ودکای عالی شبنم
ارمغانی از رضائیه(ارومیه فعلی )
حاج آقایی تعریف میکرد ،
از آستارا میخواستم برم اردبیل ،
به خاطر برف و بوران و سرما ، تردد در گردنه حیران سخت بود و برای رفتن به اردبیل مجبور شدم کنارجاده بایستم و با یک راننده کامیون به اردبیل برم ، وسطای راه کامیون پنچر شد و راننده در اون سرما ، شروع به پنچرگیری و تعویض لاستیک کرد،
هنگام کار ، گاه گاهی میومد بالا و از یک بطری کمی مینوشید و به کارش ادامه میداد ،بعد از تموم شدن کار، حرکت کردیم ، ازش پرسیدم تو اون بطری چی بود که میخوردی سرما بهت اثر نمیکرد و کار میکردی ، گفت حاج آقا ، این بطریه مشروبه ، میخورم بدنم داغ میشه و سرما بهم اثر نمیکنه ،
بهش گفتم کمی هم به من بده که از سرما یخ زدم ، راننده تعجب کردو گفت حاج آقا ، مگه حضرت محمد ص نگفته حرام ه ، شما دیگه چرا ؟؟؟
گفتم پسر جان ، حضرت محمد ، تو گرمای عربستان و حجاز حرام کرده ،
نه سرمای گردنه حیران اردبیل
#طنز
کانال راننـــــدگان👇👇
@volvvo@volvvoمشتی باش لینک کانال رو حذف نکن .
سلامتی همه شوفرا