#پارت736
نيما بهتره
--: خوبه، سلام مي رسونه بابا هنوزم نيما رو به من ترجيح ميده، احوال منو نمي پرسه...
بيخيال ، حالا كه نيماي اون شش دانگ مال منه دلم مي خواست به نيما زنگ بزنم ،
اما يه گوشي درست كنار بابا بود ، مي ترسيدم اگه متوجه بشه دارم با نيما صحبت مي كنم عصباني بشه،
رفتم تو آشپزخونه پيش مامان، برام چايي ريخت و كلي قربون صدقم رفت،
از اومدنم پشيمون نبودم ، اين خونه بدون ما خيلي سوت و كور بود،
كلي با مامان حرف زديم، مامان ميز
و چيد،
مامان زير لب گفت: جاي نيما خالي برامون سس سالاد درست كنه، جوابي ندادم ،
چيزي برا گفتن نداشتم؟ ...
در كنار هم شامو خورديم ، ظرفا رو شستم ، اونا رفتن براي خواب، بايد به نيما زنگ مي زدم، خواستم از تلفن خونه زنگ بزنم
عزیزان رمان #راز خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #راز رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈
نيما بهتره
--: خوبه، سلام مي رسونه بابا هنوزم نيما رو به من ترجيح ميده، احوال منو نمي پرسه...
بيخيال ، حالا كه نيماي اون شش دانگ مال منه دلم مي خواست به نيما زنگ بزنم ،
اما يه گوشي درست كنار بابا بود ، مي ترسيدم اگه متوجه بشه دارم با نيما صحبت مي كنم عصباني بشه،
رفتم تو آشپزخونه پيش مامان، برام چايي ريخت و كلي قربون صدقم رفت،
از اومدنم پشيمون نبودم ، اين خونه بدون ما خيلي سوت و كور بود،
كلي با مامان حرف زديم، مامان ميز
و چيد،
مامان زير لب گفت: جاي نيما خالي برامون سس سالاد درست كنه، جوابي ندادم ،
چيزي برا گفتن نداشتم؟ ...
در كنار هم شامو خورديم ، ظرفا رو شستم ، اونا رفتن براي خواب، بايد به نيما زنگ مي زدم، خواستم از تلفن خونه زنگ بزنم
عزیزان رمان #راز خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #راز رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈