Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
میخواستن عقد کنن ولی به خاطر انفجار پیجرها، داماد، چشم و دستهاشو از دست میده.
زنگ میزنن به پدر عروس که قرار عقد رو لغو کنن، عروس پشت تلفن داد میزنه:
تا قبل این، میخواستم زنش بشم، الان میخوام کنیزش بشم💔
🗣 محمدمهدیمصلحی𓂆 🇮🇷🏴
@twtenghelabi
زنگ میزنن به پدر عروس که قرار عقد رو لغو کنن، عروس پشت تلفن داد میزنه:
تا قبل این، میخواستم زنش بشم، الان میخوام کنیزش بشم💔
🗣 محمدمهدیمصلحی𓂆 🇮🇷🏴
@twtenghelabi