#تاوان_دل_1158
-آونگ فکر کنم قبلاً هم بهت گفتم اصلاً خوشم نمیاد از اینکه منو بیخودی قضاوت میکنی.
خودتم خوب میدونی که من ابداً همچین آدمی نیستم.
تمام این مدت سعی کردم جای خالی الینا رو برای سارا پر کنم اما حس میکنم بازم چشماش یه غمی داره.
به نظرم اون الان به یه سنی رسیده که خودش بتونه تصمیم بگیره.
باور کن رفتن سارا همون قدر که برای تو سخته برای منم سخته اما من میخوام اون جوری بزرگ بشه که خودش دلش میخواد.
با این حرفم تو فکر فرو رفت انگار خودش متوجه شد که حرفش اشتباه بوده و من قصدم دور کردن سارا از خونه و زندگیم نیست.
واقعا متوجه نمیشدم چرا بعضیا انقدر با بچههای همسرشون مشکل دارن.
به نظر من که این بچههای آسیب به زندگی من وارد نمیکردن و حتی باعث شیرین شدن زندگیمون هم شده بودن.
-اما اون یه ادم روانیه گندم من نمیتونم دخترمو دستمو بسپارم.
-من دیگه صحبتی ندارم فقط پیشنهادم رو بهت گفتم و در نهایت تصمیم آخر رو تو میگیری.
اینم میدونی که هر تصمیمی بگیری من کنارت هستم.
-آونگ فکر کنم قبلاً هم بهت گفتم اصلاً خوشم نمیاد از اینکه منو بیخودی قضاوت میکنی.
خودتم خوب میدونی که من ابداً همچین آدمی نیستم.
تمام این مدت سعی کردم جای خالی الینا رو برای سارا پر کنم اما حس میکنم بازم چشماش یه غمی داره.
به نظرم اون الان به یه سنی رسیده که خودش بتونه تصمیم بگیره.
باور کن رفتن سارا همون قدر که برای تو سخته برای منم سخته اما من میخوام اون جوری بزرگ بشه که خودش دلش میخواد.
با این حرفم تو فکر فرو رفت انگار خودش متوجه شد که حرفش اشتباه بوده و من قصدم دور کردن سارا از خونه و زندگیم نیست.
واقعا متوجه نمیشدم چرا بعضیا انقدر با بچههای همسرشون مشکل دارن.
به نظر من که این بچههای آسیب به زندگی من وارد نمیکردن و حتی باعث شیرین شدن زندگیمون هم شده بودن.
-اما اون یه ادم روانیه گندم من نمیتونم دخترمو دستمو بسپارم.
-من دیگه صحبتی ندارم فقط پیشنهادم رو بهت گفتم و در نهایت تصمیم آخر رو تو میگیری.
اینم میدونی که هر تصمیمی بگیری من کنارت هستم.