در ایل ما گوسفندان را داغی روی صورت یا گوش شان می گذاشتند تا اگر گم شدند یا دزدیده شدند بتوان ردی از آنها گرفت
نشانی از آهن داغ که پشم و پوست و گوشت را می سوزاند و ضجه گوسفند بیچاره را به فلک می رساند و آن نشان تا همیشه خدا پیدا بود
کاش همین داغ را روی دزدها می گذاشتند تا میان آدمها گم نمی شدند .
وگرنه گوسفند بیچاره هیچ گناهی نداشت ..
ما از ترس آدمها گوسفندان را داغ می کردیم ..
محمد بهمن بیگی
https://t.me/+PT9PvX-NV551UT1V
نشانی از آهن داغ که پشم و پوست و گوشت را می سوزاند و ضجه گوسفند بیچاره را به فلک می رساند و آن نشان تا همیشه خدا پیدا بود
کاش همین داغ را روی دزدها می گذاشتند تا میان آدمها گم نمی شدند .
وگرنه گوسفند بیچاره هیچ گناهی نداشت ..
ما از ترس آدمها گوسفندان را داغ می کردیم ..
محمد بهمن بیگی
https://t.me/+PT9PvX-NV551UT1V