ی شده بودم
خیلی با هانیه صحبت کردم تا از این کاراش دست برداره اما اون میگفت دیگه معتاد سکس شده و نمیتونه یه شب که هانیه خونه ی ما بود شب رو تخت من خوابیده بودیم و من از پشت هانیه رو بغل کرده بودم حس کردم دلش خیلی پره یکم صحبت کردیم
هانیه:غروب باغ محمد اینا بودم مریم سکس داشتیم خسته شدم دیگه من مگه چند سالمه
من:خب دست بردار از این کارات دیوونه
با خنده گفتم دیگه کونی برات نمونده دختر
_مریم دست خودم نیست نمیدونم چیکار کردن باهام دو سه روز بعد سکس دوباره دلم میخواد انقدر دلم میخواد که دوست دارم یه چیزی بره داخل کونم
+هانی؟
_جان؟
+چند نفرن؟
_دو
+کیا؟
_محمد و فرهاد
شوکه شدم فرهاد؟؟؟؟؟
آره درست شنیدی فرهاد همون اخرا که با تو بود با منم سکس میکرد هر وقت میرفتم پیش محمد فرهادم باهام سکس میکرد
+دیوونه چراا راضی شدی؟
_مریم فیلمم دستشونه اوایل به زور اما الان خودمم میخوام
کنار گردنشو بوسیدم دستمو گذاشتم رو سینه هاش اگه دیگه مثل سینه های زنهای شوهردار شد بود اروم خوابمون برد
زندگیمون میگذشت و من نگران هانی بود اما خوشحال از داشتن رضا تا بدترین عید عمرم رسید
دقیقا پنجمین روز عید بود که فیلمی برام ارسال شد و دنیا رو سرم خراب شد
این من بودم درحال بدن نمایی لخت لخت خودم بودم
و زیرش پیامی که نوشته بود خودم افتتاحش میکنم پیامو پاک کردم شماره رو بلاک کردم شب هانی اومد پیشم شام پیش ما موند و شب موند خونمون
رو تخت نشسته بودیم قضیه رو به هانی گفتم هانی گفت فرهاد گفته یه بار کونتو میکنه و فیلمو پاک میکنه زدم زیر گوش هانی گفتم نهههه تو میدونی من تمام عشقم مال کیه هانی اشکش سرازیر شد گفت میدونم بخاطر همون عشقت باید قبول کنی وگرنه ابروتو میبرن اینا آدمای درستی نیستن
+هانی تو رو خدا کمکم کن من اهلش نیستم نمیخوام لکه دار شم
_مریم به خدا منم تو مرداب اینا غرق شدم
هانی محکم بغلم کرد داشتم تو بغلش گریه میکردم اونم اشک میریخت
_مریم فقط یه باره یه بار تحمل کن من خودم فیلمتو پاک میکنم نترس اینا ادم نیستن میترسم کار احمقانه ای کنن
+هانی نمیخواااام نمیخواااام
شروع کردم هق هق کردن تا خوابم برد
کل ذهنم درگیر بود و کلا افسرده بودم دو سه ماهی خبری ازشون نبود اما هانی میگفت که بیخیال نیستن امتحانای خرداد تموم شد و توی تعطیلات تابستون بودیم که هانی اومد پیشم غروب یکم من من کرد
_مریم گفتن فردا صبح باید باهم بریم پیششون وگرنه فیلمتو میفرستن به بقیه
بهم ریختم و شروع کردم هق هق کردن
_گریه نکن مریم فردا صبح باهم میریم بعدشم فیلمت پاک میشه
شب شد و بعد شام هانی موند خونمون و باهم تو تخت دراز کشیده بودیم با صدای خسته و گرفته گفتم
+باشه صبح میریم
هانی محکم بغلم کرد
_نترس من پیشتم
اروم دستشو گذاشت رو یه طرف کونم اروم تو دستش فشار داد و به خواب رفتیم.
صبح شد صبحونه رو خوردیم قرار بود ساعت ده بیان دنبالمون هانی رفت خونشون و آماده شده بود اومد تو اتاق فقط شورت و سوتین تنم بود یه دونه زد رو کونم
_کوفتش بشه
+هانی نمیشه نریم
_نه مریم نریم اونا دیوونه بازی میکنن
شلوار جین مشکی چسبمو کشیدم بالا بدن تپلمو تو آینه برانداز کردم تی شرتمو پوشیدم و روش مانتومو تنم کردم هانی داشت قربون صدقم میرفت که گوشیش پیام اومد بیاین سر قرار میایم دنبالتون
رضا رو به بهانه ی اینکه میرم استخر پیچوندم و راه افتادیم رسیدیم با ماشین محمد اومده بودن دنبالمون سوار شدیم سلام کردن و جواب دادیم ساکت بودیم تا نزدیکای باغ فرهاد گفت مریم خانوم به زمان افتتاح نزدیک میشیم و با محمد زدن زیر خنده
رسیدیم در باغ رو باز کردن رفتیم تو یه اتاق کوچیک بود محمد دست هانی رو گرفت و با یه ضربه به کونش هانی رو هدایت کرد داخل اتاق
فرهاد گفت مریم خانوم اگه مایلی بریم ته باغ رو هم ببینیم
پشت فرهاد راه افتادم ته باغ که یه درخت بید مجنون خوشگل بود همون جا وایسادم فرهاد نزدیکم شد دستشو کشید رو کونم
_اگه همون موقع جفتک ننداخته بودی الان توهم مثل هانی بودی
هیچی نگفتم
مانتو و شالمو درآورد و آویزان درخت کرد خواست تیشرتمو در بیاره نذاشتم
+بعدش همه چی تمومه
_نترس وقتی افتتاحش کنم تمومه
تیشرتمو در آورد دست کرد شلوارمو باز کنه
+مطمئن باشم تمومه
_نترس تمومه
شلوارمو باز کرد تا زانو کشید پایین محکم زد رو کونم
+اااااخ اروووم
رفت پشتم شورتمو کشید پایین حالا کون گندم لخت لخت جلوش بود محکم چنگ زد کونمو از هم باز کرد و سوراخمو بوسید
_مریمی فکر نکنم بشه به این راحتیا افتتاحش کرد
بلند شد اومد جلوم شلوار و شورتشو کشید پایین یه کیر متوسط ولی سیاه
_یکم بخورش
نشستم جلوش کیرشو کردم تو دهنم شروع به ساک زدن کردم تا سرمو گرفت گفت بسه
رفت پشتم آب دهنشو مالید به سوراخ کونم کیرشم با اب دهنش خیس کرد گذاشت رو سوراخم فشار داد
+ااااخ نکن ااااخخ
بیشتر فشار داد
+ااااایییی نک
خیلی با هانیه صحبت کردم تا از این کاراش دست برداره اما اون میگفت دیگه معتاد سکس شده و نمیتونه یه شب که هانیه خونه ی ما بود شب رو تخت من خوابیده بودیم و من از پشت هانیه رو بغل کرده بودم حس کردم دلش خیلی پره یکم صحبت کردیم
هانیه:غروب باغ محمد اینا بودم مریم سکس داشتیم خسته شدم دیگه من مگه چند سالمه
من:خب دست بردار از این کارات دیوونه
با خنده گفتم دیگه کونی برات نمونده دختر
_مریم دست خودم نیست نمیدونم چیکار کردن باهام دو سه روز بعد سکس دوباره دلم میخواد انقدر دلم میخواد که دوست دارم یه چیزی بره داخل کونم
+هانی؟
_جان؟
+چند نفرن؟
_دو
+کیا؟
_محمد و فرهاد
شوکه شدم فرهاد؟؟؟؟؟
آره درست شنیدی فرهاد همون اخرا که با تو بود با منم سکس میکرد هر وقت میرفتم پیش محمد فرهادم باهام سکس میکرد
+دیوونه چراا راضی شدی؟
_مریم فیلمم دستشونه اوایل به زور اما الان خودمم میخوام
کنار گردنشو بوسیدم دستمو گذاشتم رو سینه هاش اگه دیگه مثل سینه های زنهای شوهردار شد بود اروم خوابمون برد
زندگیمون میگذشت و من نگران هانی بود اما خوشحال از داشتن رضا تا بدترین عید عمرم رسید
دقیقا پنجمین روز عید بود که فیلمی برام ارسال شد و دنیا رو سرم خراب شد
این من بودم درحال بدن نمایی لخت لخت خودم بودم
و زیرش پیامی که نوشته بود خودم افتتاحش میکنم پیامو پاک کردم شماره رو بلاک کردم شب هانی اومد پیشم شام پیش ما موند و شب موند خونمون
رو تخت نشسته بودیم قضیه رو به هانی گفتم هانی گفت فرهاد گفته یه بار کونتو میکنه و فیلمو پاک میکنه زدم زیر گوش هانی گفتم نهههه تو میدونی من تمام عشقم مال کیه هانی اشکش سرازیر شد گفت میدونم بخاطر همون عشقت باید قبول کنی وگرنه ابروتو میبرن اینا آدمای درستی نیستن
+هانی تو رو خدا کمکم کن من اهلش نیستم نمیخوام لکه دار شم
_مریم به خدا منم تو مرداب اینا غرق شدم
هانی محکم بغلم کرد داشتم تو بغلش گریه میکردم اونم اشک میریخت
_مریم فقط یه باره یه بار تحمل کن من خودم فیلمتو پاک میکنم نترس اینا ادم نیستن میترسم کار احمقانه ای کنن
+هانی نمیخواااام نمیخواااام
شروع کردم هق هق کردن تا خوابم برد
کل ذهنم درگیر بود و کلا افسرده بودم دو سه ماهی خبری ازشون نبود اما هانی میگفت که بیخیال نیستن امتحانای خرداد تموم شد و توی تعطیلات تابستون بودیم که هانی اومد پیشم غروب یکم من من کرد
_مریم گفتن فردا صبح باید باهم بریم پیششون وگرنه فیلمتو میفرستن به بقیه
بهم ریختم و شروع کردم هق هق کردن
_گریه نکن مریم فردا صبح باهم میریم بعدشم فیلمت پاک میشه
شب شد و بعد شام هانی موند خونمون و باهم تو تخت دراز کشیده بودیم با صدای خسته و گرفته گفتم
+باشه صبح میریم
هانی محکم بغلم کرد
_نترس من پیشتم
اروم دستشو گذاشت رو یه طرف کونم اروم تو دستش فشار داد و به خواب رفتیم.
صبح شد صبحونه رو خوردیم قرار بود ساعت ده بیان دنبالمون هانی رفت خونشون و آماده شده بود اومد تو اتاق فقط شورت و سوتین تنم بود یه دونه زد رو کونم
_کوفتش بشه
+هانی نمیشه نریم
_نه مریم نریم اونا دیوونه بازی میکنن
شلوار جین مشکی چسبمو کشیدم بالا بدن تپلمو تو آینه برانداز کردم تی شرتمو پوشیدم و روش مانتومو تنم کردم هانی داشت قربون صدقم میرفت که گوشیش پیام اومد بیاین سر قرار میایم دنبالتون
رضا رو به بهانه ی اینکه میرم استخر پیچوندم و راه افتادیم رسیدیم با ماشین محمد اومده بودن دنبالمون سوار شدیم سلام کردن و جواب دادیم ساکت بودیم تا نزدیکای باغ فرهاد گفت مریم خانوم به زمان افتتاح نزدیک میشیم و با محمد زدن زیر خنده
رسیدیم در باغ رو باز کردن رفتیم تو یه اتاق کوچیک بود محمد دست هانی رو گرفت و با یه ضربه به کونش هانی رو هدایت کرد داخل اتاق
فرهاد گفت مریم خانوم اگه مایلی بریم ته باغ رو هم ببینیم
پشت فرهاد راه افتادم ته باغ که یه درخت بید مجنون خوشگل بود همون جا وایسادم فرهاد نزدیکم شد دستشو کشید رو کونم
_اگه همون موقع جفتک ننداخته بودی الان توهم مثل هانی بودی
هیچی نگفتم
مانتو و شالمو درآورد و آویزان درخت کرد خواست تیشرتمو در بیاره نذاشتم
+بعدش همه چی تمومه
_نترس وقتی افتتاحش کنم تمومه
تیشرتمو در آورد دست کرد شلوارمو باز کنه
+مطمئن باشم تمومه
_نترس تمومه
شلوارمو باز کرد تا زانو کشید پایین محکم زد رو کونم
+اااااخ اروووم
رفت پشتم شورتمو کشید پایین حالا کون گندم لخت لخت جلوش بود محکم چنگ زد کونمو از هم باز کرد و سوراخمو بوسید
_مریمی فکر نکنم بشه به این راحتیا افتتاحش کرد
بلند شد اومد جلوم شلوار و شورتشو کشید پایین یه کیر متوسط ولی سیاه
_یکم بخورش
نشستم جلوش کیرشو کردم تو دهنم شروع به ساک زدن کردم تا سرمو گرفت گفت بسه
رفت پشتم آب دهنشو مالید به سوراخ کونم کیرشم با اب دهنش خیس کرد گذاشت رو سوراخم فشار داد
+ااااخ نکن ااااخخ
بیشتر فشار داد
+ااااایییی نک