باغ بودیم بابا بزرگم اومد مثلا به زنعموم احترام بذاره
شاخه درخت توت رو آورد پایین و گفت :
《خانم محمدی من میکشم پایین، تو بخور》
زنعمو : 😳
مامانبزرگ : 🙄
ما : 🤣🤣🤣
.
شاخه درخت توت رو آورد پایین و گفت :
《خانم محمدی من میکشم پایین، تو بخور》
زنعمو : 😳
مامانبزرگ : 🙄
ما : 🤣🤣🤣
.