#عروسک_فصل_دوم
#S2P86
نوا
از پشت میزم پا شدم.
تلفن همراهم رو برداشتم و به مهراب زنگ زدم.
بعد از دو بار بوق خوردن جواب داد.
همیشه زود جوابمو میداد چون میدونست از منتظر موندن متنفرم.
-سلام خانم، امری دارید در خدمتم.
-از اون مرده خبری داری؟
-بله خانم منتظرم از پاسگاه بیاد بیرون تا شب کارشو میسازم و شر نحسشو از سرتون باز میکنم.
نیشخندی زدم و گفتم:
-بعد از تموم شدن کارت بیا پیشم...
وقتشه که وارد مرحلهی اصلی بازی بشیم.
-چشم خانم امر؛ امر شماست.
تلفنو قطع کردم و به سمت حموم رفتم.
امروز بازی کردن میچسبه چه بهتر که جنس مرغوب و جدیدم رو امتحان کنم.
پیراهن قرمز رنگمو درآوردم و وارد وان شدم.
آب ولرم و بوی سرد لوسینی که داخل آب ریخته بودن باعث میشد حس خوبی بهم دست بده.
زنگ که کنار دستم بود رو به صدا درآوردم.
بعد از چند دقیقه یکی از دخترا وارد حموم شد و سر به زیر بدون اینکه نگاهم کنه رو به روم ایستاد.
-درخدمتم بانو...
-مادر و دخترش رو با هم بیار پیشم...
-چشم خانم
همه کاراشو انجام دادیم و آماده هستن...
-خوبه...
#S2P86
نوا
از پشت میزم پا شدم.
تلفن همراهم رو برداشتم و به مهراب زنگ زدم.
بعد از دو بار بوق خوردن جواب داد.
همیشه زود جوابمو میداد چون میدونست از منتظر موندن متنفرم.
-سلام خانم، امری دارید در خدمتم.
-از اون مرده خبری داری؟
-بله خانم منتظرم از پاسگاه بیاد بیرون تا شب کارشو میسازم و شر نحسشو از سرتون باز میکنم.
نیشخندی زدم و گفتم:
-بعد از تموم شدن کارت بیا پیشم...
وقتشه که وارد مرحلهی اصلی بازی بشیم.
-چشم خانم امر؛ امر شماست.
تلفنو قطع کردم و به سمت حموم رفتم.
امروز بازی کردن میچسبه چه بهتر که جنس مرغوب و جدیدم رو امتحان کنم.
پیراهن قرمز رنگمو درآوردم و وارد وان شدم.
آب ولرم و بوی سرد لوسینی که داخل آب ریخته بودن باعث میشد حس خوبی بهم دست بده.
زنگ که کنار دستم بود رو به صدا درآوردم.
بعد از چند دقیقه یکی از دخترا وارد حموم شد و سر به زیر بدون اینکه نگاهم کنه رو به روم ایستاد.
-درخدمتم بانو...
-مادر و دخترش رو با هم بیار پیشم...
-چشم خانم
همه کاراشو انجام دادیم و آماده هستن...
-خوبه...