#شهوت_سـرخ🧸🍼🌸
#پارت_77
سری به نشونه نفی تکون دادم
ذوق زده گفتم
_ نه ددی عالیه ، ممنون
لبخندی زد و سرجاش نشست
با شروع حرکت وسیله ته دلم خالی شد
به دست ددی که کنارم قرار داشت چنگ زدم
نترسیده بودم ، فقط یکم شوک شده بودم
نفس عمیقی گرفتم
وسیله بالا رفت و شروع کرد دایره وار چرخیدن
صدای جیغ همه بلند شده بود
از ته دل جیغ میزدن
منم شروع کردم همراهشون جیغ کشیدن
انگار دست خودم نبود
میشست توی این وسیله جوش طوری بود که جیغ میکشید
هرچه قدر سرعتش بیشتر میشد جیغ من بلند تر میشد
ترسیده بودم واقعا
حالم داشت بد میشد
حس میکردم هر لحظه وسیله از حاش کنده میشه
چشمام بسته بودم
به صندلی سفت تکیه داده بودم
پاهام روی زمین محکم فشار میدادم
_ ترسیدی؟؟
با شنیدن صدای ددی کنار گوشم سری به نشونه نفی تکون دادم
نباید کم میوردم
خودم گفتم سوار این وسیله بشیم
حالا اگر میدید کم اوردم خیلی بد میشد
اینقدر ترسیده بودم نه میتونستم حرف بزنم
نه دیگه میتونستم جیغ بکشم
لال شده بودم
کم کم کسبله اروم شد و سرجاش ثابت نشست
اما من هنوز توان باز کردن چشمام نداشتم
_ نمیخوای چشماتو باز کنی؟؟
همه پیاده شدن.....
#پارت_77
سری به نشونه نفی تکون دادم
ذوق زده گفتم
_ نه ددی عالیه ، ممنون
لبخندی زد و سرجاش نشست
با شروع حرکت وسیله ته دلم خالی شد
به دست ددی که کنارم قرار داشت چنگ زدم
نترسیده بودم ، فقط یکم شوک شده بودم
نفس عمیقی گرفتم
وسیله بالا رفت و شروع کرد دایره وار چرخیدن
صدای جیغ همه بلند شده بود
از ته دل جیغ میزدن
منم شروع کردم همراهشون جیغ کشیدن
انگار دست خودم نبود
میشست توی این وسیله جوش طوری بود که جیغ میکشید
هرچه قدر سرعتش بیشتر میشد جیغ من بلند تر میشد
ترسیده بودم واقعا
حالم داشت بد میشد
حس میکردم هر لحظه وسیله از حاش کنده میشه
چشمام بسته بودم
به صندلی سفت تکیه داده بودم
پاهام روی زمین محکم فشار میدادم
_ ترسیدی؟؟
با شنیدن صدای ددی کنار گوشم سری به نشونه نفی تکون دادم
نباید کم میوردم
خودم گفتم سوار این وسیله بشیم
حالا اگر میدید کم اوردم خیلی بد میشد
اینقدر ترسیده بودم نه میتونستم حرف بزنم
نه دیگه میتونستم جیغ بکشم
لال شده بودم
کم کم کسبله اروم شد و سرجاش ثابت نشست
اما من هنوز توان باز کردن چشمام نداشتم
_ نمیخوای چشماتو باز کنی؟؟
همه پیاده شدن.....