پدربزرگ ميگه: "تنهايى تو جاده با ماشين نرو. خطرناكه."
رو ميكنم بهش و ميگم: "بايد به تنهايى عادت كرد. خيلى وقت ها خودت تنهايى و هيچكس باهات نيست. تو همين جاده ها نگاه كن؛ كلى آدم ميبينى كه يك دستشون رو فرمون و يك دست ديگشون رو صندلى كنارى هستش ولى هيچكس روى صندلى كنارى نيست و تو هواى بودن با كسى، تموم جاده رو ميرن."
ادامه ميدم: "كوچه ها رو ببين. چقدر رهگذرِ تنها و بى كس رد ميشن. تازه اينكه جاده و كوچه ست. مسيرش فوقش چند ساعت باشه. اصلاً يك روز باشه يا دو روز. ولى جاده ى زندگيمون چى؟ اگه تو جاده ى زندگى هم تنها باشيم و تنها بمونيم، نبايد برونيم؟ نبايد سوار زندگى بشيم و اون مسيرى كه ميخوايم رو بريم؟"
"همه مون يكم احساس تنهايى ميكنيم حتى اگه كسى هم باشه، شايد نتونه اونطور كه بايد، كنارمون باشه و دركمون كنه. من تنهام؛ درست مثل شب كه تنهاييش رو با تيره بودن داد ميزنه. درست مثل الآن كه تيره ام."
#طاها_رحيميان
شايد برشى از "يك و يك دقيقه به وقت غروب"
Channel🆔 | @Taharahimian_poem
رو ميكنم بهش و ميگم: "بايد به تنهايى عادت كرد. خيلى وقت ها خودت تنهايى و هيچكس باهات نيست. تو همين جاده ها نگاه كن؛ كلى آدم ميبينى كه يك دستشون رو فرمون و يك دست ديگشون رو صندلى كنارى هستش ولى هيچكس روى صندلى كنارى نيست و تو هواى بودن با كسى، تموم جاده رو ميرن."
ادامه ميدم: "كوچه ها رو ببين. چقدر رهگذرِ تنها و بى كس رد ميشن. تازه اينكه جاده و كوچه ست. مسيرش فوقش چند ساعت باشه. اصلاً يك روز باشه يا دو روز. ولى جاده ى زندگيمون چى؟ اگه تو جاده ى زندگى هم تنها باشيم و تنها بمونيم، نبايد برونيم؟ نبايد سوار زندگى بشيم و اون مسيرى كه ميخوايم رو بريم؟"
"همه مون يكم احساس تنهايى ميكنيم حتى اگه كسى هم باشه، شايد نتونه اونطور كه بايد، كنارمون باشه و دركمون كنه. من تنهام؛ درست مثل شب كه تنهاييش رو با تيره بودن داد ميزنه. درست مثل الآن كه تيره ام."
#طاها_رحيميان
شايد برشى از "يك و يك دقيقه به وقت غروب"
Channel🆔 | @Taharahimian_poem