ساعت نزدیک ۶ صبح از صدای نالهی سوزناک یه سگ بیدارشدم ،
وقتی از پنجره نگاه کردم خیلی پریشون بود،فکر میکردم گرسنشه،
چند تا دونه سوسیس با خودم بردم پایین تا سیر شه و اروم شه،
اما فقط اشاره به گودال کنار خونه داشت،
همونجایی که بچه هاش گیرافتاده
بودن و ادامه داستان…
اگر مهربون باشیم، دنیا جای قشنگ تری میشه..❤️
مردم_بروجرد🕊
@voriiyerd