Репост из: پنجره ای رو به آزادی
"مارسلینوس" که با افرادش بر فراز یکی از دژهای شهر آماده دفاع بوده، سپاه ایران را چنین توصیف میکند:
همین که نخستین فروغ خورشید تابیدن گرفت تا آنجا که چشم کار میکرد زمین از انبوه سپاه ایران پوشیده بود.
درخشش سوارهنظام زرهپوش که کوه و هامون را در خود فرو برده بود چشمان را خیره میکرد.
"شاه ایرانیان" از دیگران قامتی رساتر داشت و یک سروگردن از دیگران بلندتر بود. "شاه هپت آل" و "شاه آلان" که در دوسوی او بودند نیز گرچه اندامشان کوتاهتر از او بود اما درخشش و شکوهشان چشمها را خیره میکرد.
"شاه ایران" بجای تاج؛ "کلاه زرینِ دوشاخی" که شبیه سر قوچ و مزین به جواهرات بود بر سر داشت و در پیشاپیش سپاه حرکت میکرد؛ شکوه سپاه او را هیئات و آرایش بزرگانی که در پشت سر او بودند تکمیل میکرد. شمار انبوه اشراف و بزرگان ایرانی و غیرایرانی که در دوسوی، پشت سر او حرکت میکردند به سپاه او شکوهِ چشمگیری بخشیده بود.
"شاهنشاه شاپور دوم" و سپاهیانش با این وضع پرشکوه، در کمالِ آرامش به شهر نزدیک شدند. شاپور مایل بود که رومیان داوطلبانه شهر را تسلیم کنند تا گزندی به مردم نرسد.
بازخوانی تاریخ ایرانزمین اثر امیرحسین خنجی دفتر دوم ص ۹۲۰
همین که نخستین فروغ خورشید تابیدن گرفت تا آنجا که چشم کار میکرد زمین از انبوه سپاه ایران پوشیده بود.
درخشش سوارهنظام زرهپوش که کوه و هامون را در خود فرو برده بود چشمان را خیره میکرد.
"شاه ایرانیان" از دیگران قامتی رساتر داشت و یک سروگردن از دیگران بلندتر بود. "شاه هپت آل" و "شاه آلان" که در دوسوی او بودند نیز گرچه اندامشان کوتاهتر از او بود اما درخشش و شکوهشان چشمها را خیره میکرد.
"شاه ایران" بجای تاج؛ "کلاه زرینِ دوشاخی" که شبیه سر قوچ و مزین به جواهرات بود بر سر داشت و در پیشاپیش سپاه حرکت میکرد؛ شکوه سپاه او را هیئات و آرایش بزرگانی که در پشت سر او بودند تکمیل میکرد. شمار انبوه اشراف و بزرگان ایرانی و غیرایرانی که در دوسوی، پشت سر او حرکت میکردند به سپاه او شکوهِ چشمگیری بخشیده بود.
"شاهنشاه شاپور دوم" و سپاهیانش با این وضع پرشکوه، در کمالِ آرامش به شهر نزدیک شدند. شاپور مایل بود که رومیان داوطلبانه شهر را تسلیم کنند تا گزندی به مردم نرسد.
بازخوانی تاریخ ایرانزمین اثر امیرحسین خنجی دفتر دوم ص ۹۲۰