#پارت_۵۱۴
دوباره خواست بیاد طرفم که هلش دادم عقب
_برو کنار مرتیکه وحشیه روانی...نزدیکم نشو...چه خبرته؟تا خونه خالی دیدی گفتی دست به کار بشم آره؟
لبخند موزیانه ای روی لباش نشست
_راست گفتی ها اصلا یادم نبود… الان خونه خالی هستیم نه؟…خب اتاق خوابت کجاست؟
حیرون از این همه وقاحتش جیغی کشیدم و حمله کردم طرفش... خواستم مشتی توی صورتش بکوبم که دستم رو توی هوا گرفت و پیچوند و من رو چسبوند به سینه اش
_باز وحشی نشو عزیزم... شوخی کردم
با خشم نگاش کردم
_کوفت عزیزم میکشمت هومن...این کارایی که می کنی چه معنی داره؟چرا هر دم به دقیقه میای توی حلقم؟
خنده ای کرد و گفت
_چیه عزیزممممم مگه چیکار کردم؟ مگه خودت هم قبلا هی این کارو نمی کردی؟حالا نوبت منه دیگه؟بد کردم بوست میکنم؟تو هم که همچین بدت نمیاد هوم؟
_ تو...تویه عوضی... من...من... فرق میکردم
_واقعاً؟...اونوقت چه فرقی؟
_من بهت گفتم دوست دارم و بوسیدمت ...ولی...ولی تویه عوضی هنوز بهم نگفتی...نکنه...نکنه... تو هم دوستم داری؟
خنده ای کرد و گفت:
_ مگه برای بوسیدن یکی حتما باید طرف رو دوست داشته
باشی؟... همین جوری هم میتونی یکی رو ببوسی.. ببین به همین راحتی.
دوباره خواست بیاد طرفم که هلش دادم عقب
_برو کنار مرتیکه وحشیه روانی...نزدیکم نشو...چه خبرته؟تا خونه خالی دیدی گفتی دست به کار بشم آره؟
لبخند موزیانه ای روی لباش نشست
_راست گفتی ها اصلا یادم نبود… الان خونه خالی هستیم نه؟…خب اتاق خوابت کجاست؟
حیرون از این همه وقاحتش جیغی کشیدم و حمله کردم طرفش... خواستم مشتی توی صورتش بکوبم که دستم رو توی هوا گرفت و پیچوند و من رو چسبوند به سینه اش
_باز وحشی نشو عزیزم... شوخی کردم
با خشم نگاش کردم
_کوفت عزیزم میکشمت هومن...این کارایی که می کنی چه معنی داره؟چرا هر دم به دقیقه میای توی حلقم؟
خنده ای کرد و گفت
_چیه عزیزممممم مگه چیکار کردم؟ مگه خودت هم قبلا هی این کارو نمی کردی؟حالا نوبت منه دیگه؟بد کردم بوست میکنم؟تو هم که همچین بدت نمیاد هوم؟
_ تو...تویه عوضی... من...من... فرق میکردم
_واقعاً؟...اونوقت چه فرقی؟
_من بهت گفتم دوست دارم و بوسیدمت ...ولی...ولی تویه عوضی هنوز بهم نگفتی...نکنه...نکنه... تو هم دوستم داری؟
خنده ای کرد و گفت:
_ مگه برای بوسیدن یکی حتما باید طرف رو دوست داشته
باشی؟... همین جوری هم میتونی یکی رو ببوسی.. ببین به همین راحتی.