الان توی این شرایط بیشتر از مامان بهت نیاز دارم.
اون الان توی حال و هوای دیگه است احتمالاً داره با این آقا راهان گل میگه و گل می‌شنوه.
شایدم داره بهش میگه که من تقریباً راضی شدم در حالی که فقط رضایت دادم ببینمش.
-آهنگ از الان این جوری نگو دیگه شاید دیدیشو ازش خوشت اومد.
می‌خوام بهم قول بدی که بهونه الکی نیاری نم اگه واقعاً آقا راهان آدم درستی نبود بهت اصرار بیخود نمی‌کنم.
-آره گندم می‌دونم تو برای من ثابت شده‌ای...
می‌دونم گاهی وقتا حرفایی می‌زنم که ناراحتت می‌کنم اما خودتم بهتر می‌دونی که چقدر برای من عزیزی و دوست دارم.
به نظرم همین که آونگ داشت تغییر می‌کرد خیلی وجهه مثبتی داشت و من نباید بهش سخت می‌گرفتم.
به هر حال آونگ پستی و بلندی زندگی رو زیاد دیده بود و حق داشت که گاهی پرخاشگر بشه.
حتی با وجود داشتن زنی مثل الینا معلوم بود که آدم بدبینی میشه و من نباید ازش خورده می‌گرفتم.
-من دیگه میرم پیش مامانت خیلی تنهاش گذاشتیم گناه داره.
-نه گندم بمون من الان توی این شرایط بیشتر از مامان بهت نیاز دارم.
اون الان توی حال و هوای دیگه است احتمالاً داره با این آقا راهان گل میگه و گل می‌شنوه.
شایدم داره بهش میگه که من تقریباً راضی شدم در حالی که فقط رضایت دادم ببینمش.
-آهنگ از الان این جوری نگو دیگه شاید دیدیشو ازش خوشت اومد.
می‌خوام بهم قول بدی که بهونه الکی نیاری نم اگه واقعاً آقا راهان آدم درستی نبود بهت اصرار بیخود نمی‌کنم.