🤍🌑🤍🌑🤍🌑🤍🌑
🌑🤍🌑🤍🌑🤍
🤍🌑🤍🌑
🌑🤍
#gray_moon🌑
” ماه خاکستری ”
#پارت170
_حالا می تونی بری و برای سفرت آماده بشی.
قلبم به درد اومد.
من این زندگی رو نمی خوام.
این همه پول رو نمی خوام.
چی میشد اگه من هم یه زندگی عادی مثل بقیه داشتم؟؟؟
چی میشد اگه شغل خانوادم مثل بقیه عادی بووووود؟؟؟
_چرا همین جوری نشستی و منو نگاه می کنی؟ برو زودتر چمدونات رو ببند که تاریخ سفر نزدیک.
با بغض از سر میز بلند شدم و سمت اتاقم رفتم.
دیگه نمی تونستم ادامه بدم.
دیگه نمی تونستم این وضعیت رو تحمل کنم!
این زندگی برام حکم جهنم رو داشت.
هر گوشش یه جور چنگ به گلوم می زد و سعی می کرد تا خفم کنه!!!
مرگ رو به همچین جهنمی ترجیح می دادم.
به اتاقم که رسیدم، چشمام از اشک خیس بود.
تصمیمم رو گرفته بودم.
امشب همه چیزو تموم می کردم.
امشب خودمو از بند این زندگی نجات می دادم.
خواستم داخل اتاقم برم که الیاس صدام زد:
_الین؟ الین؟
🌑🤍🌑🤍🌑🤍
🤍🌑🤍🌑
🌑🤍
#gray_moon🌑
” ماه خاکستری ”
#پارت170
_حالا می تونی بری و برای سفرت آماده بشی.
قلبم به درد اومد.
من این زندگی رو نمی خوام.
این همه پول رو نمی خوام.
چی میشد اگه من هم یه زندگی عادی مثل بقیه داشتم؟؟؟
چی میشد اگه شغل خانوادم مثل بقیه عادی بووووود؟؟؟
_چرا همین جوری نشستی و منو نگاه می کنی؟ برو زودتر چمدونات رو ببند که تاریخ سفر نزدیک.
با بغض از سر میز بلند شدم و سمت اتاقم رفتم.
دیگه نمی تونستم ادامه بدم.
دیگه نمی تونستم این وضعیت رو تحمل کنم!
این زندگی برام حکم جهنم رو داشت.
هر گوشش یه جور چنگ به گلوم می زد و سعی می کرد تا خفم کنه!!!
مرگ رو به همچین جهنمی ترجیح می دادم.
به اتاقم که رسیدم، چشمام از اشک خیس بود.
تصمیمم رو گرفته بودم.
امشب همه چیزو تموم می کردم.
امشب خودمو از بند این زندگی نجات می دادم.
خواستم داخل اتاقم برم که الیاس صدام زد:
_الین؟ الین؟